قاسمي: فحاشي به خبرنگاران و مربيان نتيجه قراردادهاي ميلياردي است / مدال المپيكم را از بركت امام رضا(ع) ميدانم
وقتی کسی قرارداد میلیاردی می بندد و هر روز عكسش روی جلد این روزنامه و آن مجله است نتیجه اين می شود كه به خبرنگار فحاشی می کند و ...
کد خبر: ۲۰۲۶۵۳
تاریخ: ۰۵ شهريور ۱۳۹۱ - ۱۲:۲۴
گروه ورزشي «خبرگزاري دانشجو»؛ دو ماه قبل از بازی ها، به اردوی المپیکی ها اضافه شد، اما با مدال برنزش همه را غافلگیر کرد؛ کشتیگیر 120 کیلويی ایران هر چند به تایمازوف باخت، اما هیچ امتیازی به او نداد تا نشان دهد غول 120 کیلویي دنیا هم شکست ناپذیر نیست.
کمیل قاسمی، کشتی گیر آزادکار ایرانی متولد اسفند ماه 1366 در جویبار استان مازندران است و دومین کسی است که توانست در سنگین وزن به مدال المپیک دست یابد.
قاسمی در مسابقات کشتی جوانان جهان در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۸ در چین و ترکیه در وزن ۹۶ کیلوگرم برنده دو مدال برنز شد؛ او در مسابقات قهرمانی آسیا در سال ۲۰۱۱ در تاشکند، مدال نقره وزن ۱۲۰ کیلوگرم را از آن خود كرد.
کمیل در یکی از روستاهای شهرستان جویبار از توابع استان مازندران زندگی می کند . او در حالی به مسابقات المپیک رفت كه در مقابل خود دو قهرمان بزرگ کشتی ایران (فردین معصومی و پرویز هادی) قرار داشتند و نامی از کمیل در آن میان نبود، اما وي با برگزاری چندین مسابقه انتخابی و پیروزی در تمامی آنها توانست در میان شگفتی همگان به عنوان نماینده ایران در وزن 120 کیلو به المپیک لندن اعزام شود.
«خبرگزاري دانشجو» مصاحبه اي را با اين كشتي گير كشورمان انجام داده كه مشروح آن در ادامه آمده است:
پدرم مهم ترین مشوق من برای حضور در کشتی بود
من کشتی را از 10 سالگی در باشگاه تختی شهرستان ساری و زیر نظر خدایی شروع کردم، بعد به شهرستان جویبار برگشتم و در این مدت با مربیان زیادی کار کردم. از سن 16 سالگی کشتی را به صورت حرفه ای و جدی شروع کردم و الان حدود 10 سالی است که زیر نظر حسین نقیبی مشغول تمرین هستم.
پدرم مهم ترین مشوق من برای حضور در کشتی بود. وي علاقه زيادي داشت که وارد دنیای کشتی شوم و کشتی کار کنم و از همان ابتدا نيز همراه و پشتيبان من بود. در تمرینات، اردوها و مسابقات همه جا همراه من بود و این همرامی هاي وي باعث دلگرمی من می شد و به همبن خاطر می توانستم در مسابقات بهتر نتیجه بگیرم. البته هنوز هم این همرامی و تشویق ادامه دارد.
خادم الگوي ورزشي من است
الگوی ورزشی من در کشتی، رسول خادم است. هم به لحاظ شخصیتی و هم در بعد کشتی وي را سرلوحه کار خود قرار دادم. هر چند زماني كه خادم بر روي تشك كشتي مي گرفت سنم به اندازه ای نبود که بتوانم مسابقاتش را ببینم، ولی اکثر فیلم هاي مسابقات او را دیده ام و همیشه رفتار وي سرمشق من بوده است.
در این مسابقات هم توفیق داشتم تا خادم را به عنوان سرمربي در كنار خود داشته باشم؛ حضور وي در کنار ما موجب دلگرمی و اطمینان قلب تمام اعضاي تيم بود.
البته خادم در این دو ماهی که من در اردو بودم خیلی زحمت کشید تا همه شرایط را برای من آماده کند. وي همیشه همراه من بود و حتی به صورت انفرادی با من تمرین می کرد، ما با هم فیلم های کشتی گیران را می دیدیم و آنالیز می کردیم، خلاصه اینکه رسول خادم از آنجا كه تازه دو ماه بود که به تیم دعوت شده بودم و بقیه بچه ها هشت ماه در اردو بودند، خیلی برای من زحمت کشید.
مدال المپيك را از بركت امام رضا ميدانم
ما هرچه داریم از اهل بیت و ائمه اطهار است. سه یا چهار روز قبل از اعزام به المپیک لندن تمام اعضای تیم برای زیارت امام رضا (ع) به مشهد رفتند و من در آنجا از امام رضا خواستم که در این میدان بزرگ به من کمک کند تا شرمنده برنگردم و شرمنده خودم، خانواده، خصوصاً پدر و مادرم، مردم كشورم و مربیانی که برایم زحمت کشیده اند، نباشم؛ بنابراين امام رضا کمکم کرد که با دست پر برگردم و اين مدال را از بركت امام رضا مي دانم.
ورزشهايي كه شهرت پول در آن وارد شده از پهلواني دور شدهاند، ولي كشتي از اين مقوله جداست
در بعضی از ورزش هایی که جنبه مادی و تبلیغاتی آنان بيش از ساير ابعادش است، بعد پهلواني کمرنگ شده و در اين ورزش ها مانند گذشته به معنویات و پهلوانی فکر نمي كند و همه دنبال شهرت و پول هستند، اما کشتی از این مقوله جداست.
کشتی از ابتدا و از زمان پوریای ولی و تختی گرفته تا امروز همواره با پهلوانی عجین بوده و خواهد بود، شما دیديد که رضا یزدانی با وجود اینکه مصدوم شده بود مردانه مبارزه کرد تا جایی که نتوانست سرپا کشتی بگیرد؛ وي با اینکه نتوانست مدال بگیرد، اما همه او را دوست دارند.
البته من هم همواره سعی می کنم با تاسی از پیشسکوتان و پهلوانان این رشته، خصوصاً مرحوم تختی، منش پهلوانی را حفظ کنم.
اخلاق جایگاه ویژه ای در ورزش دارد، کسی که وارد ورزش در هر رشته می شود، کم کم به الگوی دیگران، خصوصاً جوانان تبدیل می شود و اگر بی اخلاق باشد به یک الگوی بد تبدیل خواهد شد؛ البته این بی اخلاقی باز هم به خاطر گرایش به سمت مادیات به وجود می آید، وقتی که مادیات در ورزش غلبه پیدا کند و بعد پهلوانی و معنوی ورزش کمرنگ شود، طبیعتاً بی اخلاقی هم به وجود می آید.
نتيجه قراردادهاي ميلياردي، فحاشي به خبرنگار و مربي و حضور در محافل غيراخلاقي است
وقتی کسی قرارداد میلیاردی می بندد و هر روز عكسش روی جلد این روزنامه و آن مجله است و هر روز به بهانه هاي مختلف در تلویزیون حضور مي يابد و فکر می کند که اگر نباشد همه ناراحت می شوند و تمام کارها بر زمین می ماند و از طرف دیگر وقتی خود شخص جنبه شهرت و معروفیت را ندارد، نتیجه اين می شود كه امروز به خبرنگار فحاشی می کند، فردا با مربی که جای پدرش است درگیر می شود و بعد در محافل غیر اخلاقی حضور می یابد.
راستش را بخواهید، خود ما ورزشكاران، رسانه ها و برخی از مسئولان این شخص را تبدیل به یک انسان بی اخلاق می کنیم.
كسب 9 مدال توسط ورزشكاران شهرستاني نشان دهنده غيرت و تعصب آنهاست
موضوع عدالت تخصیص امکانات ورزشی به يك موضوع کلیشه ای تبديل شده است؛ چون بر همگان كاملا واضح و مبرهن است كه در تخصیص امکانات به مناطق مختلف، عدالت وجود ندارد.
شما ببیند مثلا جویبار با 70 هزار جمعیت سه نمانیده در المپیک دارد، اما از نظر امکانات در حد یک روستا هم نیست، البته این موضوع در خصوص همه شهرستان ها صادق است. خوب حالا چه می شود که 9 مدال آور ما از شهرستان ها هستند؟ این تنها همت و غیرت خود ورزشکار است که با سخت کوشی و تلاش شبانه روزی و بدون امکانات به حدي می رسد که در میدان المپیک به مدال می رسد.
