به گزارش حسینیه دانشجو-سیدرضا میرجعفری، اولین گفتوگو از سلسله مباحث حسینیه دانشجو با حجتالاسلام والمسلمین محسن قنبریان با موضوع «افکار عمومی امروز ایران و جهان و واقعه عاشورا» در استودیو خبرگزاری دانشجو انجام شد. این گفتوگوی مفصل را بخوانید:
دانشجو: باتوجه به وقایع غزه و نسلکشی حاضر، بنظر میرسد قلوب جهانیان برای پذیرش پیام امام حسین(ع) در بهترین شرایط قرار دارد. وظیفه ما در معرفی امام حسین(ع) به چه میزان است؟ آیا نسبت به داخل کشور توانستهایم به خوبی عمل کنیم که اکنون قصد تبلیغ سیدالشهداء(ع) برای خارج از مرزها را داشته باشیم؟
قنبریان: قبل از اینکه به این بپردازیم که غزه برای امام حسین(ع) چه میکند باید بپرسیم: امام حسین(ع) برای غزه چه میکند؟ امروز غزه به شدت نیازمند به کمک است و هیچ کس بهتر از اولیاء دین و دین نمیتواند به آن کمک کند.
اینجا خوب است نگاهی کنیم به اینکه اباعبدالله (ع) نه فقط از حیث اینکه مصائبش شبیه به قضیه است تا یک استفاده مادحانه به کودککشی غزه در روضههایمان داشته باشیم بلکه نگاهی به بطن عاشورا و ببینیم چقدر آن پیامی که در عاشوراست امروز تکلیف برای ما در قبال غزه ایجاد خواهد کرد؟ و البته پیامدش این خواهد بود که نظرها هم به اباعبدالله بیشتر جلب خواهد شد.
وی افزود: پیام اباعبدالله هم یک درجه بیشتر از ظلم ستیزی بلکه آن ننگ ناپذیری است. انسانها فراتر از دیندار و غیر دیندار سر آستانه ظلم که میرسند در یک صف متحد علیه ستم میشوند چرا که قبح ظلم جزئی از فطریات ما است.
بدتر از ظلم جایی است که به ننگ و ظلم همراه به ننگ میرسد. مثال عرفیاش این میشود که یک وقتی دزد به خانه ما میزند ولی یک زمانی طلا را از دست ناموس ما میکشد این هر دو ظلم است اما در دومی ننگ بر ما تحمیل شدهاست.
این استاد حوزه بیان داشت: اباعبدالله در همین جمله معروف «هیهات من الذله» بعدش میفرماید: سینههای پاک از ما نمیپذیرد که نفوس ابیه داشته باشیم؛ یعنی کسانی که زیر بار ننگ داشته باشند. در جایی از تاریخ ایستادم که خدا نمیپذیرد اگر کاری را در مقابل ظلم نکنم و به تبع آن رسول الله(ص)، مومنین و حتی انسانهای با غیرت و سینههای پاک هم نمیپذیرند که من ذلت بپذیرم.
تعبیر اینکه یا بیعت کن و یا گردنت را به تیغ بسپار برای هیچ امام دیگری نیامده و حالا فرض کن یک دستگاهی آمده سر کار و آنها را به حساب نیاورده ولی اینکه حتما باید بیعت کنی و اگر نکنی آواره بیابان میشوی و تشنگی میکشی اینها مختص امام هستند.
ماجرای غزه هم شبیه به هم است که یا تسلیم شو یا همه زندگیات را میگیریم اشتراک معنایی جدی داریم که امامش حسین(ع) است. لکن ما در تصویر جبهه حسین ابن علی(ع) کوتاهی کردیم و نوعی خوانش فرقهای از امام حسین(ع) داریم.
حجتالاسلام قنبریان تصریح کرد: جبهه حسین ابن علی(ع) جبهه مقابل «اربابا من دون الله» است و همان راهی است که پیامبر خدا باز کرده و آن مسیر توحیدی است که کسی را غیر از خدا ارباب خود قرار ندهیم و خدایانی که میخواهند اینجا کار خدایی کنند در حالی که صلاحیت را ندارند و حتی پیامبران، ملائک و فرشتگان و عالمان دینی نیز را ارباب نگیرید و هر چه هست ولی خداست که از جنس مردم، با مردم و برای مردم هستند و اربابها کسریها و قیصرها هستند و پیامبر ما نگفت: سر پیامبری من توافق کنید بلکه فرمود: این جبهه بزرگ ارباب من دون الله را تشکیل دهیم.
