اردو جهادی بسیج دانشجویی دانشکده علوم دارویی دانشگاه آزاد اسلامی،به مناسبت میلاد امام حسن مجتبی (ع) ،روز دو شنبه 30 اردیبهشت ماه 1398 در روستای اشرف آباد از روستاهای حومه شهرستان ری برگزار شد.
زنان، کودکان و سالمندان آسیب پذیرترین قشرها هنگام مواجهه با بحران و بلایای طبیعی هستند. مساله اما برای کودکان کمی متفات است. در حوادثی مانند سیل، از بین رفتن خانه و کاشانه و همچنین شوک ناگهانی و درگیر بودن خانواده ها با شرایط بحرانی پیش امده سبب می شود که والدین توجه کمتری به بهداشت روان و جسم فرزندانشان داشته باشند. وجود مستمر گروه های متخصص در مناطق سیل زده می تواند روند ترمیم آسیب های وارد شده به کودکان را تسریع بخشد و همچنین ایجاد امکاناتی برای بازی، سرگرمی و مهیا کردن شرایط بازگشت به مدرسه نیز می تواند کمک شایانی به بهبود وضعیت بحرانی این قشر بکند.
نزدیک به یک قرن زندگی در دامان طبیعت با تمام مشکلات و سختی ها از زنی کوچ رو به نام بی بی بیزار پیرزنی مهربان و دوست داشتنی ساخته که امروز با حدود 96 سال سن هر روز نگاهی با امید به فردا دارد. بی بی بیزار با دست های که امروز بسیار نحیف هستند چادر و سرپناه بسیاری از عشایر را بافته است. او چهار ماه است که همسر خود را از دست داده و حالا در خانه گلزارخانم دختر بزرگش روزگار می گذراند. دختری که او را به خانه اش آورده تا به جای فرزندی برایش مادری کند.
محمد محمدی ۵۵سال سن دارد و حدود ۴۰ سال است که به تراشکاری مشغول است است. حدود ۱۳ سال را در تهران گذرانده و حالا با دریافت وام اشتغال زایی از طرف کمیته امداد امام خمینی (ره) به شهر مادری خود یعنی لالی در استان خوزستان بازگشته و کارگاه شخصی خود را راه اندازی کرده و همراه سه فرزند خود در آنجا مشغول به کار شده. او تصمیم دارد در آینده با گسترش دامنه فعالیت های خود اقدام به ساخت و تولید ادوات کشاورزی و صنعتی و انواع پمپ ها نماید.
کلزا ازجمله دانههای روغنی است که در مناطق خوش آبوهوا خراسان شمالی بهوفور کشت میشود و خردادماه نیز برداشت این محصول از زمینهای کشاورزی آغاز میشود.
امروز 18 اردیبهشت ماه در تقویم جهانی روز بیماری های خاص و صعب العلاج است. بیماری eb یا پروانه ای، بیماری پوستی خاص و دردناکی که مانند بال پروانه شکننده است و ناشی از یک جهش ژنتیکی به صورت تاول و عفونت های پوستی ظاهر می شود که از بدو تولد تا پایان عمر همراه بیمار خواهد بود و هیچ التیامی برایش وجود ندارد. زینب، ۱۳ سال است که با زخمهایش می جنگد و روزهای سخت خود را با درس خواندن و گذراندن اوقات در خانه می گذراند.
مادرم،ظریفه طاهرخانی معلمی با 30 سال سابقه کار است که این روزها ،آخرین زمان های تدریس خود را می گذراند.او شغلش را بی نهایت دوست داشته و از هم اکنون دلتنگی زیادی بابت بازنشسته شدن و پایان خدمتش در دل احساس میکند.
این گزارش،حاصل عکاسی یک روزه ، ازآخرین روز های معلمی مادر معلمم می باشد.
منظوره، نوزادی بود که از سیل ویرانگر سال ۲۰۱۰ پاکستان جان سالم بدر برد. با نابود شدن کامل خانه و زندگی شان او بههمراه خانواده اش به ایران مهاجرت کرد. لابد یازده دوازده سال دارد، خودش نمی داند. فقط می داند اسمش منظوره است و در ایران بزرگ شده. نه سواد دارد نه شناسنامه و نه هویتی که بتواند به مدرسه برود و درس بخواند. او به جای تجربه دنیای کودکانه مجبور است به همراه خانواده اش در زمین های کشاورزی و سوله های اطراف بهشت زهرا که خانه شان هم همانجاست، کار کند. هر کاری که از دستش بر بیاید. مثل بقیه کودکان کارِ دیگری که زیر سن قانونی، تجربه سخت کار کردن در محیط خشن بیرون از خانه را دارند. روزها کارگری میکند و شب ها در رویایش بازیگوشی های دخترانه...