به گزارش حسینیه دانشجو - سید رضا میرجعفری، هر لحظه که به ابر رویداد اربعین به عنوان یک کنش جمعی بی بدیل نزدیک می شویم باید همواره خود را با این پرسش رو به رو سازیم که این حرکت جمعی بزرگ و روایت های آن چرا مورد غفلت همه جامعه درگیر آن قرار میگیرد؟ باید خود را با این چالش رو به رو کنیم در حالی که این رویداد به شکل واقعی و تخاطبی برگزار می شود و دارای یک روایت ابرگونه و تودهای است که می تواند حرکت و قدرتی بزرگ را بسازد چرا هدر می رود؟ مگر نه آنکه تکرار و تأکید ما بر این است که در جنگ روایتها هستیم؟
اربعین چهار ویژگی برجسته دارد:
۱- اربعین اتفاقی ذاتا غیرحکومتی و مستقل است که حاکمیت خودش را نه برای حکومت بلکه برای خط دهی به مردم با حکومت دارد.
۲- اربعین یک واقعه ملی نیست و نباید ملی شود و یا ملی نگاهش کرد.
۳- اربعین به ماهو اربعین رسانه است خودش هم یک بستر است هم مولد محتوا و محتوا دارد.
۴- اربعین ماحصل یک مبارزه تاریخی و شهدائی گواه آن هستند.
حال ما می خواهیم از این رسانه برای خود رسانه ای بسازیم، مهم است که متوجه باشید شما لازم نیست خالق یک رسانه باشید کافیست به ادراک این برسید که خود اربعین رسانه است، شما قرار نیست به عنوان ایجاد هر نوع پدیده رسانه ای به مفهوم عام آن به اربعین لطف کنی بلکه شما می توانید از الطاف اربعین استفاده کنید. پس لازم نیست اربعین را مرعوب پلتفرم کنید و یا بخواهید آن را قربانی مدیومی کنید کافیست شما شکل اربعینی به خود بگیرید.
لازمه این شکل نگرش باور به موارد بالاست اینکه آنها را باور کنی یا تبدیل به شعار کرد و کار خود را کرد؟
وقتی باور کردید کارهای بزرگی آغاز می شود کارهایی که هیچ دستگاه دیگری قادر به انجام آن نیست. و نمی تواند چنین معجزه ای کند...
اما اگر فهم نشد و در مرحله بعدی باور نکردید شما شعارش را می دهی ولی عکسش عمل میکنی. بعد هم نسبت به عناصر و ویژگی های اصلی، خود و دیگران را بدبین می کنی یعنی خودت داری به دستگاه ضربه می زنی.
می خواهیم پلتفرمی داشته باشیم که در آن در درجه اول محتوای اربعین مردمی را جذب کنیم، این فکر نه اول به ذهن من رسیده نه شما!
این یک عمل منطقی در دنیای امروز است که باید به شکلهای مختلف و چند سال زودتر اتفاق می افتاد چرا انجام نشده؟ چون به باور کنش جمعی و روایت کنش جمعی اربعین کم تر نگاه شده بیشتر به وجه انسان سازی و فردی سازی ها بر اساس اندیشه درونی فکر شده مثلا من در طول راه همواره نسبت به آدم هایی که در مسیر اربعین به زمین نگاه میکنند و راه می روند و اطرافشان را نمی بینند و این را افتخاری برای خود می دانند حس خوبی نداشتم.
اینکه شما چند دقیقه یا ساعت در این احوال باشی لازم است! خوب است! تفکر کن بیاندیش اما وقتی این را تبدیل به مناسکی در اربعین در طول همه مسیر کردی دیگر برای چی آمدی در یک کنش جمعی؟ خب می توانستی به عبادت فردی خودت بپردازی!
برگردیم به جذب محتوای مردمی، تک تک مردم حاضر در اربعین ارزشمندند اولین کار ما باید آگاهی دادن در جهت این ارزشمندی باشد تک تک آن ها محتوا دارند چون حرکت دارند و وقتی می تواند تبدیل به جریان شود که نسبت به جمعی بودن کنش اربعین آگاه شوند یعنی همدیگر را ببینند وقتی می خواهیم این محتوا را برای بهتر شدن و ضرروت های مسئله ای و ... اربعین جمع کنیم باید به این مردم بفهمانیم قدر محتوا و حرکت خود را به شکل جمعی بدانند! این انجام شدنی نیست تا وقتی آنها بیش از پیش همدیگر را در هر کار جمعی ببینند و به این پرسش همواره فکر کنند؛ چرا اربعین به آن ها و آن ها به اربعین نیاز دارند؟ چه چیزهایی این انگیزه را می گیرد؟
رابطه کنش جمعی اربعین اساسا بین مردم و مغناطیسم حسینی (ع) است حکومت ها آنطور که تاریخ اثبات کرده می توانند جلوی آن بایستند یا حمایت کنند اما هر گونه دخالت مستقیم آنها این انگیزه را قطعا خواهد گرفت چون اختلال در شکل گیری این آگاهی و تجربه است البته این منافاتی با اینکه اربعین یک حرکت سیاسی هم هست ندارد. وقتی باور نداری و نمی خواهی باور کنی شعارش می کنی وقتی شعارش کردی به گفتمانش بی توجه می شوی و روی خط استرتژیک آن تولید محتوا نمی کنی و فقط توقع داری به سمت تو محتوا بیاید که باز این همان چرخه عدم آگاهی است که اصل انگیزه را تحریک نمی کند.
حکومت ها اساسا شکل گرفته از یک نگاه دولت-ملت ها هستند نگاه ملی و حتی گاهی قومی به وقایعی مثل اربعین و حج ذاتا غیر از ماهیت آنهاست پس باید به دادن این انگیزه در سطح دیگری فکر کنی و آن را به چند زبان انجام دهی، چه برسد بخواهی موضوع را شخصی کنی.
وقتی نخواهیم از این باورها برای شکل دهی گفتمان استفاده کنیم خودمان به دست خودمان شعارش کردیم و دیگر دستکاه و مغناطیسم حسینی را مختل کردیم و وقتی به نتیجه نمی رسیم نه به خود و کارمان بلکه به دستگاه شک می کنیم یعنی خودمان به دست خودمان نه تنها تبیین کننده نیستیم بلکه شبهه آفرین شده ایم.
مسئله یابی اربعین از همین روی باید بر اساس شکل گیری این محتوا در چرخه آن در دستگاه گفتمانی و تفکری آن باشد برای همین به چیزهای دیگری چنگ می زنیم و به نوع دیگری از اجراء فکر میکنی.
مشکل کجاست؟
ساده ترین راه، راه حسین است بی راه نرو!
ما با کلیشه های ذهنی غلط شکل گرفته از مفاهیم سالهاست مفاهیم و دستگاه حسینی را تبدیل به غیر از آنچه بود و هست کرده ایم و اگر این دستگاه سرپاست بخاطر گستردگی، درستی و حقانیت شکل گیری آن و مبارزه جبهه مقاومت در وهله اول نظامی و بازتولید تاریخی آن است که خود اعجاز آن است. در کنشگری آگاهی بخش و مدنی کم گذاشتهایم.
اربعین نیاز به دستگاه تولید محتوا دارد اما نه در خارج از آن بلکه از خود رسانه آن. باور رسانه بودن اربعین اینجا خودش را نشان می دهد. بعد باید ببینیم این دستگاه و تولید محتوا که قرار است در داخل رسانه ای به نام اربعین موجب آگاهی برای حل مسئله یا بهتر برگزار شدن آن شود چیست؟ باید شفاف و درست باتوجه به گفتمان اربعین این چیستی را پاسخ بدهیم. البته باید به روز هم شویم نه در تغییر ماهیت و شکل بلکه در تکنیک کنشگری امروزه تولید محتوا دیگر به شکل دستی و فرد به فرد غلطترین شکل ممکن است، شما از طریق فهم از فرایند بازاریابی محتوا نه آنچه ما از بازار فقط به عنوان فروش کالا یا خدمات کلیشه شده در ذهن بلکه به عنوان یک خدمت بزرگ اجتماعی،سیاسی،مدنی و... می توان به یکی از بزرگترین شبکه ها و دستگاههای تولید محتوا تبدیل شد.
تعارف نداریم! ما تجربه چنین کاری را نداریم، ما در دستگاه تولید محتوا و فهم رسانه بودن اربعین تا امروز شعار داده ایم چون باید بار دیگر تکرار کنیم اربعین رسانه است. این بدین معناست که ما باور نداریم و از این درخت تنومند پر میوه حتی زحمت دراز کردن و چیدن میوه را نمی کشیم. ساده ترین راه، راه حسین است بی راه نرو!