کد خبر:۱۶۳۵۰۳
سلسله نشست‌های روایت عهد–شجره ملعونه-4و پاياني

رائفي پور: قرباني بزرگ تاريخ، علي‌اكبر (ع) بود نه مسيح بن مريم

يك كارشناس دشمن شناسي ضمن تاكيد بر قصد دشمن براي مقطوع النسل كردن اباعبدالله(ع) گفت: بر اين اساس فجیع‌ترین قتل روز عاشورا متعلق به حضرت علی اکبر است، بنابراين قربانی بزرگ تاریخ علي اكبر بود نه مسیح بن مریم.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، علی اکبر رائفی‌پور در ادامه دومین جلسه از سلسله نشست‌های روایت عهد با عنوان «شجره ملعونه» به بررسي شخصيت معاويه و خاندان او از ديدگاه منابع تاريخي پرداخت.

رائفي‌پور ضمن اشاره به مخالفان علي (ع) اظهار داشت: زمانیکه خلافت از خلیفه دوم به خلیفه سوم منتقل شد، ابوسفیان به عثمان گفت: ای بنی‌عبدشمس بین خودتان این را دست به دست کنید. نگذارید بیرون برود، اگر از دست برود، تمام می‌شود.
 
لذا بعد از عثمان که امیرالمومنین علی (ع) خلیفه می‌شود  معاویه مطلقا یک روز را هم نپذیرفت. از همان ابتدا جنگ جمل را تحمیل کردند، جنگ صفین را تحمیل کردند، جنگ نهروان را تحمیل کردند.  دیوانگان و حمارهای حامل کتاب، يعني خوارج را فرستادند و چه كارها كه نكردند، ماجرا پیچیدگی‌های خاصی دارد.

لعنت فرستادن به فرد يا به خاندان؟

عمر در زمان خلافت خود زیاد را که نوجوان بود برای اصلاح فسادی که در یمن افتاده بود، فرستاد. زیاد (پدر ابن زیاد) خطبه خوبی خواند. وقتی برگشت ابوسفیان گفت، پدر تو از قریش است، گفتند که این پدرش زیادبن ابی است.
 
ابوسفيان گفت: من می شناسم کسی را که وی را در رحم مادر گذاشته است، پرسیدند کیست؟ جواب داد: من می‌ترسم از اینکه اسمش را لو بدهم.

نکته عجیب این است که در زیارت عاشورا به چه کسانی لعن می‌فرستند؟ بعضی افراد را به اسم لعن می‌فرستد. عمر سعد، نمی‌گوید آل عمر سعد. شمر، نمی‌گوید آل شمر. به آل چه کسانی  لعن می‌فرستد؟ آل ابوسفیان، آل زیاد، آل مروان.

شمر که اصل کار را انجام داد و از همه اینها پدرسوخته‌تر بود، چرا در زيارت عاشورا فقط به خود شمر فحش و لعن می‌دهد؟ چرا به معاویه می‌گوید اللعین ابن اللعین؟ خودش لعن شده بود، پدرش هم ملعون بود. با این لحن عجیب  لعن فرستادن انرژی می‌دهد.
 
متاسفانه در برخی فرقه‌ها مباحثی مطرح شده که مثلا می‌گویند لعن و نفرین نفرستید؟ این هماهنگ است، همان کسی که اینکار را کرده، از آن طرف فيلم حسن، حسین و معاویه را می‌سازد.

شیخ محمد عبدو استاد معروف مصری چنین می‌گوید: قصه شگفت‌انگیزی است که انسان را به تامل وامی دارد؛ زیرا معاویه او را به ابوسفیان نسبت داد تا برادرش شود. او مدعی است ابوسفیان با مادرش که زوجه مرد دیگری بود به صورت نامشروع هم‌بستر شد و زیاد از این آمیزش متولد شد.دو نفر نيز شاهد بودند.
 
شاهدی بلند می‌شود و می‌گوید من بودم، ابوسفیان اینطوری اینکار را کرد. یعنی زنایی بود که جلوی چشم شاهد بوده. اینقدر شرم آور است که من نمی‌توانم برای شما وصف کنم، اینقدر اینها کثیف هستند.
 
كسي از بني‌اميه كه «منا اهل‌البيت» لقب گرفت

یکی از فرزندان عبدالعزیز بن مروان که اسم او سعد بود در حالیکه همانند زنان با صدای بلند گریه می‌کرد، وارد بر امام محمد باقر(ع) شد. امام فرمود چه چیز شما را به گریه واداشت؟ سعد گفت چگونه گریه نکنم در حالیکه من از همان درخت ملعون می‌باشم.
 
امام باقر(ع) فرمود تو از ایشان نیستی، تو از ما اهل بیت هستی. آیا نشنیدی سخن خداوند را که فرمود پس هر کس که از من تبعیت کند از من خواهد بود؟

عاشورا؛ روز شادی یهودیان!

آيا به این دقت کردید که چرا در زیارت عاشورا می‌گوییم «اللهم ان هذا یوم تبرکت به بنی امیه»، بنی امیه در این روز شاد هستند، اصلا عاشورا یعنی چه؟ یعنی دهم. اولین بار لفظ عاشورا را چه کسی استفاده کرده است؟ می‌دانید عاشورا با کدام روز مطابقت دارد؟
 
عاشورا برابر با یوم کیپور یهود بود، بزرگترین عید مذهبی و روزه مذهبی یهودیان. کلمه عاشورا از آسورا گرفته شده یعنی اسف، اشد، لعن. روزی است که یهودیان جشن می‌گیرند، یوم کپور، کپور يعني کفاره و همان کفره است.
 
تابلویی در کویت: «عاشورا یوم فرح و السرور»
 
تابلویی در کویت وجود دارد كه روي آن نوشته شده «عاشورا یوم فرح و السرور»، وهابی‌ها در آنجا خلافت دارند. عاشورا جریانات دارد، به همین سادگی از آن گذشتید؟

در صحیح بخاری نقل شده است که قریش قبلا در زمان جاهلیت عاشورا را روزه می‌گرفت سپس رسول خدا وقتی که ماه رمضان آمد، فرمودند ماه رمضان روزه بگیرید.

در صحیح بخاری از ابن عمر، كه احتمالا همان عبدا... بن عمر است، نقل شده: «پیامبر عاشورا را روزه می‌گرفت و به روزه آن روز امر می‌کرد و هنگامیکه رمضان رسید، ترک کرد».

محمد بن مسلم از روزه روز عاشورا سوال کرد، امام باقر(ع) فرمود: «کان صوم قبل شهر الرمضان و ...»؛ برای قبل از آمدن «کُتِبَ علیکم الصیام» بود که بر شما روزه واجب شده است. ایرادی دارد یهودیان در آن روز روزه بگیرند؟ نه، یکی از روزه‌هایشان هست، روز خوبی هم برایشان است.

ابوریحان بیرونی مي‌گويد: «کپور چیست؟ دهم روز است از جشن روم و از این جهت آن را گاه گاه عاشورا خوانند. (چون روز دهم است یهودیان باید روزه بگیرند) و اما نام کپور اندر زبان عبری کفاره گناهان است و آن یک روز است که بر جُحدان روزه کردن فریضه آمده.»
 
این روز 25 ساعت است. یعنی از غروب روز قبل می‌گیرند تا غروب روز بعد که می‌رسد، از 24 ساعت زیادتر، نیم ساعت از قبل و نیم ساعت از بعد.
 
روزه كپور؛ روزي كه يهوديان از شادي حتي به كودكان شيرخوار، شير نمي دهند!

یهودیان اوایل خیلی محکم هم ایستادند، حتی به حیوانات هم غذا نمی‌دادند، به بچه شیرخواره هم شیر نمی‌دادند یعنی یک روزه همگانی بود. یوم کیپور بزرگترین روزه یهودیان است که با نام‌هایی چون یوم ادیب یعنی جلیل و باعزت، یوم مقادُش یعنی مقدس و یوم عاشورا هم مُسما می‌باشد.

همایی می‌گوید: «تلفظ اصلی کیپور با لفظ کفاره عربی نیز ریشه دارد، خود لفظ کفاره عربی ریشه فارسی دارد، همان کسانی که کپرنشین هستند. این یعنی لایه، کافر یعنی کسی که روی حرف را می‌پوشاند.»
 
به طوری که نگارنده از علمای یهود تحقیق کرد، آسورا به سین است و با عاشور و عاشورا و عُشره عربی یک ریشه دارد. آن روز روز شادی یهودیان بود که این اتفاق افتاد، بعد شما در زیارت عاشورا می‌خوانید «و هذا یوم تبرکت به بنوامیه» بنی امیه این روز را متبرک می‌داند.

حدیث جعل کردند و گفتند عاشورا روزی است که حضرت موسی از طور برگشتند. عاشورا روزی بود که یونس از بطن ماهی نجات پیدا کرد، عاشورا روزی بود که ابراهیم، اسماعیل را به قربانگاه برد.
 
همه اینها را یکی یکی گفتند در حالیکه می‌دانید یکی در ذی‌حجه بود یکی در ذی‌القعده بود و... همه اینها را در یکی آوردند تا براي آن شادی توجیه درست کنند.
 
از سال 61 هجری به بعد بنی امیه هرساله عاشورا را جشن می‌گرفتند و هنوز هم می‌گیرند. «متبرک» خیلی مهم است، نگفت که فقط سرور می‌کنند. شاد می‌شوند اما این شادی جنبه اعتقادی دارد، تبرک می‌گیرند.

تورات مي‌گويد: «این برای شما دائمی باشد که روز دهم ماه هفتم، جان‌های خود را ذلیل سازید و هیچ کار نکنید؛ زیرا در آن روز کفاره از شما کنده خواهد شد و از جمیع گناهان خود با حضور خداوند فارغ خواهید شد»، البته هیچ بعید نیست که از گذشته هم به دليل اینکه قرار بود روز عاشورا این اتفاق بیفتد، به اینها گفته بودند که این روز کاری نکنید، عبادت خدا کنید تا مبادا دستتان به آن کار آلوده شود.

علامه شعرانی (ره) در حاشیه کافی می‌گوید: «بدانید که روز عاشورا روزی بود که یهود روزه می‌گرفت و آن روزه بزرگشان است وآن روز دهم از ماه اول».

قبلا دیدید که یکی گفت ماه هفتم، الان ماه اول شد. ماه‌های اینها دو دسته هستند، یک ماه سنتی دارند و یک ماه دینی دارند. مثل ما که ماه دینیمان با برج‌های ماه سنتی فرق می‌کند. ورود پيامبر به مكه دقيقا با اول محرم مصادف شد.

نكته مهم ديگري كه وجود دارد اين است كه چون ماه یهودی‌ها قمری است هر 3- 4 سال یک ماه اضافه می‌کنند، 12 ماه قمری می‌گیرند هر 3- 4 سال یک ماه اضافه می‌کنند، 13 ماهه می‌شود.

علامه شیرانی می‌گوید: «ابوریحان بیرونی و برخی دیگر که اهل فن نجوم بودند مي‌گويند: «اینطور بود که هر 3 سال یک عدد به عدد ماه‌های سال می‌افزودند وآن سال را 13 ماه می‌گرفتند تا ماه‌ها از فصل خود تغییر نکند تا محرم که آغاز سال است مصادف با اول بهار باشد. تقریبا آن چنان که اکنون رسم یهود است، در هر 3 سال یک سال را 13 ماه می‌گیرند و ماه‌های آنها قمری است.

عرب تسلیم یهود می‌شدند و بدین عمل ماه‌ها قهراً از جای خود تغییر می‌کردند و آنچه از ماهی به ماه دیگر تغییر دهند بلکه این نتیجه افزودن یک ماه است وگرنه خود آنها همه ماهی را که در آن حج می‌کردند ذی‌الحجه نبود و راویان برآنند که آن ماه زاید را چه نامند، صفر یا محرم یا غیر آن و آن چندان مهم نیست». 

كودكي كه مبشر ظهور خاتم‌النبیین بود

یکی از علمای بنی‌اسراییل به نام پنحاس یا بنحاس، آدم مستجاب‌الدعا بود، همسر بسیار پاکدامن و پاکیزه‌اي داشت، اینها بچه‌دار نمی شدند، زن از شوهرش خواست دعا كند تا بچه‌دار شوند، مرد هم گفت اگر خدا داد که داد اگر نداد هم که هیچ.
 
این بچه که به دنیا آمد بچه خاصی بود، مدت بارداری مادرش هم 6 ماه بیشتر نبود. وقتی به دنیا آمد روز پنجم ابتداي سال 420 مصادف با خرابی دوم بیت المقدس است، يعني بار دومی که بیت‌المقدس به دست تیفوس بزرگ خراب شد.
 
تا به دنیا آمد یکدفعه این جملات را گفت: «این پرده آسمان که شما می‌بینید در بالای آن 950 پرده دیگر است و بر بالای آن پرده 4 حیوانند و بر بالای حیوانات کرسی بلند پایه‌ای است و بر بالای آن کرسی آتش سوزاننده و خدمتکاران آن کرسی و خود آن کرسی تمام از آتشند».

تا این را گفت، مادر ترسید. پدرش با دیدن این وضع گفت این بچه تا 12 سالگی حرف نمی‌زند. مادرش گفت این پسر ویژه است بگذار حرف بزند. در این لحظه بنحاس دهان بر دهان پسر گذاشت و او را قسم داد تا حرف نزند مگر سخنی که مُکمَل باشد، مگر در زمانی که سخن به عمل آید.

