اجزای بصری در یک اثر معماری یا مجموعه شهری برای نشان دادن تناسباتی که برای انسان ایرانی یادآور پیشینه اوست، تنها ابزاری هستند که تمام حس و حال فضا را میسازند و اجزای آن اثر به شمار نمیآیند.
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، سارا جهرمی و محمدرضا عطایی همدانی؛ معماران همواره در صدد بهرهگیری و استفاده معنایی از شاهکارهای معماری ایرانی و اسلامی دورههای پیشین و به روز کردن آنها بودهاند، اما سوال اصلی و نکته مهم این است که کدام یک از این اجزاء به عنوان ارکان اصلی شناخته میشوند و اصالت دارند و آیا اجزای دیگری را میتوان جایگزین آنها نمود یا نه؟
کریستوفر الکساندر در کتاب «معماری و راز جاودانگی» چنین مینویسد: «هر بنا یا شهر از «چیز» های اصلی تشکیل شده است که من آنها را «الگو» مینامم. وی ذات یک اثر معماری یا مجموعه شهری را در روابطی که بین این اجزا وجود دارد میبیند که این غیر از اجزای ظاهری آن میباشد.
نحوه برخورد با مفاهیم، تناسب اجزا، مکانیابی آنها نسبت به هم مجموعهای با عنوان «زبان الگو» را تشکیل میدهد. این زبان همه گیر و انعطافپذیر است بطوری که با اجزا ساده میتوان ترکیب های بینهایتی را ساخت.
با نگاهی به گذشته در مییابیم کمالگرایی که در مساجد بزرگ و کوچک آن دوران دیده میشود، حاکی از ذوق و سلیقه درونی و موروثی معمارانشان بوده است. از طرف دیگر تنوع بینظیر بناها و خصوصا مساجد، تصور نمونهبرداری ظاهری از اجزا را زیر سوال میبرد، از نمونه طراحیهای متفاوت در گذشته میتوان به مسجد جامع اصفهان و مسجد شیخ لطف الله در دوران عباسی اشاره نمود.» (پیرنیا 1376، 270)
در حقیقت اجزای بصری برای نشان دادن تناسباتی که برای انسان ایرانی یادآور پیشینه اوست، تنها ابزاری هستند که تمام حس و حال فضا را میسازند و اجزای آن به شمار نمیآیند. در این نوشته الگوهایی که در بخش ورودی مساجد ایرانی- اسلامی دیده میشود، به اختصار بیان میگردد:
الگوهای بخش ورودی مساجد اسلامی - ایرانی
• ورودی اصلی: محل ورودیهای اصلی مهمترین نکته در فرایند ارزیابی پلان یک بنا است، لذا بهتر است ورودی اصلی بنا طوری باشد که از دسترسی اصلی به بنا قابل رویت باشد. در معماری ایرانی، سر در ورودی و گلدستهها یکی از اجزای بصری شاخص و لاینفک بودهاند. در این بناها سعی بر این بوده که مکان سر در نسبت به دسترسیهای اطراف جلوه چشمگیری داشته باشد. (کریستوفر 1388)
• دعوت کنندگی آستانه: میتوان از اجزایی در ورودی بنا استفاده نمود که مخاطب را به داخل بنا دعوت کند. بطور مثال سنگاب که عنصر نمادینی است، عمومأ از جنس سنگ یا فلز با تزئینات جذب کننده در قسمت درونی بنا جلب توجه میکند و تزئینات سقف را انعکاس میدهد و بیننده را شگفت زده میکند.
• مکانی برای توقف: بهتر است زمانی که یک فرد در انتظار به سر میبرد، سکوتی توأم با یک فرایند مثبت را پشت سر بگذارد. میتوان با خلق این فضا موقعیتی برای گپ زدن، روزنامه خواندن و ... را فراهم کرد که مردم را متقاعد کند کاری فراتر از یک انتظار ساده انجام میدهند. در معماری ایرانی با عقبنشینی فضای ورودی به این هدف دست یافتهاند.
• پیر نشین: در گذشته نشیمنگاهی در کنار در اصلی وجود داشته که یک فضای نیمه خصوصی در جلوی بنا ایجاد میکرده است. امروزه میتوان با ایجاد یک دیوار کوتاه یا بوته گیاهان یا حتی یک درخت این فضا را ایجاد کرد. در مساجد اسلامی نیز این سکو در سر در ورودی به چشم میخورد که با وجود حیاط داخلی به داخل کشیده شده و فضایی نیمه عمومی را ایجاد کرده است. در طراحی امروزی فرم سکو و حیاط داخلی مطرح نیست، بلکه آن چیز که اصالت دارد این است که زندگی روزمره مردم بصورت طبیعی به تصویر کشیده شود و در این حوزه تفکیک فضاهای عمومی، نیمه عمومی و خصوصی اهمیت مییابند.
