کد خبر:۱۵۶۸۹۰
رسالت حقیقی هنر موسیقی - 4

جايي كه موسیقی به میدان می‌آید ...

موسيقي بايد به خلق ملودي هاي نو و جديد بپردازد يا تكرار مكررات و تقليد از غرب و شرق عالم باشد، اينجاست كه اين سوال مطرح مي شود كه موسيقي كجا و چگونه بايد به ميدان بيايد؟
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- فاطمه قائلی؛ مطلبی که در این نوشتار قصد داریم آن را بیان کنیم، احتیاج به داشتن دید غیرمتعصبانه نسبت به موسیقی دارد، اگر این مطلب مهم برای ما جا بیافتد در این صورت دلیل حساسیت زیاد نسبت به موسیقی را درک خواهیم کرد و همچنین اهمیت سلامت روان و شخصیت یک آهنگساز برای ما چندین برابر می‌شود.

آیا موسیقی شکل و محتوا ندارد؟

در موسیقی بحثی بین دانشمندان غرب و شرق موجود است که هنوز به نتیجه نهایی خود نرسیده و آن این است که گفته می‌شود: «موسیقی شکل و محتوا ندارد»؛ این جمله به این معناست که موسیقی مانند بیشتر انواع هنر، انتقال‌دهنده مفاهیم ذهنی نیست که عقل بتواند آنها را درک و تجزیه و تحلیل کند و در صورت اشتباه یا مسموم بودن آن مفاهیم، نسبت به آنها مقاومت کند.

به طور مثال اگر شخصی فیلمی را ببیند، آن فیلم حتما دارای داستانی است که در پس آن داستان مفهومی را چه درست و چه غلط به مخاطب القاء می‌کند و مخاطب آگاه حتی اگر بچه‌ای کم سن و سال باشد قدرت تحلیل آن فیلم را بر اساس عقل خود دارد، اما در مورد موسیقی نیز آیا کار به همین سادگی است که فرد پس از گوش کردن به آن، بتواند مفهوم مورد نظر سازنده آهنگ را تحلیل کند؟

باید پاسخ داد خیر. 

موسیقی؛ بیان احساس آدمی در واکنش به درک حاصل از حقیقت

شاید بتوان چنین گفت که موسیقی به معنای واقعی و با اصالتش، بیان احساس آدمی در واکنش به درکی است که برایش از حقیقتی حاصل شده و این درک آن‌قدر عمیق و باشکوه است که هنرمند پیشرو نمی‌تواند آن را در قالب هنرهایی که دارای مفاهیم قابل درک برای عقل هستند، مانند شعر، داستان، تصویر و ... بیان کند.

میزان و درجه درک دو هنرمند نسبت به یک حقیقت یکسان نیست!

حقایق مدفون شده در انسان‌ها دارای ژرفای بی‌نهایتی است که انسان‌ها با توجه به ذوق و میزان زلالی روح و قلب شان به آن حقایق دست می‌یابند؛ بنابراین میزان و درجه درک دو هنرمند نسبت به یک حقیقت یکسان نخواهد بود.

شاید بتوان گفت صوت و موسیقی آن جایی به میدان می‌آید که دیگر زبان و قلم، قاصر از بیان آن حقیقت باشد و این یعنی شهودی برتر که منجر به خلق ملودی‌های جدید و نو به نو خواهد شد نه اینکه تکرار مکررات و تقلید از غرب و شرق عالم باشد.
 
اکثر توده‌های مردم برای ایجاد غفلت لحظه‌ای از حقایق، به هنر و موسیقی روی می‌آورند!!!

این شکل از موسیقی شاید تا کنون ساخته نشده باشد و یا براثر گذر زمان از بین رفته باشد؛ چرا که در زمان فعلی کسی از هنر و به خصوص موسیقی این انتظارات را ندارد و اکثر توده‌های مردم برای ایجاد غفلت لحظه‌ای از حقایق، به هنر و موسیقی روی می‌آورند و این عین جفا به خود و حیات معقول است همان طور که یکی از متفکران غرب مانند شوپنهاور چنین اعتراف می‌کند: «موسیقی چیز خوبی است، ولی متاسفانه به آن اندازه که باید، ما را از واقعیت دور نمی‌سازد!»
 
از امثال این گونه عبارات که از بعضی متفکران دیده می‌شود، مشخص می‌شود که مقداری فراوان از موسیقی‌ها برای گریز از واقعیات استخدام می‌شوند؛ گریز از هوشیاری، گریز از اختیار و گریز از اندیشه‌های عمیق که پاسخ به آنها نیاز به برداشتن از هواهای نفسانی و خودخواهی‌ها دارد.

جمله عالم ز اختیار و هست خود      می‌گریزد در سر سرمست خود

می‌گریزد از خودی در بی‌خودی      یا به مستی یا به شغل ای مهتدی

تا دمی از هوشیاری وارهند             ننگ خمر و بنگ بر خود می‌نهند

به همین دلیل اسلام موسیقی بر مبنای لهو، لعب، تخدیر و انحرافات فکری را ممنوع ساخته است، البته این ممنوعیت شامل هر صدای موزون و آهنگ زیبا که نمودی برای تجسیم واقعیت صحیح و شایسته می‌باشد، نیست.
 
منبع: 

موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی، محمدتقی جعفری، موسسه تدوین و نشر آثار علامه جعفری.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار