منظوره، نوزادی بود که از سیل ویرانگر سال ۲۰۱۰ پاکستان جان سالم بدر برد. با نابود شدن کامل خانه و زندگی شان او بههمراه خانواده اش به ایران مهاجرت کرد. لابد یازده دوازده سال دارد، خودش نمی داند. فقط می داند اسمش منظوره است و در ایران بزرگ شده. نه سواد دارد نه شناسنامه و نه هویتی که بتواند به مدرسه برود و درس بخواند. او به جای تجربه دنیای کودکانه مجبور است به همراه خانواده اش در زمین های کشاورزی و سوله های اطراف بهشت زهرا که خانه شان هم همانجاست، کار کند. هر کاری که از دستش بر بیاید. مثل بقیه کودکان کارِ دیگری که زیر سن قانونی، تجربه سخت کار کردن در محیط خشن بیرون از خانه را دارند. روزها کارگری میکند و شب ها در رویایش بازیگوشی های دخترانه...