... ایالات متحده آمریکا که خودرا در برابر برقراری دموکراسی درجهان مسئول می داند و درعین حال سال ها در برابر نقض آشکار آن در کشورهای هم پیمان خود در دنیا سکوت می کرد، این روزها پایه های تئوریک سیاست داخلی و خارجی خود را در خطر می بیند.
گروه يادداشت ها «خبرگزاري دانشجو» - سروش سياري؛ رویدادهای امروزجهان هرروز چهره جدیدی بخود می گیرد. مردم کشورهای عربی خاورمیانه وشمال آفریقا چندین ماه است درتکاپو برای احقاق حقوق ازحاکمان زرسالار خود هستند. با نهادینه شدن پیوند شوم اسلام آمریکایی درساختار سیاسی کشورهای عرب خاورمیانه و شمال آفریقا کاملأ طبیعی است که در کنار انواع جنایات اعم ازکشتار، تجاوز به عنف و تخریب اماکن مذهبی تحت شدیدترین سانسورهای خبری و تبلیغاتی، حکومت ها و شاهزادگان شکمباره ای که خود را پدرخوانده اعراب می نامند در رویای پان عربیسم و رهبری جهان عرب به خوش گذرانی بی حد و حصر در کشورهای اروپایی بپردازند!
شاهزادگانی که خواه ناخواه اسیر خیمه شب بازی های جدال شیعه و سنی شدند به خیال خودشان می توانندانتقام شکست های خفت بار درجنگ های غزه و لبنان را از شیعیان بیگناه بحرین بگیرند. البته سابقه برخورداین کشورها با جنبش های اسلامگرا چه درنظام های انتخابات فرمایشی خود (بخصوص در پارلمان های بحرین و مصر) و چه درنظام های دیکتاتور مآبانه، چنین روزهایی را به وضوح به تصویر می کشید.
پادشاهان عربی خواسته یا ناخواسته(!) خود را وارد جدالی کردند که خود بهتر از هرکس دیگری می دانند که هرچند فوایدی زودگذر دارد اما عواقب بسیار جبران ناپذیری خواهد داشت که روسیاهی آن فقط برای خودشان خواهد ماند.
ولی امر مسلمین جهان، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای(مد ظله العالی): ملتهاى ديگر بدانندوببينند كه اگر عزت ميخواهند، اين عزت پيش آمريكا نيست، در وابستگى به قدرتها نيست، درخرج كردن و پول دادن به كيسهى سازندگان تسليحاتى دنيا و دريوزگى تسليحات آنها نيست، درجوشش از درون، دراعتماد به نفس ملى، درتوكل به خدا و پيشرفت در اينهاست.(1)
در سرزمین های اشغالی طبق آخرین خبرها بالغ بر 300 هزار نفر در اعتراض به عملی نشدن وعده های دولت راستگرای بی بی در فراهم کردن بهشت برین یهود تظاهرات کردند. اتحادیه اروپا نیز شاهد ناآرامی هایی درچند کشور بحران زده خود است. اوضاع اتحادیه آنقدر به هم ریخته است که این روزها اردوغان هم حرفی از پیوستن ترکیه به این اتحادیه نمی زند! هزینه های سرسام آور و کسری بودجه های کشورهای اروپایی که ازکنترل دولتمردان خارج شده راهی جز اعمال سیاست های ریاضت اقتصادی پیش روی آنان باقی نگذاشته است.
از یکسو سران اقتصاد اروپا نگران سقوط ارزش یورو دربرابر دلار آمریکا هستند و ازسویی دیگر باید در پی تصویب انواع برنامه های کمکی مالی به کشورهای بحران زده یونان، پرتغال، ایرلند و اسپانیا باشندکه سابقه چندین باره دارد. علاوه بر این آلمان و ایتالیا وفرانسه هم در شرف ناآرامی قرار دارند. اتحادیه های کارگری ایتالیا اخیرأ نسبت به عزم دولت وپارلمان ایتالیا برای تصویب واجرای سیاست ریاضت اقتصادی واکنش نشان داده وتهدید کرده اند که در صورت برآورده نشدن خواسته های خود دست به تظاهراتی عظیم خواهند زد.
نیویورک تایمز طی گزارشی می نویسد: شورشی های لندن جوانانی هستند که وجدان سیاسی نسبت به آنچه انجام میدهند ندارند و به شرایطی معترض هستند که تحت عنوان نظام سرمایهداری شکل گرفته و اشیای لوکسی را غارت و سرقت میکنند که این نظام با ایجاد خشم و نارضایتی عمومی تولید کرده است. جوانان درجریان این ناآرامیها در پی سرقت مایحتاج غذایی خویش نبودند چراکه یارانههای دولتی تهیه این محصولات را برای آنها میسر کردهاند. نکته مهمتر اینکه حتی اگراین عده جذب بازارکار شوند هم چیز زیادتری نسبت به آنچه دولت بدون هیچ زحمت و سختی در اختیار آنها قرارمیدهد، عایدشان نخواهد شد.(2)
چالش هایی که هیمنه پوشالی تبلیغاتی آمریکا امروز با آنها روبروست و زمزمه های پیوند محال دموکراسی و سرمایه داری، دارای ابعاد گسترده داخلی وبین المللی است که نه تنها دامان آمریکا که کشورهای پیرو سیاستهای آن را نیزگرفته است.
اعتراضات مردمی در بیش از1000شهر جهان ازجمله در ایالتهای مهم آمریکا که در دستگاه تبلیغاتی غرب سعی می شود صرفأ سیاسی جلوه داده شوند، دارای جنبه های سیاسی - اقتصادی است که ابعادی داخلی و خارجی را شامل می شود. ازکاهش هزینه های درمانی و بیمه(که شعار اصلی اوباما درانتخابات2008 بود.) و حمایت از اتحادیه ها تا اعتراض به سیاست های جنگ طلبانه و خسارت های جانی و مالی و بودجه های سرسام آور ناشی از آن نمایانگرگستره وسیع خواسته های مردم در برابرادعاهای کسانی است که این جنبش را صرفأ راهی برای خودنمایی می دانند.
«برژینسکی» طی مصاحبه ای گفته بود: آمريكا اگرچه يك دموكراسي است امادرحال تبديل شدن به كشوري از افراطگريهاي ناگوار اجتماعي درميان ابر ثروتمندهاي اقليت و بسياري ازمحرومان است.
در آمريكاي امروز 1درصد طبقه ثروتمند حدود 35درصد كل ثروت كشور را در اختياردارند درحالي كه90درصد بقيه صاحب حدود25 درصد از ثروت كشور هستند.(3)
هرچند درابتدا سیاستمداران آمریکایی سعی داشتند تا با اظهار همدردی ظاهری با معترضان، رشد فراگیر اعتراضات را در بدنه دولت هضم کنند تا توشه ای نه چندان امیدوارکننده برای انتخابات آینده فراهم کنند اما بحران های فقر، بیکاری، رکوداقتصادی نظام دوحزبی_تک محوری کاپیتالیستی حاکم و... در بعد داخلی و شکستهای پیاپی سیاستهای اعمالی درعراق و افغانستان و کشورهایی که درمعرض نسیم انقلاب اسلامی قرارگرفته اند در بعد خارجی راه را بر هر گونه موج سواری بست.
دراین شرایط طبیعی است که برخی تحلیلگران آمریکایی اینگونه لب به انتقاد بگشایند: این معترضین که درواقع شمارشان نیز اندک است، تابحال به هیچ دردی نخوردهاند. آنها انگل جامعهاند، انگلهای واقعی. بیشترشان آدمهایی هستند بیحوصله که ازکمکهای دولتی استفاده میکنندوعقده برای خودکسی شدن را در دل دارند. افراد بیخودی که فقط میخواهند جلب توجه کنند.(4)
«جو بایدن»، ازمتفکران دولت محافظه کار وبه اصطلاح انقلابی بوش پسر و معاون رئیس جمهور فعلی آمریکا دراظهار نظر عجیبی گفت: خاورمیانه جنگلی پر ازحیوانات وحشی است ودراین جنگل فقط اسرائیل قابل اعتماد است.(5)
دیدگاه کسانی که هم اکنون در سطوح عالی چندین دولت آمریکا فعالیت می کنند رفتاری غیر از آنچه هم اکنون درسطح جهان دارند را نمایان می کند؟!
پطروس غالی، تنها دبیرکل سازمان ملل که توانست یکبار براین کرسی بنشیند، می نویسد: رهبران آمریکا نه تنها دخالت درمشکلات جهان را ضروری می دانند که قادر به تحمل حل مشکلات ازسوی دیگران و بدون حضورو دخالت خود نیستند. این مسئله می تواند پیامدهای بسیارمنفی برای جهان داشته باشد. باید بازیگران دیگری درکنار این ابرقدرت ظهور کنند.(6)
نگاهی گذرا به مواضع دولتهای درگیر دراین منازعات ورسانه های وابسته اینگونه می نماید که ازیک سو انتصاب بی دلیل جمهوری اسلامی ایران به دخالت و سودجویی ازانقلاب های مردمی منطقه و ازسویی دیگر جدال محافل تصمیم گیری غرب وغلامان حلقه به گوش آنها و متهم کردن همدیگر به سهل انگاری و تأثیرپذیری ازحوادث منطقه ای و فرامنطقه ای بی شک نشان از سردرگمی و ترس لابی های صلیبی- صهیونی از نفوذ روز افزون ایران در منطقه دارد. گری سیک، مشاور امنیت ملی فورد، کارتر و ریگان بعد از رخداد انقلاب اسلامی گفت: انقلاب اسلامي ايران يك شكست بزرگ وتحقير ابدي براي آمريكا بود. به همين دليل آن ماجرا تبديل به يك عقده رواني براي آمريكا و آمريكاييها شد و تاكنون آنان را آزار ميدهد.
بخشي از سياستهاي تند آمريكا تا به امروز براي جبران آن شكست است.(7)
از کوزه همان برون تراودکه در اوست! این نمونه ها تنها گوشه هایی ازواقعیات چندین و چند ساله های مدعیان دموکراسی است که به زبان خود اعتراف می کنند. این عادت سلطه گر است که تحت لوای مفاهیمی چون دموکراسی، حقوق بشر، آزادی، جامعه ی مدنی و... فریب ونیرنگ کند و همچنین عادت سلطه پذیر است که شنیدن این کلمات هوش و حواسشان را ببرد. شاید اوآنروز سلسله شکست های کشورش ازویتنام تا دکترین نیکسون - کسینجر را دید که ازباتلاق افغانستان و عراق تا بیداری اسلامی منطقه را پیش بینی کرد و این تحقیر را برای هژمونی رو به افول آمریکا ابدی دانست...
________________________________________
1) بیانات معظم له در جمع دانشجویان دانشگاه امام خمینی(ره) نوشهر14/7/1388
2) روزنامه ی همشهری24/05/1390
3) تارنمای جام جم26/7/1390
4) خبرگزاری مشرق15/8/1390
5) روزنامه ی همشهری21/4/1389
6) مجله همشهری دیپلماتیک/شماره39
7) تارنمای تالار دانشجو به نقل از کتاب «همه چیز فرو می ریزد»28/7/1389