استاد جامعه شناسي دانشگاه تهران گفت: استاد دانشگاه پیامبر نیست و براساس آزمون و خطا به نتایجی می رسد و آن را بیان و اعمال می کند اما ...
به گزارش خبرنگار علمي «خبرگزاري دانشجو»، يوسف اباذري بعد از ظهر امروز در همايش «درباره علم ديني» كه با همكاري بسيج دانشجويي دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران و كانون انديشه جوان در تالار ابن خلدون دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران برگزار شد، به بحث در خصوص « جامعه شناسی مواجه با علم در ایران» پرداخت.اباذری در ابتدا با بيان اينكه از کم و کیف قضیه خبر نداشتم، گفت: موضوع سردستی انتخاب شد و اگر در صحبت های من گسستی بود ببخشید. من همیشه سعی کرده ام که وارد موضوع علم دینی نشوم چون صلاحیت وارد شدن در این مباحث را ندارم.
وي افزود: اگر جامعه شناسی می خواهد وارد علم دینی شود باید الهیات بداند اما من دانش الهیاتی ندارم ولی در این زمینه اطلاعاتی دارم ، من در مرزی حرکت می کنم که اگر لغزیدم قابل بخشش باشد.
استاد جامعه شناسي دانشگاه تهران گفت: بحث مدرنیته 40 سال است که در جریان است و کسی چیز جدیدی درباره ی سنت و مدرنیته نمی گوید و ظرف 10 سال آینده از دستور کار خارج می شوند و این مسئله نه بخاطر مهم نبودن این مسائل ، بلکه به دلیل نبود چیز جدیدی درباره ی آنهاست و پست مدرن هم همین حالت را دارد.
در ادامه اباذری بحثی تاریخی را درباره ی ایران پیش گرفت و از پیشینه ی ایرانیان در زمینه ی کسب علم مدرن و زندگی مدرن توسط ایرانیان گفت و ادامه داد: رضاخان خواهان دولت - ملت مدرن بود. اما بايد گفت هم رضاخان و هم امیرکبیر این اشتباه را مرتکب شدند که به علوم انسانی بی توجهی کردند و در عین حال دست علوم طبیعی را باز نگه داشتند.
استاد دانشگاه تهران افزود: پاسخ رضا خان به افکار سوسیال دموکرات بوجود آمده در دوران مشروطه جعل تاریخ بود و از اين جهت مطرح شد كه بگوید ایران آغاز و شکوهی مستمر داشته است در صورتی که واقعیت چنین نبوده است.
وي خاطر نشان كرد: پاسخ پهلوی دوم به رسوخ افکار چپ در ایران حمایت از جامعه شناسی آکادمیک بود.
اباذري گفت: در دوران محمد رضا پهلوی دو جریان ایجاد شد یکی بازگشت به خویشتن از بالا که از سردمداران این حرکت افرادی مانند نراقی و دیگرانی بودند که دارای بعد پوزیتیو خردی بودند که درگیر جامعه نمی شوند و خواهان آن بودند که با رواج نوعی عرفان در معماری و لباس و ... بتوانند حرکت قدرت را تعدیل کنند.
وي افزود: جریان دیگر بازگشت به خویشتن از پایین بود با حضور افرادی مانند شريعتی و جلال آل احمد. کار این دو جنبه ی نفی کننده داشت و تلاش آنها بر آن بود که با ساخت دستگاهی فکری و با استفاده از دستگاه فکری سنتی در مقابل قدرت بایستند.
استاد جامعه شناسي دانشگاه تهران گفت: شریعتی از الهیات شیعی برای حمله ی موثر به قدرت کمک گرفت و از همان موقع بود که گره خوردن تفکرات متفکرین ایرانی و خارجی شروع شد.
وي در ادامه به صحبت درباره ی غرب پرداخت و گفت: در غرب این اتفاق نیفتاد تنها چند نفر بیندیشند و حرفی بزنند و اومانیسم ایجاد شود و ضدیت با خدا باشد، این نوع بیان ساده سازی های ماست که به ما کمکی نکرد و همه ی اتفاقات رخ داده در غرب ریشه ها و زمینه های تاریخی دارند.
اباذري در ادامه گفت: که واژه ی علم برای علم دینی درست نیست و بهتر است که از واژه ی دانش دینی استفاده شود تا از خلط مبحث ها جلوگیری شود و دانش جدید نیاز به تجربه دارد.
استاد دانشگاه تهران تصريح كرد: هر شری که گریبان جوامع را گرفته مثل فحشا و ایدز و... که در همه ی جوامع در دنیای مدرن وجود دارد با درست کردن نظام در عالم نظر امکان رفع آن وجود ندارد و نظام فکری ای که درست می کنیم باید پاسخ بدهد.
وي ادامه داد: واقعیت دنیای مدررن شکافته و دچار تناقض است و نمی توانیم دستگاه معرفتی را متناسب با آن مرتباً صیقل داد.
اباذري با بيان اينكه ماجرای معرفت شناسی در ایران بعد از انقلاب شروع شد، گفت: عبدالکریم سروش در مقابله با جریان چپ، سنتی را ایجاد کرد که باید دستگاه منطقی ای بسازیم و مرتبا آن را صیقل دهیم و هرچه دستگاه نظری شسته رفته تر باشد به نتیجه ی سام تری خواهیم رسید. اصلا لازم نیست افکار منطقی و منسجم ایجاد کنیم مسئله آن است که چطور دستگاه منطقی به دنیای تکه پاره قابل اطلاق است اما ما همیشه می خواهیم دستگاه نظری خود را بپالاییم.
وي خاطر نشان كرد: اصولگرایی می خواهد به هرچه در دنیای مدرن است پاسخ دهد اما پاسخ گویی باید چطور باشد!
استاد جامعه شناسي دانشگاه تهران گفت: در research program دینی هسته ی دینی من نباید تصادفی باشد و هسته باید مأخوذ از الهیات شیعی باشد.
اباذري ادامه داد: فرق مدینه ی فاضله ی فارابی با هگل این است که هگل وارد دنیای مدرن می شود و لمس می کند و ما هم باید لمس کنیم در تجربه هم باید هسته ی پوروژه ی تبلیغاتی من مشخص باشد.
وي افزود: مخالفت با research program من مخالفت با الهیات شیعه است.
استاد دانشگاه تهران در پايان با نقل از ماكس وبر، جامعه شناس كلاسيك آلماني گفت: استاد دانشگاه پیامبر نیست و براساس آزمون و خطا به نتایجی می رسد و آن را بیان و اعمال می کند اما برخی افراد كه خود را دیندار تر می دانند خواهان اخراج اساتیدی هستند که به نظر آنها بی دین ترند و این مسئله در مورد برخی دانشجویان هم هست. بهتر است دانشجویان را حتی اگر اشتباهات بزرگی می کنند اخراج نکنیم و آنها را ببخشیم شاید این بخشیدن به نفع همه باشد!