کد خبر:۱۵۸۳۲۶

بسیج و نهاد سازی

تا زمانی که انقلاب‌ها بر ضد وضع موجود هستند می‌توانند حرکت بیافرینند و چون به ساختار و نظام سیاسی می‌رسند به حالت سکون و توجیه گری می‌رسند و آنجاست که در واقع مرگ انقلاب و جنبش فرا می‌رسد. نظام سازی به صورتی که باعث حفظ و رشد آرمان‌ها و ارزش‌های انقلاب شود از مهم‌ترین اقداماتی است که باید بعد از انقلاب انجام شود.
گروه پرونده ويژه «خبرگزاري دانشجو» - علی مرندی؛
 
سطح اول تولید علم و مکتب «نظریه پردازی» است سپس به «مدل سازی» می‌رسد تا در نهایت پس از طی این مراحل به «نهاد سازی» برسند به این معنا که هنگامی که برای مکتب غایت و هدفی متصور شد در نهایت امر به مرحله «نهاد سازی» می‌رسند که این نهاد بتواند در سیستم و نظامی هماهنگ اهداف آن مکتب را تامین نماید.
 
نهاد «پارلمان»، «بورس»، «بانک» و ... همگی دست پروده همین مکاتب هستند که پس از طی فرایند های نظریه پردازی و مدل سازی به مرحله «نهاد سازی» رسیده‌اند و هر کدام کارویژه ای در سیستم و نظام اجرایی آن مکتب پیدا کرده‌اند. تشکیل «بسیج» نشان از عمق استراتژیک نگاه امام خمینی (ره) دارد که با عبور از مرحله نظریه پردازی و مدلسازی به مرحله نهاد سازی رسیده است.
 
ساختار بسیج به گونه ایست که می‌خواهد شیوه جدیدی از تعامل حاکمیت با مردم را به نمایش بگذارد. چنان چه در ساختار مرسوم افرادی که برای حاکمیت کار می‌کنند کارمند دولت حساب می‌شوند و از دولت «حقوق» دریافت می‌کنند.
 
اما در ساختار بسیج این احساس دغدغه های مشترک است که حس تعلق به انقلاب را به وجود می‌آورد و بنا براین آن حس تعهدی که سبب فعالیت در بسیج می‌گردد متفاوت با ساختار دیگر نظام‌هاست. از این دیدگاه بسیج در این جایگاه نقشی اساسی دارد که از طرفی سبب می‌شود انقلاب مردمی بماند و از طرف دیگر مردم هم انقلابی بمانند.
 
در واقع تشکیل بسیج نشان از این درک درست دارد که فهمیده شده است که روحیه انقلابی تنها در نهاد های مردمی است که می‌تواند پایدار بماند و در ساختار نظام اداری و کارمندی زمینه بروز انقلابی گری کم رنگ می‌گردد.
 
نهاد بسیج برای رسیدن به اهدافی خاص تعریف شده است. بدیهی است چنانچه بسیج می‌خواهد به این اهداف برسد باید دارای مولفه هایی باشد که با آن اهداف هماهنگ باشد. بنابراین بسیج باید نیرویی مردمی، انقلابی، با استقلامت، و با اخلاص و دارای روحیه جهادی باشد تا بتواند به اهداف خود برسد.

بسیاری از جامعه شناسان بر این اعتقادند که : تا زمانی که انقلاب‌ها و جنبش‌های اجتماعی بر ضد وضع موجود هستند می‌توانند حرکت بیافرینند و چون به ساختار و نظام سیاسی می‌رسند به حالت سکون و توجیه گری می‌رسند و آنجاست که در واقع مرگ انقلاب و جنبش فرا می‌رسد و از اهداف خود باز می‌ماند. بر اساس این دیدگاه در فرایند تبدیل حرکت و جنبش (movement)  به نظام (institution) مر گ انقلاب و جنبش فرا می‌رسد.

از طرف دیگر به نظم در آوردن شور انقلابی مردم، که قصد بر هم زدن نظام پیشیین را داشته است یا ممکن نیست و در نهایت به هرج و مرج گرایی و آنارشیسم می‌رسد؛ و یا این که چنانچه موفق به نظم بخشیدن به آن شدیم سبب به خاموشی گراییدن این شور انقلابی گردیده‌ایم.

تاکید امام بر تشکیل «بسیج جهانی» علاوه بر این که همت و هدف بلند امام را نشان می‌دهد از طرف دیگر بر این اراده تاکید دارد که حضرت امام (ره) در نظر دارد به گونه ای هوشمندانه این شور انقلابی را مدیریت کند و آن را به سطح جهانی بکشاند به گونه ای که آن شور انقلابی خاموش نگردد و از طرف دیگر با یادآوری دشمن خارجی سبب به وجود آمدن وحدت و یگانگی در داخل شود تا از این طریق سبب به وجود آوردن نظم در درون کشور برای استقرار یک نظام گردد.

هر ساختارِ عظیمی، در کنار تمام خدمات ممکن است دارای نقاط ضعفی نیز باشد که باید ضمن شناخت آن‌ها به بر طرف نمودن این نقاط ضعف اقدام کرد همانگونه که گفته شد زیر سوال بردن اصل ساختار بسیج به خاطر نقاط ضعف احتمالی آن نه تنها کمکی به بهبود اوضاع نمی‌کند بلکه سبب دور شدن انقلاب اسلامی از خاصیت مردمی بودن آن می‌گردد و به تبع آن خاصیت انقلابی را هم از مردم می‌گیرد. به عبارت دیگر چنانچه انقلابی مردمی و مردمی انقلابی می‌خواهیم به وجود بسیج نیازمندیم.

از این جهت به نظر می‌رسد ضرورت دارد همواره بسیج با بازخوانی اصول و اهداف خود به کارویژه خود در انقلاب اسلامی توجه نماید و چنانچه لازم بود به بازبینی ساختار خود بپردازد و در همین راه خود را با مقتضیات زمان نیز هماهنگ کند.

 نکته مهم دیگری که به نظر می‌رسد مغفول مانده این است که هر چند اکثریت کار بسیج فرهنگی، عقیدتی، علمی و خدمات رسانی به نقاط محروم بوده اما ضعف اطلاع رسانی در مورد این نوع کارها سبب شده تا برخی اقشار مردم از این کارها و خدمات اطلاعی نداشته باشند و کار بسیج را صرفا در کارهای میدانی خلاصه بدانند بر خلاف این که اکثریت نیروها و تلاش‌ها در بسیج در کار های فرهنگی، مذهبی و خدمات به مردم صرف می‌شود.

با توجه به نکات گفته شده به نظر می‌رسد «انکار بسیج، انکار بزرگ‌ترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.»(1)

هر عقل سلیمی می‌گوید: اصلی‌ترین عاملی که انقلاب اسلامی را نگه داشته است و همچنین سبب مصون ماندن آن از خطا مانده است مردم بوده‌اند ریزش‌ها و رویش‌ها در جریانات مختلف در طول انقلاب اسلامی نشان داده؛ خواص، در لحظات سرنوشت ساز دچار خطا شده‌اند و این مردم بوده‌اند که خط اصیل انقلاب را نگه داشته‌اند. بنابر این به نظر می‌رسد تضعیف بسیج تضعیف یکی از مه‌ترین ارکان انقلاب اسلامی که همان مردم است می‌باشد و چنانچه کسی دل در گرو پیشرفت ایران و انقلاب دارد بهترین راه اصلاح نقاط ضعف احتمالی و تلاش برای هر چه مردمی‌تر کردن بسیج و هر چه بسیجی‌تر کردن مردم می‌باشد.

«هر جائی که مسئولین کشور توانائی‌های مردم را شناختند و به کار گرفتند، ما موفق شدیم. هر جائی که ناکامی هست، به خاطر این است که ما نتوانستیم حضور مردم را در آن عرصه تأمین کنیم.» (2)

به نظر می‌رسد بسیج اصلی‌ترین نقطه اتصال مردم و حاکمیت می‌باشد که به خوبی قابلیت جذب مردم در عرصه های گوناگون را دارد و از این جهت اهمیت بسیج دو چندان می‌گردد.

1- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با گروه کثیری از سپاهیان و بسیجیان در مشهد 6/10/ 78
2- بیانات مقام معظم رهبری در اجتماع بزرگ مردم کرمانشاه 20/7/90
 
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار