خاطره آبگوشتی روحانی!
صبح روز بعد به قصابی نزدیک مدرسه رفتم و از قصاب خواستم به اندازۀ پنج ریال گوشت به من بدهد. قصاب نگاهی به من کرد و گفت: آقا پنج ریال گوشت نمی‌شود! گفتم: چرا؟ گفت: چرا ندارد، نمی‌شود.
تعداد نظرات: ۱
محسن از مشهد
Iran (Islamic Republic of)
۰۵:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۹
روحانی هم به جمع خاطره بازان و خاطره سازان ملحق شد چشم حاج اغا خاطره روشن حالا تیمش تکمیل تر شد . والسلام
ارسال نظرات