بقايای گروه تروريستی مجاهدين مبنای حركت استراتژيك خود را بر اساس تئوری خاورميانه بزرگِ بنيادگراهای پنتاگون تنظيم كرده و مرکز ثقل آن را حمله آمریکا به ايران به عنوان يك امر اجتناب ناپذير تلقی كردهاند.
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»؛ اولین موافقتنامه رسمی میان سازمان مجاهدین خلق و عراق در ژانویه سال 1983 در ملاقات میان رجوی و طارق عزیز، وزیر خارجه عراق در فرانسه مورد بحث قرار گرفت.
وکیل سابق رجوی که یک حقوقدان ایرانی مقیم فرانسه بود این حرکت را این گونه توصیف میکند: «زمانی که رجوی به فرانسه آمد با مشکلات مالی مواجه شد، دولت عراق به وی پیشنهاد حمایت داد و آنها پذیرفتند.»
اكثر اعضاي سازمان مجاهدين، در عراق به اين سازمان پيوستند
عراق به خاطر نزدیكی به ایران و نیز به علت اختلافاتی كه بین دو كشور وجود داشت محیط مناسبی برای فعالیت بود، بنابراین سازمان مجاهدین خلق در درازمدت به عوامل رژیم صدام مبدل شد و بیشتر اعتبار خود را در ایران از دست داد؛ سرانجام در ژوئن 1986 (1366 ه.ش) فرانسه، رجوی را مجبور به ترک آن کشور ساخت.
بیش از 1000 عضو سازمان مجاهدین خلق پس از استقرار رجوی در بغداد به وی پیوستند؛ همچنين عراقیها برای دهن کجی به دولت ایران، از رجوي در مراسمی که معمولاً براي رهبر یک دولت صورت میگیرد، استقبال کردند.
دولت عراق از همان ابتدا مجاهدین خلق را متحد خویش كرد، حتي صدام به رجوی قول داد كه به منظور تربیت و تشویق تبعیدیان ضد ایرانی، به وی اجازه خواهد داد تا مسئولیت اداره شهر مهران که جزئی از خاک ایران تلقی میشد را داشته باشد.
رجوی ارتش آزادیبخش ملی را با مساعدت عراق تشكيل داد
رجوی در سال 1986به طور یکجانبه کمیته مرکزی سازمان مجاهدین خلق را تأسیس و 500 نفر را شخصاً به عنوان شورا تعیین كرد؛ همچنین رجوی مساعدت عراق را در ایجاد ارتش آزادیبخش ملی جلب كرد و این ارتش رسماً در سال 1987 (1366 ه.ش.) تشکیل شد.
یک گزارشگر غربی در سال 1988 (1367 ه.ش.) به بغداد رفت تا میزان پیشرفت سازمان مجاهدین خلق از زمان اخراجشان از فرانسه را بسنجد؛ وي به ایدئولوژی تعدیل یافته و ادعاهای مربوط به مهارت مجاهدین در صحنه نبرد اشاره نمود و استراتژی دو قسمتی آنان كه شامل فعاليتهاي نظامي و سياسي برای تصاحب قدرت بود را تشریح کرد.
از دیدگاه اين گزارشگر، اولین عامل یعنی فعالیتهای نظامی، در راستای ایجاد اعتبار مجاهدین بود و عامل دیگر تلاش گروهی و سازمانیافته سیاسی و تبلیغاتی به منظور اصلاح تاریخچه ضد آمریکایی آنها و زدودن وابستگی تقریباً کاملشان به بغداد که دشمن ایران و مرکز عملیات نظامی مجاهدین بود، است.
عراق در زمان صدام ولینعمت اصلی مجاهدین خلق بود
نباید این مهم را از یاد برد که عراق در زمان صدام ولینعمت اصلی مجاهدین خلق بود؛ چرا که عراق به مجاهدین پایگاه و اسلحه داد و از آنها حمایت کرد و مجاهدین خلق هم به دشمنان صدام از جمله ایرانیها حمله میکردند.
مجاهدین خلق اتحاد جانبدارانهای را با عراق تحت حاکمیت صدام به پیش بردند و ارتش آزادیبخش ملی مجاهدین که به لحاظ مالی، تسلیحات و پایگاه وابسته بود، به ابزاری در جنگ عراق با ایران مبدل شد؛ چنین عملی در عرف دیپلماتیک به منظور قطع حمایت داخلی از رژیم ایران بود.
تلاشهای عملی نظامی مجاهدین شامل حملات گاه به گاهی به شهرهای مرزی، هدف های صنعتی، بخصوص تأسیسات نفتی و اهداف غیرنظامی بود كه قابل ملاحظهترین تهاجم خود را در ماههای ژوئن و ژوئیه 1988 (1367 ه.ش.) به انجام رساند و این زمانی بود که آنها در هماهنگی با نیروهای عراقی به خاک ایران پیشروی کرده بودند.
مجاهدین در سركوب كردها به ارتش عراق كمك كردهاند
كردهای عراقی نیز مدعي هستند كه مجاهدین در سركوب كردها به ارتش عراق كمك كردهاند؛ ادعایی كه از سوی پناهندگانی كه به نزدیكی مرز ایران گریخته بودند، مورد تایید قرار گرفت.
گزارش «وال استریت ژورنال» در 14 اکتبر 1994 حاكي است، تنها تهاجم عمده ارتش آزادیبخش ملی طی شش سال گذشته در سال 1991و درست پس از جنگ خلیج (فارس) صورت گرفت؛ این زمانی بود که صدام حسین به رجوی دستور داد برای فرونشاندن شورش کردها در شمال عراق به وی کمک کند.
در خصوص سازمان مجاهدین خلق در زمان صدام جالب است بدانیم که مجاهدین خلق در عراق تشکیلات، چاپخانه، دفاتر، گروههای نظامی، کمپهای آموزشی، آسایشگاهها، کلینیکها، مدارس و حتی زندانهای مخصوص به خود را تأسیس كرده بود.
ترورهای كور؛ ابزاری براي ارائه قدرت سازمان مجاهدين خلق در مبارزه با حكومت ایران
سازمان در طول سال های استقرار در عراق با استناد به انجام ترورهای متعدد، مدعی كشتن عناصر فعال حكومت در جریان این تودهها بود.
بررسی اسناد به جا مانده از رژیم صدام حاكی است كه سازمان از ترورهای كور به عنوان ابزاری موثر در ارائه قدرت خود در مبارزه با حكومت ایران استفاده میكرده؛ البته در پارهای از جلسات سری مجاهدین خلق و افسران ارشد اطلاعاتی عراق بزرگنمایی عملیات ترور و پیچیده نشان دادن فعالیت سازمان جهت انجام ترورها مشاهده میشود.
مبنای حركت استراتژيك سازمان بر اساس تئوری خاورميانه بزرگ تنظيم شد
در یک جمعبندی کلی میتوان گفت به دلایل ذكر شده یکی از سرمایهگذاران عمده و اصلی سازمان، صدام حسین بود که به عنوان مثال سلاح و پولهای نقدی بالغ بر حدود صدها میلیون دلار را برای مجاهدین تأمین میكرد.
بقايای گروه تروريستی مجاهدين مبنای حركت استراتژيك خود را بر اساس تئوری خاورميانه بزرگِ بنيادگراهای پنتاگون تنظيم كرده و مرکز ثقل آن را حمله آمریکا به ايران به عنوان يك امر اجتناب ناپذير تلقی كردهاند؛ بر اين اساس و پس از خلع سلاح اين گروه توسط آمریکا، همسويی با آن را تنها راه برای ادامه حيات خود دانسته و آن را به عنوان استراتژی موازی تئوريزه نمودهاند.
كاملا آشكار است كه آمریکا با وجود شعار مبارزه با تروريسم، دست از حمايت آشكار و نهان از گروهك منافقين برنداشته و برای تحقق سیاستهای خود، از سازمان مجاهدین در مقابل حکومت ایران و کنترل بحران عراق استفاده کرده كه حمايتهای بي دريغ كنگره آمریکا دليل آشكاری بر اين مدعاست.
پينوشت:
- جمعی از نویسندگان، سازمان مجاهدین خلق، تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1385، ص 156
- سازمان مجاهدین خلق «پرواز تاریخی»
- ریچارد استین، نیویورک تایمز، 10 ژوئن
- ادگار اوبالنس، «جنگ خلیج»
- واشنگتن پست، 26 اكتبر 1987
- آلن کاول، نیویورک تایمز، 7 فوریه 1988
- گوین دایو، واشنگتن تایمز، 10 ژوئن 1985
- جمعی از نویسندگان، سازمان مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام؛ تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی