اصالت با «ملکوت» است، نه «وجود» و نه «ماهیت»
حجت الاسلام غرویان:

اصالت با «ملکوت» است، نه «وجود» و نه «ماهیت»

عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه با اشاره به تمسک نجستن مجامع علمی از آموزه ها و اصطلاحات قرآنی و روایی، اظهار داشت: براساس دریافت هایی از قرآن، می توان به جای نظریات اصالت وجود یا ماهیت، نظریه اصالت ملکوت را ارائه کرد.
به گزارش گروه انديشه «خبرگزاري دانشجو» به نقل از خبرگزاری شبستان، حجت الاسلام محسن غرویان، در همایش تحول در علوم انسانی، اصالة الوجود را نمونه ای از نظریاتی دانست که صدرالمتالهین گویا بر اساس جمله ای که در آثار فارابی یافته بود، به آن رهنمون شده بود.

عضو هیئت علمی جامعة‌المصطفی(ص) العالمیة با طرح مباحث اصالت وجود و اصالت ماهیت که برخی این دو رویکرد را در فلسفه اسلامی، همانند یک قضیه منفصله حقیقیه می دانند، اظهار داشت: من این سوال را مطرح می کنم که آیا نمی توان این دو رویکرد را به سه رویکرد تبدیل کرد؟
 
حجت الاسلام غرویان با عنوان اینکه جرقه ای از آیات قرآن در ذهن او برای ایجاد رویکرد سوم نقش بسته است، گفت: بر اساس آیه «سبحان الذی بیده ملکوت کل شیء» من این سوال را طرح می کنم که چرا صدرالمتالهین به جای سخن از ملکوت از وجود سخن گفته است؟
 
وی مدعی شد که اصالت نه با وجود است و نه با ماهیت، بلکه اصالت با ملکوت اشیاء است.
 
حجت الاسلام غرویان با انتقاد از تمسک نجستن به آموزه های روایی و قرآنی، اظهار داشت: اگر می خواهیم در تحول علوم انسانی قدمی برداریم، باید با استفاده از ادبیات قرآن و حدیث، آموزه های آن را جایگزین معارف کنونی کنیم.
 
عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیه، بر این باور است که در تحول باید ادبیات خاصی را هم ارائه داد و نقش ادبیات در تحول و انقلاب علمی نباید نادیده گرفته شود. وی در این باره افزود: حتی برای این امر می توان به متون دینی مراجعه کرد و حقایق عالم را به زبا ن دیگری و ادبیات نوینی ارائه کرد.
 
وی در این حوزه، تغییر نظریه عناصر اربعه به جدول مندلیف، دیالکتیک هگل را به دیالکتیکی که در فلسفه مارکس پذیرفته شد، و نظریات تکلمیلی منطق ارسطو که توسط فرفریوس ارائه شد را مثال زد و گفت: نباید فضایی ایجاد کرد و تصور نمود که امکان ندارد غیر از این روند جاری حاکم، روش و رویکرد دیگری امکان داشته باشد./انتهاي پيام/
ارسال نظرات