جریده اینترنتی «خبرگزاری دانشجو»؛ مهدی خرمی در آخرین بروزرسانی وبلاگ «من و قلم» طی مطلبی با عنوان «آذربایجان، بغض شکسته» نوشته است:
فشارها و محدودیتهایی که صاحبان حقیقی آن سوی ارس آن را تحمل می کنند دوران گذاری است که در اثر دست اندازی نظام سلطه ایجاد شده است. سرزمین شیعه نشین آذربایجان که همواره در کشاکش سیاستهای توسعه طلبانه شرق و غرب، به میدان تاخت و تاز سیاسی تبدیل شده بود، امروز در اثر نفوذ آمریکا و اسرائیل، عملا برخلاف هویت حقیقی خود، شکل پذیرفته است.
شیعیان آذربایجان که جمعیتی بالغ بر هشتاد درصد را شامل می شوند، اسیر سیاستهای دولتی سکولار و صهیونیست زده شده اند. آذربایجانی که سیلی سیاستهای وابسته و سکولار دولتی از یک سو و حضور و نفوذ آمریکا و صهیونیستها از سوی دیگر، بغضی سنگین بر سینه آن تحمیل نموده است، می رود تا به پایگاهی استراتژیک برای آمریکا و اسرائیل تبدیل شود و موازنه قدرتی را شکل دهد که از طریق سرکوب افکار عمومی در داخل و تهدید امنیت همسایگان، جایگزین کشورهای آزاد شده در جریان بیداری اسلامی باشد. موازنه قدرتی که می تواند از یک سو سیاستهای روسی را در جغرافیای موزائیک اقوام با بن بست مواجه سازد و از سوی دیگر قدرت برتر منطقه یعنی ایران را تهدید نماید.
فریاد مظلومانه شیعیان آذربایجان که زیر تیغ سانسور رسانه ای بر غربت آن افزوده می شود، یکی از دردهای بزرگ جهان اسلام است.دردی که اگر به موقع درمان نشود، شاید در آینده نه چندان دور، فلسطین دیگری متولد شود.
تاریخ و تجربه نشان داده است که متاسفانه سیاستهای رسمی دولتهای همسایه به ویژه ایران، سیاستهای موثری در قبال تضییع حقوق میلیونها مسلمان تحت ستم در جمهوری آذربایجان نیست.
ممنوعیت مراسمات مذهبی، ممنوعیت حجاب اسلامی، ترویج بی بند و باری و ابتذال، ترویج گسترده اعتیاد به مشروبات الکلی، دستگیری گسترده فعالان مذهبی، ایجاد پایگاههای نظامی و امنیتی برای آمریکا و اسرائیل، ایجاد لانه های امن برای منافقین و تجزیه طلبان و ... تنها گوشه ای از دستاوردهای تاسف برانگیز دولتی است که کشورش دومین کشور شیعه نشین در جهان می باشد.
مسلمانان آذربایجان در کمال مظلومیت بر استبداد و استعمار حاکم می شورند اما صدایشان چنان خفه می شود و به دست رسانه ها و سیاستهای یک بام و دو هوای ما، این سرکوبها مهر تایید می خورد که گویی نه اتفاقی افتاده است و نه ظلمی است و نه بیدادی.
مسئله آذربایجان، مسئله جهان اسلام است و باید با این مسئله بگونه ای برخورد شود که مسلمانان بیدار شده این سرزمین نیز بتوانند همانند مسلمانان مصر و لیبی و تونس و ... خود اختیار خویش را در دست گیرند. بدین ترتیب تکلیف عظیمی بر دوش فعالان انقلابی به ویژه در ایران عزیز و بخصوص در شهرهای آذری نشین وجود دارد که با درایت و اقدام به موقع از یک سو فریاد بلند شده مسلمانان آذربایجان را بلندتر به گوش جهانیان برسانند و از سوی دیگر دست مبارزان این سرزمین را به گرمی فشار دهند.
ایجاد ارتباط با فعالان فرهنگی و مذهبی در دو سوی ارس، آگاهی بخشیدن به افکار عمومی در خصوص تحولات آذربایجان از طریق تریبون نماز جمعه، مساجد، مدارس، نشستهای تخصصی، مستند، انیمیشن، نشریات و ...، زنده نگه داشتن و اشاعه فرهنگ علوی، عاشورایی و مهدوی در جای جای جمهوری آذربایجان از طریق سخنرانی های مذهبی و مراسمات و اقدامات فرهنگی، تقویت روحیه شهادت طلبی در بین فعالان مذهبی در جمهوری آذربایجان، معرفی و ترویج افکار انقلابی امام خمینی(ره) و امام خامنه ای(مدظله العالی) در افکار عمومی آذربایجان، ایجاد شبکه های گسترده فرهنگی مذهبی بین فعالان فرهنگی و مذهبی در آذربایجان و ایران و ترکیه، گسترش فعالیتهای سایبری، ورود گسترده به حوزه رمان، شعر و داستان با محتوی مقاومت و مبارزه، معرفی چهره های مبارز آذربایجانی در سطح بین المللی، آموزش شیوه های پاسداری از ارزشهای اسلامی بر اساس تجربیات انقلابی، تشکیل کمیته های حقوق پی گیری سرنوشت زندانیان مذهبی و ... می توانند بخشی از حمایتهای عملی فعالان جبهه فرهنگی انقلاب از مسلمانان مظلوم آذربایجان باشد.
امروز آنچه مهم است شکستن جو سنگین اختناق حاکم بر مسلمانان مظلوم آذربایجان است تا از یک طرف از نفوذ دستهای شیطانی آمریکا و اسرائیل و تبدیل دومین کشور شیعه نشین جهان به مامن منافیق و معاندان با نظام اسلامی جلوگیری شود و از سوی دیگر مسلمانان آذربایجان جایگاه واقعی خود را در جهان اسلام بیابند و این ممکن نیست جز از راه مبارزه خستگی ناپذیر.