امیر المؤمنین(ع) نیز همین راه را ادامه داد و «اربابا من دوالل»ه زمان وی حزب اموی بود و جبهه خودش را مقابل سنی و مسیحی قرار نداد در درون جبهه او سنیهای بسیاری بودند که حتی وقتی جمل تمام شد و وارد بصره شد تا در مسجد نماز بخواند به مشرب آنها نماز خوانده شد و به بعضی از چیزهایی که برای امیرالمومنین بدعت بود و قبول نداشت مثل نماز نافله که به جماعت میخواندند و حضرت به آنها تذکر داد که این درست نیست اما همینها در جبهه امیرالمومنین علیه معاویه بودند که در خطبه نهج البلاغه نیز میفرماید که یا باید کافر شوم یا باید علیه این فساد بجنگم.
وی خاطرنشان کرد: بنابراین این ماجرایی نیست که امام خمینی(ره) بعد از انقلاب آورده باشد و در سیره امیرالمومنین(ع) و سپس در مرام امام حسین(ع) میتوان دید و من اینجا میخواهم چیزی بگویم که در خاطرات بماند: اگر وقتی ما فیلم «مختارنامه: را میساختیم چه نماز ظهر عاشورا چه در مسیر هزار نفر کسانی به سبک اهل سنت نماز میخواندند را نشان میدادیم اقلا چهار نفر که وارد جبهه امام حسین (ع) شدند هنوز به مذهب اهل سنت هستند و حتی حاد آن هستند. اما امام(ع) دست دراز کرده و هسته سخت امویها را وارد جبهه خود کرده است.
حداقل چهار نفر وقتی وارد جبهه امام حسین(ع) شدند هنوز اهل سنت هستند. زُهِیرِ، حر ابن یزید ریاحی و ابوالحُتوف و برادرش حتما از اهل سنت هستند و ظهر عاشورا که مظلومیت را میبینند و شروع به جنگیدن علیه دشمنان امام حسین(ع) میشوند و حالا اینکه آیا اینها زمان شهادت شیعه شدند یا در عالم برزخ چه اتفاقی برایشان خواهد افتاد اینها بحثهای خودش را دارد ولی وقتی عضو جبهه میشود و شروع میکند به جنگیدن علیه سپاه یزید میکنند اهل سنت هستند. بنابراین چرا ما این تصویر از امام(ع) را نشان نمیدهیم؟
دانشجو: چه کنیم آن شوری که در سایر کشورها در حمایت از فلسطین وجود دراد، در کشور ما نیز ایجاد شود؟
قنبریان: ابتدا باید انصاف را رعایت کنیم که همه آوازها از شهر است و این مبارزه با اسرائیل در این قرائت جدید آن که اسلامی هم هست مولود انقلاب اسلامی است. کما اینکه در بحث نظامی و مقاومت هم ما نقش محوری داریم. اما یک زمانی از نهادهای اجتماعی حرف میزنیم و اینجا گلهمندی داریم که من مشکلم این است که تصدیگری بیش از حد حکومت در این موضوع موجب اختلال شدهاست.
این استاد حوزه گفت: البته باید این را در نظر بگیریم اتفاقی که در لندن، برلین و دانشگاههای آمریکایی افتاد در عراق و حوزه نجف هم نیفتاد. حالا حوزه قم هم یک حساب جدایی به دلیل انقلاب اسلامی دارد اما حوزه نجف هم جز نشستهای کوچکی که با برخی شخصیتها و مراجع را داشتند، اتفاق دیگری نیفتاد.
ما راهپیمایی روز قدس را فیکس کردیم و مسیر و شعارهایش مشخص است و الان هم جمعههای خشم هم ایجاد کردیم و همه آمدند اعتراض کردند. ولی خوب مگر چقدر مردم نماز جمعه میروند؟ این آنجاییست که هم نهادهای دینی، مدنی و اجتماعی باید مشارکت کنند و هم حاکمیت باید دست را برای این قبیل موارد دست را باز بگذارد.
دانشجو: میخواستم نظر شما را در مورد تبعیض مثبتی که از سوی آقای ظریف مطرح شده بدانم. همچنین بفرمایید که از نظر شما مرز محافظه کاری کجا است؟
قنبریان: ما در شیعه یک نهضت مقدس داریم و یک دولت مقدس که اولی حرکت امام حسین(ع) و دومی دولت امیرالمومنین(ع) است و اگر صحبت از مقدس میکنیم دقیقا معنایش این است که از نقصها مبراست و کمالات را دارد نه اینکه هیچ کس تخلف نمیکند بلکه امیرالمومنین در مقابل تخلفات سکوت نمیکند. فرض کنید یک کارگزار امیرالمومنین(ع) در شهر مرزی مهریه بزرگی برای همسرش میگذارد اینجا حتی امام علی(ع) از آن پرسش میکند: چه اتفاقی افتاده است؟
حجتالاسلام قنبریان اشاره کرد: دولت، حکومت و حرکت مقدس معنایش تقدیس اشخاص نیست و من در اینجا هیچ جایی را برای محافظه کاری درست نمیدانم که آدم حقی را بشناسد و به سمت آن حق نرود.
یک زمانی دانشجویان نزد رهبر انقلاب در دیدار سالیانه این پرسش را کردند: آیا خلوص را نگه داریم یا وحدت را؟ انقلابی خالص شویم و به دنبال شدیدترین نسخه جبهه انقلاب برویم یا وحدت بگیریم؟ رهبری صراحتا اعلام میکند که من هر دوی آنها را میخواهم.
عزیزان دانشجو و کنشگران در صحنه برای حل مسائل سخت خود آماده کنند و دوره مسائل آسان تمام شده است. همین دوگانه را اگر یک سرش را بگیریم آسان است. در عین حال اینکه میخواهیم سر مسائل اصلی انقلاب بایستیم گستره آن را در سطح چتر وحدت ملی ببینیم و انسجام ملی را هم ببینیم.
وی بیان داشت: سابقه گذشته و دولتهایی که گاهی به مرام برخی نبوده سرکار آمده باید درس خوبی داده باشد که امروز یک حرکت فعالانه داشته باشند و اینکه دولت ما رأی نیاورده باید تمام شود و بپذیریم که انتخابات تمام شدهاست. رهبر انقلاب در صحبت با مجلسیها خط را نشان دادند و باید همه کمک کنیم که دولت آنچه باید باشد محقق شود و از در همکاری وارد شویم البته این به معنای امتزاج مسائل نیست.
نویسنده کتاب «اهالی تپه ندبه» بیان داشت: ایده تبعیض مثبت که آقای ظریف مطرح کردند را از اساس غلط میدانم که این موضوع هم توسط متفکران مغرب زمین نقد شده و اندیشمندان خودمان نیز با آن موافق نیستند. تبعیض بد است و منفی و مثبت ندارد. اگر میگویید اقوام، زنان یا اصنافی در حقشان اجحاف شده باید برای آنها مطلبه حق کرد و حقشان را به نسبت جمعیتی که در دارند بدهید و این عین عدالت است و به آن تبعیض مثبت یا منفی نمیگویند. تبعیض مثبت یعنی در شرایط مساوی یک کسی را به یک دلیلی ترجیح بدهی و خود این موضوع دوباره تکرار چرخه تبعیض در جامعه است و منطقا زیر سوال است.
مثلا میگویید فلان مذهب یا فلان فرقه که رسمی و مورد احترام هستند باید حقشان در حد قانون داده شود ولی نباید طوری باشد که آنچیزی که رسمی و اکثریت است انگار آن دیگر فاقد ارزش است و این خلاف عرف همه دنیاست و چنین چیزی را رعایت نمیکنند. آیا این به این معناست که اکثریت حق دارد حقوق اقلیت را نادیده بگیرد؟ خیر! شما میگویید تا کنون چنین بوده این قضاوتش جای دیگر است.
وی ضمن بیان اینکه سکولار شدن در یک دوگانه شکل میگیرد که وجهی از آن استفاده ابزاری از دین است که برآیندش برای سکولارها تقویت آن میشود، تصریح کرد: وقتی از هیئتها قصد دینزدایی را دارند چه برسد به سیاست! یعنی بگویند آن را در همان سال شصت و یک هجری قمری دفنش کنید.
اگر بخواهیم منصفانه بگوییم: غیر از اینکه یک خط غربی دارد، بی احتیاطیها و ناشیگری در جبهه خودی دارد که آن استفاده ابزاری از دین است. استفاده ابزاری از دین یعنی چون همیشه حسین(ع) است و شمر در همه قالبهای دعوای سیاسی هم آن را اینگونه بازخوانی کنیم. در اطرافیان هر دو سمت انتخابات افرادی بودند که طمع داشتند یا متحجرانی پیدا میشد. پس نسبت غیر انقلابی دادن به طرف مقابل غلط است.
حجتالاسلام قنبریان خاطرنشان کرد: نباید تقسیمات ما تنگ باشد و از ابتدا وقتی میگوییم جبهه انقلاب در جامعه مفهوم دارد که طرف مقابل اصلا انقلابی نیست در حالی که باید مأخوذ به حیا باشیم که حتما انقلابی است و الزاما صحنه شمر و حسین(ع) است و هر کس این استفاده را نکرده پس محافظه کار است.
شمر و حسین(ع) امروز غزه و فلسطین است که از قضا کل پنج کاندید انقلاب هم آتش تهیه خوبی سر آن نریختند و حتی عزیزانی که گفته بودند نمی مانند و خودشان هم میدانستند میروند و نمیمانند نه از طوفان الاقصی چیزی گفتند و نه از وعده صادق در حالی که انتظار داشتیم این سپر پهن شود و سایر حرفها زده شود. حتی همانهایی که مدام جبهه انقلاب را به ریششان بستیم آنطور که باید سر این موضوع نایستادند و در حالی که باید مراقب سکولاریزم باشیم مراقب استفاده ابزاری از آموزههای دینی و عاشورا هم باشیم و هرکس را یکباره امام حسین (ع) نکنیم و به یکباره هم شمر نکنیم.
دانشجو: کتاب «اهالی تپه ندبه» به تازگی چاپ شده است که به صف سوم در کربلا میپردازد. لطفا کمی در مورد این صف توضیح بدهید:
قنبریان: کتاب «اهالی تپه ندبه» شامل دو فصل است. یک فصل آن در مورد جامعهشناسی کوفه است؛ چراکه این شهر چند نهضت و نظام را تجربه کرده است. کوفه هم نظام علوی، هم عثمانی و... را تجربه کرده است. همچنین شاهد ۲ نهضت نیز بوده است؛ یکی جنبش خلیفه سوم و دیگری هم جنبش حسین ابن علی (ع) علیه امویان است. این موارد در کتاب مورد مقایسه قرار گرفتهاند و تاب آوری در نهضتها نظامها بررسی شدهاند.
فصل دوم از یک قطعه تاریخی شروع میشود منابع گوناگونی به آن اشاره کردهاند. در این واقعه، عدهای از مشایخ کوفه در یک تل که مشرف کربلا است، در روز عاشورا جمع میشوند و برای پیروزی امام حسین(ع) دعا میکنند. باید اضافه کنم در تاریخ آمده است که در کوفه معاصر با نهضت حسینی، هیچ جوانی نماند مگر اینکه به اجبار دستگاه اموی به کربلا اعزام میشد. از سوی دیگر در تاریخ ذکر شده است که بخاطر کراهتی که این جوانان نسبت به جنگ با اباعبدالله داشتند، از هر هزار نفر، سیصد الی چهارصد نفر به کربلا میرسید. آن سی هزار نفری که در کربلا مقابل امام حسین(ع) ایستادند، تنها یک سوم از افراد اعزامی بودند. آن دو سوم که با لشکر نیامدند، به شیارها و بیابانها رفتند و امکان برگشتن به کوفه و همچنین سایر شهرها را نیز نداشتند. جمعیتی از این افراد سر یک تل جمع میشوند. این افراد در کتاب، «اهالی تپه ندبه» نامیده شدند.
وی افزود: من در کتاب بررسی کردم که این اتفاق در جنگهای پیش از واقعه عاشورا رخ داده است. برای مثال این تعداد این صف در جنگ صفین، ۳۰ هزار نفر بوده است. در ماجرای معاویه و امیرالمومنین (ع) حدود ۳۰ هزار نفر به عنوان بیطرف جمع شدند. البته اینها کسانی بودند که از اردوگاه علی (ع) بودند نه معاویه. من هشدار میدهم نامِ از اردوگاه علی (ع) جدا شدن، «بیطرفی» نیست؛ بلکه ملحق شدن به جبهه دیگر است.
ریشه این جریان بر میگردد به سه نفری که از جنگی که همراه پیامبر بود، تخلف کردند. این سه نفر به سی هزار نفر رسید و پس از آن در روز عاشورا به بیش از شصت هزار نفر رسید. ما باید این جریان را بشناسیم.
دانشجو: چه کنیم که از اهالی تپه ندبه نباشیم؟
قنبریان: نکته اول این است که باید از وظیفهتراشیهای بی مورد بپرهیزیم و همچنین امام حسین(ع) را در حد نزاعهای خودمان تقلیل ندهیم. در مواقعی که پا در عرصهای شفاف گذاشتیم که در آنها حق مشخص بوده و نسبت به آن وظیفه داشتیم، باید فعال باشیم و اقدام به تبیین کنیم تا جز اهالی تپه ندبه قرار نگیریم.
آیتالله بهجت همواره میگفتند به یقینیات عمل کنید، مشکوکها روشن خواهند شد. باید ببینیم که امروز خط یقینی با حسین(ع) بودن و علیه یزید بودن کجاست و در همان جا بایستیم و در بقیه موارد، تبیین کنیم. اگر جریانی همچون جریان اموی را شناسایی کردیم، حتما باید برای مردم روشنگری کنیم اما از سوی دیگر باید از بی احترامی و بیدین خطاب کردن کسانی که به این بینش نرسیدهاند، بپرهیزیم.