... کاخ سفید اعلامیهای منتشر می کند: «آمریکا در عملیاتی در طبس با شکست رو به رو شده و اسناد سری و مهمی در درون هلیکوپترها به جای مانده است». نیم ساعت بیشتر از خبر رادیو آمریکا مبنی بر وجود اسناد در هلیکوپترها نگذشته که بنی صدر، دستور بمباران منطقه و انهدام هلی کوپترها را می دهد.
گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»؛ کاخ سفید اعلامیهای به این شرح منتشر می کند: «آمریکا در عملیاتی در صحرای طبس جهت آزادی جان گروگانهای اسیر در ایران با شکست روبهرو شد و اسناد سری و مهمی در درون هلیکوپترها به جای مانده است».
ظهر جمعه پنجم اردیبهشت، در تماسی از ستاد مرکزی سپاه تهران، به محمد منتظر قائم، فرمانده سپاه یزد می گویند خبر رسیده چند فروند هلیکوپتر آمریکایی مردم را در کویر به گلوله میبندد. محمد تصمیم میگیرد که هر چه سریعتر به منطقه برود و از نزدیک با حادثه برخورد نماید.
محمد در بین راه سوره فیل را برای همراهان تشریح می کند و داستان ابرهه را می گوید. قرآن و تفسیر خواندن برای همراهان، عادت همیشگی اش است.
در راه از سرنشینان اتومبیلی که از آنجا گذشته بودند، سؤال می کنند، می گویند آمریکاییها یک تانکر را آتش زده اند و مسافران یک اتوبوس را گروگان گرفته و هرچه داشتهاند بردهاند.
به چند کیلومتری منطقهی فرود هلیکوپترها که می رسند، بچه های کمیتهی طبس را می بینند. یکی از آنها می گوید: «منطقه، مینگذاری شده و یک فانتوم به طرف ما تیراندازی کرده است.»
نیم ساعت بیشتر از خبر رادیو آمریکا مبنی بر وجود اسناد در هلیکوپترها نگذشته که فانتوم های ارتش به دستور بنی صدر صحرای طبس را به بهانه وجود مین و کماندوی خیالی، بمباران می کنند.
کاخ سفید در اعلامیه اش گفته بود اسناد سری و مهمی در درون هلیکوپترها به جای مانده است.
منتظر قائم خیلی با احتیاط داخل یکی از هلیکوپترها می شود. یک کلاسور محتوی چند ورقهی درجهبندی شده در آنجاست. آن را سر جای خود می گذارد تا ارتشی ها بیایند و آنها را مورد معاینه قرار دهند.
فانتوم ها به دستور بنی صدر، کماکان منطقه را بمباران می کنند.
در داخل هلیکوپتر دیگر، یک دستگاه رادار روشن است. فانتوم ها یک دور می زنند، سپس دوباره به طرف هلیکوپترها می آیند و یک رگبار به طرف هلیکوپترها می زنند. این رگبار دقیقاً به طرف هلیکوپتری بسته می شود که دستگاه رادار در آن روشن است؛ هلیکوپتر منهدم شد.
به محض اینکه صدای فانتوم ها کم می شود، محمد و همراهانش به سرعت از هلیکوپترها دور می شوند. ۲۰ متر بیشتر از هلی کوپترها فاصله نگرفته اند که فانتومها دوباره بر می گردند و مجددا شروع به تیر اندازی می کنند.
چند نفر از سپاهیان یزد زخمی می شوند. فرد همراه محمد منتظر قائم می گوید: به طرف محمد برگشتم، دیدم که دست چپش قطع شده و پشت سرش افتاده است. او را صدا زدم ولی جوابی نشنیدم. چهره بسیار آرامی داشت. چشمانش تقریبا باز بود و لبانش مثل همیشه لبخند داشت. آنقدر آرام روی کتفش بر زمین افتاده بود که فکر کردم خواب رفته است. اما زیر بغل او پر از خون بود. فهمیدم محمد شهید شده.
آن شب پیکر محمد را نتوانستند به شهر برگردانند. محمد تا صبح با ریگهای کویر طبس، همانها که امام گفت مامور خدا بودند برای نابودی دشمنان؛ تنها ماند. فردا نزدیک غروب با آمبولانسی که از یزد آمده بود، شهید را به یزد می برند.
بنی صدر در مصاحبه تلویزیونی پنجشنبه 26 اردیبهشت 59 خیلی عادی با این فاجعه برخورد می کند و با رد وجود هرگونه توطئه، پس از بیست روز تنها به این جمله اکتفا می کند که مسئله در حال پیگیری است!
کاخ سفید در اعلامیه اش گفته بود اسناد سری و مهمی در درون هلیکوپترها به جای مانده است. در برخی از این اسناد، نام ایرانیانی که مورد اعتماد آمریکا بودند و کماندوهای آمریکایی در صورت نیاز میتوانستند از آنها کمک بخواهند ذکر شده بود. نیم ساعت بیشتر از خبر رادیو آمریکا مبنی بر وجود اسناد در هلیکوپترها نگذشته بود که بنی صدر، دستور بمباران منطقه و انهدام هلی کوپترها را می دهد./انتهای پیام/