کد خبر:۱۱۶۱۵۷۱
امیر علی شریفی پاسخ داد

چرا خیمهٔ سنی‌های فلسطینی را خیمهٔ امام حسین(ع) می‌خوانی؟

شاعر دودمه خیمه‌های «اهل غزه، خیمه خون خداست» نوشت: می‌فرمایند چرا خیمهٔ سنی‌های فلسطینی را خیمهٔ امام حسین(ع) می‌خوانی. عرض می‌کنم که باید از خداتان هم باشد. حسین بن علی از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا و کوفه و حتی از کوفه تا شام، از خیمهٔ زهیر عثمانی تا دیر راهب نصرانی می‌رود که در صف‌بندی کربلا کنارش خیمه بزنند.

به گزارش حسینیه دانشجو، امیر علی شریفی شاعر دودمه خیمه‌های «اهل غزه، خیمه خون خداست» در یادداشتی مفصل و پاسخ به این سوال که :چرا خیمهٔ سنی‌های فلسطینی را خیمهٔ امام حسین(ع) می‌خوانی؟ نوشت: 

صِفر
نیمه شب عاشورای 1446، وقتی دیدم ده شب گذشته و اولوالعزم‌های مداحی کشور، اثری چنان که شایسته باشد برای غزه نخوانده‌اند، به غیرتم برخورد و یک دودمه نوشتم و برای چندین نفر از مداحان عزیز فرستادم تا در گرماگرم روز عاشورا اگر فرصتی دست داد، یاد غزه کنند. نیتم، چیزی شبیه یک موج‌سازی در حمایت از غزه آن هم در بطن مهم‌ترین مراسم سالانهٔ یک هیئت، یعنی ظهر عاشورا بود. 
گذشت تا اینکه با اجرا شدن دودمهٔ مذکور در بیت رهبر عزیز انقلاب و هیئت اصحاب الحسین عليهم‌السلام در دانشگاه تهران، شاهد واکنش منفی و گستردهٔ یک طیف خاص به مضمون دودمه بودیم. 
از آنجایی که به شدت قائل به وحدت در بیت شیعی هستم به هیچ وجه تا الان جوابی به منتقدین نداده‌ام. محرم و صفر، نقطهٔ اوج اجتماع زیر پرچم سیدالشهداست نه نقطهٔ اوج اختلاف زیر این بیرق. اما در این چند خط نوشته، فقط می‌خواهم به چند نکتهٔ شاید مغفول توجه بدهم. 


یک
می‌فرمایند چرا خیمهٔ سنی‌های فلسطینی را خیمهٔ امام حسین(ع) می‌خوانی. عرض می‌کنم که باید از خداتان هم باشد. حسین بن علی از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا و کوفه و حتی از کوفه تا شام، از خیمهٔ زهیر عثمانی تا دیر راهب نصرانی می‌رود که در صف‌بندی کربلا کنارش خیمه بزنند. حالا به نظر منِ شاعر این دودمه، مردمی که مردانه جلوی لجن‌ترین قوم زمانه، ایستاده‌اند و سر این ایستادگی آوارهٔ خیمه‌های موقت شده‌اند و خودشان می‌گویند که این ایستادگی را از کربلای حسین آموخته‌اند، در خیمه‌گاه حسین جا دارند. تو می‌گویی جا ندارند؟ خب اشتباه می‌گویی.

دو
اصلاً به نظر تو خیمهٔ حسین جای کیست؟ فقط جای توست که سال به سال توی خیمه‌اش، عاشورا قمه بزنی، اربعین دنبال کولرگازی و چلوگوشت باشی، نهم ربیع قر بدهی و قرمز بپوشی و باقی ایام قلیان بکشی؟ خب من این‌طور فکر نمی‌کنم. تو اگر این‌طور فکر می‌کنی داری خیمهٔ اربابت را کوچک می‌کنی. 
به من می‌گویی هیچ روزی روز حسین نمی‌شود و هیچ زمینی کربلا نخواهد شد. کاملا با تو موافقم. اما مگر روز حسین تمام شده؟ یعنی واقعاً عاشورا 24 ساعت بود و تمام شد؟ چه عاشورا و کربلای جمع و جور و محدودی برای خودت درست کرده‌ای رفیق. اگر با چشم ابراهیم خلیل به این دیدگاه تو نگاه کنم و ببینم برای چنین محدوده‌ای، اين‌طور بی‌حدوحصر عزا می‌گیری به تو خواهم گفت: اني لا احب الآفلین.

سه
یک چماق دیگر، حدیث شریف «لایقاس بنا احد» است که سال‌هاست توی سر ما کوبیده شده. اتفاقاً اینجا هم ایراد از توست که هر کس هر چه می‌گوید فکر می‌کنی دارد موضوعی را با ذوات مقدسه، مقایسه می‌کند. اصلاً مگر می‌شود کسی را با حسین مقایسه کرد؟ مگر معصوم فرمود کسی را با ما مقایسه نکنید؟ مگر فعل نهی به کار برد؟ نخیر. می‌گوید کسی با ما مقایسه نمی‌شود! حالا ما هرجای تاريخ حرف از نهج البلاغه یا کربلا می‌زنیم فوری داد تو بلند می‌شود که رهبرش را با علی مقایسه کرد. شهیدش را با حسین قیاس کرد. برو روی علی و حسینی که در ذهنت آن‌قدر پایینند که با رهبر و شهید ما امکان مقایسه دارند تجدید نظر کن. ما اتفاقاً علی و حسینی چنان دست‌نیافتنی داریم که نهایت کمال خودمان را نزدیک شدن به حوالی سیره و تاریخشان می‌دانیم. البته هرجا آمدیم نزدیک شویم داد تو بلند شد که  «لایقاس...» 

چهار
شاید اصلی‌ترین سؤالم از تو این باشد؛ چرا غیرتت حرکت سینوسی دارد؟ مثلا جایی که بتوانی به نص‌هایی مثل «لا يقاس...»، «کل بيعة قبل قيام...»، «لا يوم کیومک...» استناد کنی، فوراً سر و کله‌ات پیدا می‌شود اما جاهای دیگر خبری ازت نیست؟ چرا وقتی مهسا امینی فوت می‌کند یاد حدیث خلخال و زن یهودی می‌افتی اما وقتی بدن بی‌سر دختربچهٔ دوسالهٔ فلسطینی رو دست پدرش می‌ماند خبری از تو نیست؟ چرا وقتی پناهیان از قول دشمنان امیرالمؤمنین کلمه‌ای ناروا نسبت به او نقل می‌کند حنجره‌ات پاره می‌شود اما وقتی مداح اگزوزی‌خوانت به علمدار باشکوه سپاه حسین می‌گوید «خوشگل طایفه» اعتراض نمی‌کنی، بلکه سرمست هم می‌شوی؟ اساساً از این دعواهای سینوسی دنبال چه هستی رفیق؟ یا به مقدسات غیرت داری یا نه. اگر داری چرا همه‌جا وسط میدان نیستی؟ نکند دارند برایت مسئله‌سازی می‌کنند؟! 

پنج
در آخر، می‌خواهم به حسینچی‌هایی که از سر غيرت به کربلا و خیمهٔ سیدالشهدا، در این ماجرا نقد و اعتراض کرده‌اند عرض احترام داشته باشم. جزاکم الله؛ اگر شما خوش‌غیرت‌ها در ذی‌الحجه سال 60 در کوفه بودید، حتما نمی‌گذاشتید مسلم را دوره کنند و بعد کربلا را رقم بزنند. 
اما بعد، به آن‌هایی که توهین کردند، تهمت زدند یا لعن فرمودند؛ برادر، اصلا حواست هست، همه‌مان روی هم چند نفریم که این‌طور شمشیر می‌کشی و تکفیر می‌کنی؟ تا کی باید این مصرع «شیعه با شیعه وحدت ندارد» را زمزمه کنیم و آه بکشیم؟

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار