سالها پيش در چنين روزي بانويي پا به دنیا گذاشت که مصداق اکمل و اتم صفات الهی شود و درباره مقام والایش گفته شد: «ان الله یضَبُ یغضبِک و یرضی لرضاک؛ به درستی که خداوند به سبب غضب تو، غضب میکند و برای رضای تو، راضی میشود».
گروه فرهنگي «خبرگزاري دانشجو»؛ فاطمه آن دختري خردسال، اما با معرفت كه توانست نقش مادري فداكار و عاقل و مدبر را ايفا كند و خلا وجودي مادر را براي شخصيتي چون پدر پر كند، وقتی اوج کمالات انسانی در شخصیت بی بدیل وی متبلور گردید، پیامبراسلام (ص) شخصیت او را مصداق اکمل و اتم صفات الهی دانست و درباره مقام والایش فرمود: «ان الله یضَبُ یغضبِک و یرضی لرضاک؛ به درستی که خداوند به سبب غضب تو، غضب می کند و برای رضای تو، راضی می شود».
فاطمه جان! پا به این دنیای پر از نامردی ها گذاشتی تا بفهمانی كه نماز، براى پاك شدن از تكبر است، زكـات بـراى پـاك كـردن جـان و افزونـى رزق، امـامت اهل بیت بـراى در امـان مـانـدن از تفرقه، نیكـى كـردن به پـدر و مـادر سپـر نگهدارى از خشـم، تـرك سـرقت بـراى الزام به پـاكـدامنى و اینکه که از خـدا آن گـونه كه شایسته است بتـرسید و نمیرید؛ مگر آن كه مسلمان باشید، و خـدا را در آنچه به آن امر كرده و آنچه از آن بازتان داشته است، اطاعت كنید؛ چراكه «از بندگانـش، فقط آگاهان، از خـدا مـى ترسند.» ( سـوره فاطر آیه 28 )
فاطمه جان! پا به دنیايي گذاشتی كه ويژگي هاي شخصيتي تو آنچنان عظیم وستودنی است كه تو را از مردان و زنان ديگر امتياز مي بخشد، آيا فقط بدين خاطراست که جگر گوشه رسول خدا(ص) و همسر ولي خدا و مادر دو امام همام هستی، هرچند اين ويژگي از امتيازات منحصر بفرد توست، اما اسوه بودن تو بدين خاطر نيست؛ چرا كه اين ويژگي خارج از اراده و اختيار تو بوده، و قابل تكرار و تحقيق دوباره نيست، بلكه به لحاظ خصلت هايي است كه از اراده و همت تو سرچشمه گرفت.
تو همان دختر خردسالی بودي که با معرفت والاي خود حتي در سنين كودكي و نوجواني از خود شخصيتي ساختی كه با رحلت مادر بزرگوارت انيس و مونس پدر شدی و اين نقش را به گونه اي شايسته ايفا كردی تا جایی كه لقب « ام ابيها» را دريافت كردي.
سوال این است آيا اين نقش آفريني ها بدون برخورداري از علم و معرفت عقل و درايت تدبير و مديريت امكان پذير است؟
رفتار تو با پدر به گونه اي بزرگوارانه، حكيمانه و فداكارانه بود كه پدر تو را « مادر پدر» ناميد. فاطمه جان! تو یگانه گوهر پدر بودی که در شأن و موقعیت تو آیاتی نازل شد و وجود مطهر و مقدست مورد توجه قرار گرفت.
تو حلقه اتصال نبوت و امامت، نگین درخشان خاندان پیامبر (ص)، و صاحب امتیازات و فضایل خاص و مورد توجه و تحسین رسول خدا (ص) شدی تا پدر این گونه گفت: «فاطمه پاره تن من است. کسی که او را بیازارد، مرا آزار داده» و همه دیدند و شنیدند که پدر چگونه از دخترش سخن می گوید، پس باید بیش از پیش در تکریم دخترش می کوشیدند و سفارش آن خاتم پیامبران را عملی می ساختند؛ اما با رحلت رسول خدا (ص)، توصیه هایش کم رنگ شد.
ای پاکدامن! تو مصداق بارز عفاف و حجاب ای كه به منزله صدفي براي گوهر وجودی زنان است که به او مصونيت مي بخشد و به او فرصت حضور سازنده را در اجتماع، امكان به کارگیری خلاقيت ها و توانايي هاي خود را در عرصه هاي اجتماعي و سياسي، بدون آنكه مورد طمع و سوء استفاده مردان قرار گيرد، مي دهد.
فاطمه جان! سيره تو و دخترت زینب (س) در پوشش و حجاب حجتی است برهمه زنان و دختران بويژه آنان كه خود را پيرو شما مي دانند؛ اما تاسف این است که امروز بسياري از مسلماناني كه از كشورهاي اسلامي و حتي غير اسلامي به کشور ما سفر مي كنند از مشاهده وضعيت نا بهنجار فرهنگي زنان و دختران در كوچه ها و خيابان ها شگفت زده مي شوند.
زهرا جان! در دنیایی پر از برهنگی و بی خردی برخی از مدعیان آزادی وضعیت حجاب در کشوری که در آن صدها هزار شهيد با هدف حاكميت ارزش هاي اخلاقي و اسلامي جان خود را فدا كردند، به جرئت مي توان گفت که اگر بدتر نشده باشد بهتر نشده؛ در حالي كه برخی با چنين شعارهاي تو خالی از مردم راي گرفتند و به قدرت رسيدند.
زهرا جان! تو آن گوهر نجابتی که زمانی که پیامبـر اكـرم (ع) همـراه بـا مرد نابینایى به خانه تو آمد، بلافاصله خود را كاملاً پوشاندی و رسول خدا(ص) فرمود: چرا خود را پوشاندى با ایـنكه او تـو را نمى بیند؟ فرمـودی: اى پیامبر خدا اگر او مرا نمـى بیند، مـن كه او را مى بینـم و او بوى مرا حس مى كند و پیامبر در این چنین در مقام نجابت تو گفت: گواهى مى دهـم كه تو پاره دل منى.
فاطمه جان، ای اسوه نجابت و اخلاق! چقدر بدبخت اند آن عدهاي از دختران و پسرانی که معنای خوشبختی و آزادی واقعى را درک نمی کنند و با وقاحت تمام در شب شهادت ات، در پارتی شبانه مراسم رقص و پايكوبي به راه می اندازند و عده ای هم گوش خود را می بندند که این چنین شبی هایی وجود ندارد./انتهای پیام/