• تزئینات: علاقه به تزئین محیط اطراف در همه مردم وجود دارد؛ گوشهها، چارچوبها و جاهایی که در لبه تلاقی میکنند، قابلیت تزیین دارند. در معماری اسلامی این تزئینات صرفا جنبه زیباسازی ندارند، بلکه در کاربرد چندگانه بکار رفتهاند، اما متأسفانه این دیدگاه کلنگر امروزه به تزئینات و تجملات سطحی تبدیل شده است.
• نقاط عطف ورودی: میتوان با تغییر مصالح، تغییر سطح و ایجاد اختلاف دید نقطه عطفی بین فضای خارجی و داخلی ایجاد کرد. اساتید معماری سنتی زیرکانه محور بنا را با قبله انطباق داده و با تغییر زاویه دید به این نکته دست یافتهاند.
• هشتی: بهتر است در ورودی اصلی بنا اتاقی نیمه روشن وجود داشته باشد. لابی یا فضای ورودی امروزی فضایی است که قسمتی از فضای درونی و قسمتی از فضای بیرونی را اشغال کرده و ورودی را مشخص میسازد. قسمت بیرونی میتواند شبیه یک ایوان و قسمت درونی میتواند شبیه نشیمن یا فضای تقسیم باشد. در به روز کردن این اصل بهتر است تضاد سایه روشن در دو سمت این فضا حس شود و از الگوی نقاط عطف ورودی در چنین فضایی استفاده گردد. (کریستوفر 1388)
• پنجره مشبک: نمونه ایرانی این الگو بسیار بینظیر است. معمار زبر دست ایرانی با ایجاد روزنههای کوچک در پنجره مسجد، امکان دید افراد درون را از بیرون قطع کرده و این یکی از مزیتهای فضای روحانی درون مسجد است.
• محور اصلی: در امتداد مسیرهای عمومی و اصلی بیرونی، شاهراههایی در مسیرهای داخلی میتوان تعبیه نمود که در دو انتها به پیش آمدگی و سر درهای با سقف بلند ختم شوند و ورودی های عریضی داشته باشند تا کاربری اصلی بنا را نشان دهند. در معماری اماکن مذهبی چنین الگویی در ترکیب با مفهوم قبله شدت مییابد و جهتگیری ها هم راستا با این محور است.
• خانواده مدخلها: بهتر است ورودی ها را طوری قرار داد که باعث سردرگمی افراد نشود و در کنار هم دیده شوند یا همه شبیه هم باشند. این الگو در مساجد ایرانی، در حیاط داخلی نمود مییابد. مجموعه رواق های حیاط یک اتحاد بصری کاملی ایجاد میکند. تعبیر امروزی این الگو به بحث سیرکولاسیون داخلی اشاره دارد.
بسیاری از الگوهای غنی معماری اسلامی - ایرانی درک نشده
مولف کتاب «زبان الگو» بر اساس تجربیات و مشاهدات شخصی خود به عنوان طراح غربی، اثر ارزشمندی را ارائه نموده است. بنابراین طبیعی است بسیاری از الگوهای غنی معماری اسلامی - ایرانی را در نیافته و در کتاب خویش نیز ذکر ننموده است. این الگوها در ترجمان امروزی میتوانند ارتباط کاملتری با کاربران خود برقرار سازند. نهایتا ذکر این نکته ضروری است که: «هر الگو به شرطی کاملا کار میکند که همه نیروهایی را که واقعأ در آن موقعیت حضور دارند در بر گیرد. این الگو، الگوی متعادل است و عمیقا در مفهوم احساس ریشه دارد.» (زرین کمری 1386، 9)
منابع:
1. زرین کمری، حامد. 1386. "الگوشناسی عمومی مساجد ایرانی"، در آبادی 54. 6-9.
2. الکساندر، کریستوفر. 1381. معماری و راز جاودانگی، ترجمه مهرداد قیومی بیدهندی. تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
3. الکساندر، کریستوفر. 1388. الگوهای استاندارد در معماری، ترجمه فرشید حسینی. تهران: انتشارات مهرازان.
4. پیرنیا، محمد کریم. 1376. سبک شناسی معماری ایرانی. تهران: انتشارات پژوهنده.