وقتي فوتبال هيچ افتخاري براي ايران ندارد، چرا پولهاي ميلياردي براي آن خرج ميكنند
آیا شما تا به حال از خودتان پرسیده اید که طي چند سال اخیر فوتبال برای ایران چه افتخاری کسب کرده است؟ در پاسخ مطمئنا مي گوييد «هیچ» اما کشتی، تکواندو، وزنه برداری و امروز هم دومیدانی در هر میدان جهانی و خصوصا میدان المپیک يعني میدانی که همه کشورها حضور دارند و جایی که بعد سیاسی اش فراتر از بعد ورزشی اش است، برای ایران افتخار کسب می کنند و پرچم ایران را در مقابل چشمان همه به اهتزاز در می آوردند.
حال باید از مسئولین پرسید که چرا بازیکنی که برای «هیچ» بازی می کند، قراردادهای میلیاری می بندند ولی ورزشکاری که تمام دوران ورزشی اش برای کشور افتخار کسب کرده و دل ملت را شاد می کند باید در سختی زندگی کند.
از تماشاگران دربي بپرسيد از مدال طلاي حدادي و سوريان بيشتر لذت بردند، يا شهرآورد؟
البته به نظر من دلیل اصلی همانطور که قبلا هم گفتم رسانه ها هستند؛ مثلا برای همین مسابقه فوتبالی که بین پرسپولیس و استقلال برگزار شد، تلویزیون می آید و از دو روز قبل شروع به تبلیغات گسترده می کند و حتی یک ساعت از وقت تلویزیون را به پخش مستند مسابقات گذشته اختصاص می دهد، اما در نهایت دو تیم میلیاردی با هم بازي می کنند و فقط زیر توپ می زنند، شما از تمام 100 هزار نفری که به ورزشگاه رفتند و تمام کسانی که در خانه بازی را تماشا کردند بپرسید، از مدال نقره حدادی یا طلای سوریان و ... بیشتر لذت بردند، یا این مسابقه فوتبال؟؟؟
پس ما خودمان آنها را بزرگ می کنیم و وقتی می بینند که به آنها توجه بیشتری می شود، خود به خود ارزششان میلیاردی می شود.
بايد باز هم كار كنم تا تايمازوف را ببرم
من به المپيك رفتم تا تایمازوف را شكست دهم، البته تنها کشتی گیری هم بودم که به تایمازوف امتیاز نداد. او در مسابقه با من به لطف کلینچ برنده شد و همین مسئله نشان می دهد که وي شکست ناپذیر نیست. حالا او پیر شده و مثل جوانی هایش نیست، می شود او را شکست داد. من می خواستم از او امتیاز بگیرم که نشد، اما برای شروع خوب بود.
من سال قبل هم با اين كشتي گير مسابقه داده بودم. امسال هم برای المپیک تمرینات سنگینی زیر نظر کادر فنی، بویژه رسول خادم انجام دادم حتي فیلم های کشتی او را نيز دیده و آنالیز کرده بودیم. در کشتی هم خوب او را بستم اما برای گرفتن امتیاز موفق نبودم، البته او هم کشتی گیر قدرتمندی است. من دو، سه باری خواستم زیرگیری کنم اما نشد. با کارهایم او را عصبی کرده بودم. او هم که سنش بالا رفته نفس کم آورده بود. باید باز هم کار کنم تا بتوانم این بار از او امتیاز بگیرم. هرچند فکر می کنم او دیگر از کشتی خداحافظی کرد.
براي طلاي 2016 تلاش مي كنم، اما شايد جواني با انگيزه تر جاي من را بگيرد
البته تا یک ماه آینده مسابقات لیگ آغاز می شود و من خودم را برای شرکت در مسابقات آماده می کنم. برای المپیک بعدی اگر باشم، دلم می خواهد طلای 120 کیلو را بگیرم، اما آدمی از فردای خود خبر ندارد شاید جوانی بیاید و جای مرا بگیرد، ولي من باز هم به تمرینات خودم ادامه می دهم و با انگیزه بیشتر خودم را برای المپیک برزیل آماده می کنم.