کد خبر:۱۵۹۳۵۰
پارسانيا در نشست بررسي سير تحول علم در غرب:
ما هم مانند جامعه غربي در نظام آموزشي خود، دانش تجربی آزمون پذیر را اعمال می کنیم
استاد پارسانيا گفت: ما هم مانند جامعه غربي حدود 10 سال است که علم را به معناي دانش تجربی آزمون پذیر اعمال و اعلان می کنیم؛ وقتی در کتاب سوم دبستان...
به گزارش خبرنگار علمي «خبرگزاري دانشجو»، حجت الاسلام دكتر حميد پارسانيا، استاد جامعهشناسي دانشگاه تهران و استادیار موسسه آموزش عالی باقر العلوم عصر روز گذشته در دانشكده علوم انساني دانشگاه شاهد در پنجمين نشست از نشست هاي «ما و علوم انساني» به بحث در خصوص «سير تحول علم در غرب» پرداخت.
در اين نشست كه به همت كانون مطالعات و تحقيقات طريق دانشگاه شاهد برگزار شد، مباحثي چون آيا ساختار معرفتي علم موجود دچار مشكل است؟ آيا علم معيار صدق و كذب دارد؟ و علم تجربي يا عقلي؟ مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
در اين نشست كه به همت كانون مطالعات و تحقيقات طريق دانشگاه شاهد برگزار شد، مباحثي چون آيا ساختار معرفتي علم موجود دچار مشكل است؟ آيا علم معيار صدق و كذب دارد؟ و علم تجربي يا عقلي؟ مورد بحث و بررسي قرار گرفت.
وي با بيان اينكه وجه الله را دیدن می شود تفکر و سلوک، گفت: تفکر مفهومی با روش عقلی است یعنی آن چه که نمی دانیم با برگشت به معلومات در می یابیم و با روش قیاسی سعی می کنیم که به عنوان مراد ما درآید.
پارسانیا گفت: دکارت، اسپینوزا، ولف و لایب نیتس فیلسوفانی اند که سعی می کنند به روش عقلی برسند، دکارت برای اثبات اینکه احساساتمان حکایت از واقع می کند تلاش می کند که با عقل بگوید اینکه ما مخلوق خداییم و او قوا را گذاشته و او فریب نمی دهد پس قرمزی و سرخی آنگونه که من می بینم در خارج هم است.
استادیار موسسه آموزش عالی باقر العلوم گفت: قرن 17 و 18 قرن روشنگری مدرن با غلبه بر عقل گرایی است و رویکرد انسان معاصر، رویکرد این جهانی است، دغدغه اش تسلط بر عالم و طبیعت مي باشد و علوم را در این سمت و سو می خواهد.
وي تصریح کرد: اواخر قرن 16 و یا ابتدای قرن 17 جریان حس گرایانه هم شکل می گیرد، فرانسیس بیکن تجربی مسلک حس گرا است اما تجربه غالب عقلی است، از قرن 19 حس گرایی شکل گرفت؛ یعنی معرفت حسی. با غالب آمدن مبنای معرفت معنای علم عوض شد.
پارسانیا در ادامه گفت: ملاک صدق و کذب خطاي حس نیست ملاکش مسیری است که برهان به ما نشان می دهد و ضرورتی است که در قضیه برای ما رخ می نماید و ناگزیر از فهم و درک آن هستیم، مطابقت با واقع مطابقت با حس الزاما نیست اگر محدوده حس فراتر از حس می بود.
محقق و نویسنده حوزه علمیه قم گفت: از علم با کلمه science یا فیلوسوفیا تعبیر می شد، فیلا به معنای فیلسوف و سوفیا به معنای علم؛ لذا فیلوسوف به معنای عالم است اما چون عالمان سوفیست شدند، سقراط گفت اگر این علم است که من عالم نیستم به هر حال فلسفه جای سوفیا را گرفت، به علم تا قرن 19 فلسفه گفته می شد science هم به همین معنا به کار می رفت و محدود به علوم تجربی نبود البته فلسفه به اقسامی قابل تفکیک و تقسیم است اگر موضوعاتی بود که مستقلا بدون دخالت اراده انسان ایجاد شده باشد می شود فلسفه نظری و اگر موضوعات توسط اراده انسان تشکیل شده باشند می شود فلسفه عملی، فلسفه نظری خود تقسیم می شود به فلسفه طبیعی، فلسفه ریاضی و فلسفه اولی.
وی در ادامه اذعان داشت: رفته رفته مبنای راسیونالیسم و عقل گرایی نزولی شد و مبنای امپریسیسم و حس گرایی غلبه پیدا کرد عقل به عنوان ابزار معرفتی اعتبارش را از دست داد و فقط عقل تجربی و آزمون پذیر مرجعیت یافت که با حس آمیخته است و علمی که تعریف می شد به آگاهی تجریدی از جهان جای خودش را به آگاهی تجربی داد همانگونه که وحی اعتبارش را از دست داد و دانش های آزمون پذیر معتبر شدند، کنت تعریف جدیدی از علم و فلسفه ارائه کرد و گفت علم یعنی دانش تجربی آزمون پذیر و فلسفه یعنی دانش غیر علمی و غیر تجربی و علم تنها مربوط به دانش های حسی شد.
پارسانيا ادامه داد: امروز هم وقتی لفظ علم به کار می رود تقریبا بلکه تحقیقا همین معنا مورد نظر است یعنی به لحاظ تاریخی یک دروغ تاریخی هم است چون در گذشته اینگونه نبود که با روش عقلی صرفا کار کنند در گزاره های تجربی از تجربه استفاده می کردند و علوم خالی از دانش تجربی نبود ما هم علم به این معنا را حدود 10 سال است که اعمال می کنیم و اعلان می کنیم وقتی در کتاب سوم دبستان به دست دبستانی ها لوبیا را می دهند و می گویند که این را بکار این می شود تعلیم تجربی و بعد می شود معتبر ساختن دانش و فهم تجربی.

رئیس موسسه آموزش عالی باقر العلوم گفت: کنت با عبور از دو مرحله تاریخی به مرحله سوم که همانا دانش و معرفت معتبر است، رسیده است، مرحله نخست مرحله الهیاتی است سپس مرحله فلسفی و در آخر مرحله علمی و تجربی که با روش اثباتی به شناخت عالم می پردازد.
وی در ادامه تصریح کرد: علوم انسانی معادل ندارد این ها هیومنیتز را علم نمی دانند بلکه از قسم هنر می دانند و آن را از قسم فلسفه و شعر می دانند و می گویند این ها علم نیست چون روش تجربی ندارد اگر بخواهیم درباره ادبیات علمی کار کنیم می شود جامعه شناسی ادبیات و این آزمون پذیر است.
پارسانیا گفت: یکی از کسانی که به این نگاه نقد وارد کرد دیلتای بود، دیلتای گفت كه حیات انسانی از سنخ معرفت علمی تجربی نیست بلکه در حوزه تفهمی قرار دارد و نوعی ادراک انسانی است می خواهیم بفهمیم این ها چگونه زندگی می کنند در نیمه دوم قرن 20 گفتند خود science تفسیر است و و science از اعتبار افتاد در نتیجه این عقل گرایی سه مرحله را پشت سر گذاشت ابتدا وحی زدایی و نقل زدایی شد؛ سپس این عقل به عقل تجربی تقلیل یافت و عقل تجریدی از اعتبار افتاد، رفته رفته عقل هم نداریم بلکه حس و تجربه فقط معتبر است و نکته مهمی که مطرح می شود این است که اگر جامعه ای مرجعیت معنای تجربی علم را پذیرفت و عقل و وحی را بعنوان دو معرفت اصیل به رسمیت نشناخت حوزه باور های دینی اش چه تغییری می کند و چه اتفاقی ممکن است براي آن بیفتد!؟
محقق و نویسنده حوزه علمیه قم گفت: اوایل قرن 20 گفته شد اگر علم آن است که فقط از حس و تجربه بدست می آید؛ بنابراین گزاره های متافیزیکی، اخلاقی، فلسفی و ارزشی علمی نیست و دانش از ارزش جداست، جدایی دانش از ارزش یک مبنای معرفت شناختی دارد و آن امپرسیسیسم است و اول کسی که این حرف را زد هیوم، فیلسوف حس گرای قرن 18 بود و 100 سال بعد حرف وی را فهمیدند در گذشته تاریخ بشر سابقه نداشته و بلکه علم عقلی تولید گزاره های ارزشی می کرد شروع کار حلقه وین هم به همین قرن برمی گردد ادعای این حلقه این بود که گزاره های غیر آزمون پذیر مجموعه ای از مهملات و خزعبلات است.
وي افزود: اما این سوال اساسی مطرح است که آیا واقعا گزاره های ارزشی و متافیزیکی بی معناست!؟ در حاشیه حلقه وین بعضی ها گفتند که نمی توان گفت این گزاره ها بی معناست بلکه می توان گفت غیر علمی اند. یکی از این افراد ویتکنشتاین بود وی معتقد بود علم یک بازی زبانی است همانگونه که متافیزیک، دین و فلسفه هم یک بازی زبانی است از این جا قوس نزول تجربه گراهای افراطی شکل گرفت. رفته رفته گفته شد که ما حوزه های معنایی دیگری هم داریم که این ها به هم مربوطند و گفته شد گزاره های علمی مان باید قابل تعمیم باشد و گزاره های جزئی با انباشت کلی و قابل تعمیم نمی شوند و ما چیزی به نام علم اثباتی نداریم سپس بحث ابطال پذیری مطرح شد. ابطال گراها معتقد بودند در فرآیند انباشت علم خطاها را کم می کنیم نه درست ها را اضافه کنیم.
پارسانيا با بیان این نکته که باز هم معرفت علمی ساختاری مستقل بود، افزود: معلوم شد معرفت علمی روی ساختار هایی بنا شده است که حسی و قابل تجربه نیست و بدون این گزاره سیستم معرفت علمی فرو می ریزد، مثل اينكه اجتماع نقیضین محال است سپس بحث تقدم اراده بر علم شکل گرفت همانگونه که جدایی دانش از ارزش بعد از 100 سال مقبولیت یافت و همانگونه که حاکمیت اراده بر علم که نیچه گفته بود مقبولیت یافت.
استاد دانشگاه تهران گفت: وقتی علم هویت مستقلش را از دست داد این روشنگری که هویت وحیانی و عقلانی داشت و همه آفاق فرهنگ بشر و ابعاد بشر را در بر می گرفت با در پیچیده شدن در چنبره حس گرایی به پت پت نیفتاده خاموش شد.
لازم به ذكر است، در پایان جلسه پارسانیا به پرسش های مطرح شده توسط حاضرین در جلسه پاسخ گفت.
براي دريافت فايل صوتي اين نشست اينجا را كليك كنيد.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.