آنچه باعث عدم کفایت نظریه رفتارگرايي جمعي می شود، عدم توجه به مسئله انگیزش هاست. آنچه جنبشهای بیداری اسلامی را موجب شد انگیزه اسلامی خواهی بود که در نماز های جماعت و شعارها تبلور یافت و در جنبشهای ضد سرمایه داری نیز...
گروه علمي «خبرگزاري دانشجو»، ريحانه سادات رئيس الساداتي*؛ جنبش های اجتماعی در حال وقوع در جهان، از بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا گرفته تا جنبش های ضد سرمایه داری در آمریکا و کشور های اروپایی باعث شده است تا بسیاری از نظریاتی که در باب جنبش ها در دانشگاه ها تدریس می شد، به چالش کشیده شوند؛ نظریاتی که تا به حال به بررسی تحرکات اجتماعی می پرداختند، از یک پارادایم نظری عمده در حوزه علوم اجتماعی مانند مارکسیسم، ساختار گرایی کارکردی، رفتار گرایی و ... پیروی می کنند.
در یادداشت های گذشته به جنبش های اجتماعی از منظر مارکسیسم و ساختار گرایی کارکردی اشاره كرده و عدم کفایت این نظریات برای تحلیل جنبش های اجتماعی در حال وقوع را بیان کردیم و در این یادداشت قصد داریم به بررسی تحرکات اجتماعی کشورهای جهان اسلام و جهان سرمایه داری با رویکرد رفتار گرایی بپردازیم.
از منظر رفتار گرایی جمعی که یکی از نظریات معاصر در حوزه تحرکات اجتماعی است، جنبش اجتماعی فعالیتی معطوف به ایجاد هنجارها و همبستگی های جدید است و صرفا بازتاب بحران اجتماعی نیست. از این دیدگاه، جنبش اجتماعی موتورهای حرکتی هستند که باعث تغییر در سطوحی از جامعه می شوند و عمدتا این تحرکات مرتبط با نظام های ارزشی هستند، اما آنچه خصوصیت اصلی این نوع نگاه است، تحلیل جنبش ها از روی اعمال آنهاست و به انگیزش ها کاری ندارند.
چند موضع اصلی در رفتار گرایی جمعی به چشم می خورد:
- جنبشهای اجتماعی هدفدارند و هرگونه رفتار اجتماعی در این حوزه دارای معناست.
- تغییر هنجارها از طریق همبستگی صورت می گیرد .
- آنچه در رفتارگرایی جمعي مهم است اعمال و رفتارهای جنبشهای اجتماعی است و نه انگیزش ها.
اگر با این دید به حرکت های بیداری اسلامی بنگریم، تمامی خصوصیات ذکر شده برای جنبش اجتماعی از منظر رفتار گرایی جمعی وجود دارد؛ از جمله هدف داشتن، به دنبال ایجاد تغییرات با استفاده از همبستگی بودن، معنا داری اعمال و رفتارها مانند نمازهای جمعه و جماعت که در میادین اصلی شهرها برای رساندن پیام خود از این حربه استفاده می کنند.
اما آنچه باعث عدم کفایت نظریه مطرح شده می شود، عدم توجه به انگیزش هاست. آنچه جنبش های بیداری اسلامی را موجب شد انگیزه اسلامی خواهی بود که در نمازهای جماعت و شعارها تبلور یافت. در جنبش های ضد سرمایه داری نیز به همین ترتیب است، به وجود آمدن همبستگی برای ایجاد تغییرات بر اساس انگیزه مقابله با عدم رعایت برابری در سطوح مختلف اجتماعی و اقتصادی توسط گروه اندک یک در صدی حاکم است؛ وگرنه اعمال معنادار بدون انگیزش هیچ وقت تحقق نمی یابد و آنچه نیز باعث معناداری اعمال دسته جمعی اعتراضی است، همان انگیزش هاست که باعث تحرکات و همبستگی ها می شود.
اگر در جنبش های اجتماعی به هر دلیلی بتوان انگیزش ها را کاهش داد و یا هزینه رسیدن به مقاصد را بالا برد، احتمال کاهش میزان اعتراض وجود دارد. در این زمینه می توان به برف و سرمای در آمریکا اشاره كرد که باعث رسیدن آسیب به معترضان شده و درجه تداوم اعتراضات را به میزان کمی پایین آورد و یا در مصر با سر نگونی با برگزاری انتخابات سطح اعتراض علیه انتصاب نخست وزیر جدید پایین آمد با اینکه مشروعیت دولت حاکمه زیر سوال است.
در خاتمه بحث می توان گفت که نظریه رفتار گرایی جمعی با اینكه محصول ديدگاه اندیشمندان عصر حاضر است، به دلیل نپرداختن به انگیزش ها در جنبش های اجتماعی، برای تحلیل تحرکات امروز جهان کافی نیست و نمی تواند سطوح عمیق انگیزش ها را که اساس رفتار اجتماعی هستند، بررسی کند.
* كارشناس ارشد علوم قرآن و حديث و دانشجوي كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه الزهرا