کودک شروع به تفسیر کردن حروف ابجد نمود، 22 حرف عبری را با ابجد بیان کرد، 5 بار تکرار کرد. اول بار کل حروف ابجد را بیان کرد، بار دوم هر حرف را بیان و سپس یک جمله كه با آن حرف شروع می‌شد گفت و به همین منوال ادامه داد.
 
متاسفانه قطع به یقین آنهایی را که خودش فهمید بیان کرد. در موارد متعددی می‌گوید این حقیر فقیر فهم نکردم. ترجمه فارسي و عبري آن را نياورده است.

در کل این حروف و وحی پنجگانه که کودک خواند اینطور بود: «چون مقصود کودک و غرض از آن وحی مبارک بشارت ظهور خاتم النبیین و ذکر اوصاف حمیده آن بزرگوار و اخبار و وقایعی است که بعد از آن حضرت تا ظهور مهدی آل محمد و قبوض حضرت عیسی بن مریم و زنده شدن مردگان اتفاق خواهد افتاد.هرچند بسیاری از الفاظ آن وحی غیر مفهوم است؛ زیرا که خبر از واقعه‌ای است که هنوز اتفاق نیفتاده و خبر آن به ما نرسیده است.

لاجرم چون کتاب مذکور به قالب رسیده یعنی چاپ شده، فی الجمله نسخه آن در عالم انتشاری به هم رسانید. یکی از آن نسخ در دارالعباد یزد به نظر والد فقید(پدرم) رسید، (پدرش از بزرگان بود که شیعه شده بود).
 
فی‌الحقیقه اعلم از جمیع علمای طایفه خود بود و ایشان در معانی آن تامل فراوان نمود به نحوی که مقصود از آن همان بوده است كه تفسیر فرمودند و بعضی را در ابهام گذاشتند اینطور استنباط می‌توان کرد.

از او امتی عزیز پدید آید و طایفه‌ای که از جا بکند و حرکت دهند تمام خلق را و خرابی‌ها شود به دستان پسر کنیز. متاسفانه از حرف ج و د ابجد هنوز چیزی مطلع نشده است. حرف م احتمال دارد که غرض خبر از حادثه اصحاب فیل باشد؛ شاید منظور این باشد که حیوانی را خواهند آورد که خانه‌ای را خراب کند و آن حیوان راضی نشود و خراب نکند که این با ماجرای عام‌الفیل جور در می‌آید. حرف ط و ک و ی نیز مثل آن حروفند.
 
حرف م یعنی محمد بزرگ صاحب شجره برازنده ستوده شده و باشد کل و جمله که او تاج است. حرف ع یعنی نابود می‌کند لات و هبل و عزی را و او را براندازد و بزرگان را براندازد و باطل کند بت را و اوست که مسلط شود. آسمان را بگذرد (احتمال دارد منظور معراج پیامبر باشد). حرف ص ، ماه صبر کرد و از میان دو تکه شد و او را اطاعت نمود و آنگاه به هم پیوستند.»

ظاهرا ابن عبدا... می‌گوید از پیامبر شنیدم که به علی(ع) می‌گفت: «یا علی مردم از شجره دیگر هستند و من و تو از شجره واحد هستیم. عرض کردم محمد بزرگ صاحب شجره برازنده ستوده شده است. حالا این را نگاه کنید: 6 نفر آرزومند، 6 نفر منتظر هستند اتفاقی بیفتد. دشواری پس از دشواری به وقوع می‌افتد.»
 
6 نفر که بعد آمدند و چیزی را بگیرند، همان شورای 6 نفره، 6 نفر جمع شدند و به یک مسئله رسیدند، اما به چه کسی رسید؟ به چسبیدگان و چسبندگان.

«حرف ر، به سختی می‌افتند و به تنگی می‌افتند و کنده و خرد شوند. حرف ق، به خنجر از قفا بریده شود در کنار فرات و در صحرا امتحان کرده شده و شکسته شده، مثله می‌شوند. حرف ص، و خیمه‌های رنگین که جای‌ نشست فرزند آزادگان است سوخته شود، و آشکار شوند خویشان محمود که به ناز پروریده شده بودند (آنهایی که نازپرورده بودند را جلوی چشم‌ها گذاشتند).»

دلايل امام حسين (ع) براي نامگذاري فرزندان خود

اينها خبر داشتند چه اتفاقی می‌افتد، یوم عاشورا یوم مبارکشان بود. برنامه‌ریزی شده بود و گفته بودند همانجا کنار فرات باید سر از تن جدا شود، بایست خرد شوند. امام حسین هم خبر دارد، کجا؟ آن جایی که آمدند نسل امامت را بزنند، می‌دانند بعد از حسین، امام بعدی علی بن الحسین است، اسم تمام فرزندانش را علی می‌گذارد. همه فکر می‌کردند امام بعدی علی اکبر پسر بزرگ است. 

حضرت زینب وقتی با امام سجاد وارد کوفه می‌شوند، ابن زیاد تا او را می‌بیند می‌گوید مرد به این بزرگی وسط اینها چطوری زنده ماندی؟ تو کیستی؟ می‌گوید انا علی بن الحسین. مات می‌ماند و می‌گوید ما علی بن الحسین را که کشتیم.
 
چرا اینقدر درباره علی بن الحسین حساسيت وجود دارد؟ این همه آدم در کاروان هست، چرا این را باید دقیق بشناسد؟ امام سجاد(ع) می‌فرماید: «پدر من چون به پدر خودش افتخار می‌کرد نام تمام فرزندانش را علی نهاد.»

به خاطر مقطوع النسل کردن امام، فجیع‌ترین قتل در روز عاشورا متعلق به حضرت علی اکبر است، قطعه قطعه کردند. مطمئن مطمئن شدند که کشته شده است. خُب حسین را که کشتند، سرش را از پشت قطع کردند اما باید کاری می‌کردند که ادامه پیدا نکند.
 
به خاطر همین علی اکبر را به طور ویژه زدند تا جاییکه حضرت نمی‌توانست این بدن را ببرد، عبای خود را آورد تکه‌تکه‌ها را برد. این مصیبت عظمی است، مگر بچه بازی است کل دنیا درگیر این ماجرا بودند، قربانی بزرگ تاریخ علي اكبر بود نه مسیح بن مریم.

خون در زبان عرب معانی مختلف دارد .خون عادی را دم گویند، خونی که ریخته شود، ثار، خونی که در قلب است، مُهجه و... امام صادق (ع) درباره امام حسین (ع) می‌فرمایند: «پدرم کسی بود که در راه خدا خون داخل دلش را هم داد». مهجه خون داخل قلب را گویند که با قربانی کردن خارج نمی‌شود، می‌گویند حسین ثارالله، ثار یعنی خونی که ریخته شده است.

اینها از کجا خبر داشتند که اسب هایشان را نعل تازه زدند؟ «الذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السلام»، این داغ عظیم است، این مصیبت بزرگ است. داخل بعضی از کتاب‌ها آوردند: سری که از قفا جدا می‌شود و دو دست قطع می‌شود.

مسلمان كردن مردم جهان با نامه علي(ع)

چه باید بکنیم؟ بچه هایمان را سر سفره خودمان بیاوریم. این خوب نیست برای اثبات سفره خودمان بگوییم سفره فلانی بد است، تو سفره خودت را ارائه بده.کجا علی(ع) را معرفی کرديم؟ نامه علی بن ابیطالب را انگلیسی کنید و در اینترنت بگذارید،  ببینید چطوری مردم مسلمان می‌شوند. مگر ندیدید چطوری یک فرانسوی مسلمان شد؟

جهلی که الان بر دنیا حاکم است بسیار بدتر از جهل جاهلیت عرب است. چون آنها به سادگی دین عوض می‌کردند، امروز محکم می‌ایستند و وقتی حق را می‌بینند می‌گویند من چطوری این را خراب کنم؟ تحریف می‌کنند که حقیقت را انکار کنند.

سفارتخانه های ما در دنیا چه کار می‌کنند؟ کاردارهای فرهنگی ما چه کار می‌کنند؟ این چه وضعی است؟ صداوسیما سایت‌هایشان را نشان داد كه 6 ، 7 ماه يكبار آپدیت نمی‌شود. بعد غربی‌ها با خودشان می‌گویند ایرانی‌ها چقدر وحشی هستند؟

 
نهج البلاغه حلال مشكلات ايران
 
به خدا قسم وقتی من نهج البلاغه را می‌خوانم به خودم می‌گویم تمام مشکلات جمهوری اسلامی را همین نهج‌البلاغه می‌تواند حل کند. نحوه تربیت فرزند، چطور یک آدم را عوض کنید و ... اینها به لحاظ فرهنگی بايد به صورت جدی بررسی شود.   
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار