تبدیل شدن واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی امری بسیار سخت و ناممکن مینمود؛ چرا که فضای سیاسی جامعه و تفکرات کوفیان بر علیه اهل بيت عليهم السلام رقم خورده بود؛ حال سوال اساسی این است که حضرت زینب (س) چگونه برای متهمین کربلا...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»- زينب صارم؛ واقعه عاشورا برای جاودانه شدن نیاز به بستری داشت تا به وسیله آن به یک نهضت و یا جریان فکری تبدیل شود و این امری بسیار سخت و ناممکن بود؛ چراکه نفوذ تفکر عاشورایی در تاریخ محتاج به یک رسانه در جامعه بود، تا بتواند پیام خود را فریاد بزند. اما با جرات می توان گفت که بعد از شهادت خامس آل عبا حتی ابزار حداقلی نیز در اختیار خاندان رسول الله نبود تا بتوانند مردم را از حقیقت و عمق فاجعه ای که در جریان بود آگاه کنند.
وضعیت و شرایط اجتماعی پس از واقعه عاشورا به شدت تغییر یافته و در آن اختناق شدیدی که پس از شهادت امام حسین(ع) و به اسارت رفتن خاندانش روی داده بود فرصتی برای ابراز عقیده و حتی دفاع از قیام وجود نداشت.
با توجه به این که یزید با به شهادت رساندن امام و به اسارت گرفتن خاندانش در شام و کوفه جوی رعب آور و وحشت انگيز ایجاد کرده بود در نتیجه خاندان رسول الله در بستر سیاسی نامساعدی قرار گرفته بودند؛ چرا که از یک سو در شرایط خفقان آور سیاسی اجتماعی در اسارت به سر می بردند و از سوی دیگر فضای فکری جامعه بر علیه آنان شکل گرفته بود.
تفهیم اتهام به دستان عهد شکن
کاروان اسرا پس از بازگشت از کربلا وارد شهر کوفه می شود و رسالت اصلی این کاروان نه تنها رساندن پیام عاشورا به مردمان است بلکه باید آنان را متوجه عمق فاجعه ای که در جهان اسلام در حال رخ دادن است نیز بکند. اما فضای فکری مردمان کوفه به راحتی گویای این مطلب است که فهماندن و انتقال پیام عاشورا به کوفیان امری بسیار سخت و ناممکن به نظر می رسد؛ چرا که آنان همان کسانی بودند که از امام دعوت کردند و ایشان را برای قیام علیه یزید فراخواندند و به امام نامه نوشتند كه «در اينجا صد هزار شمشير براى يارى تو آماده است، درنگ مكن (و بشتاب)» و سپس نه تنها حسین بن علی(ع) را تنها گذاشتند بلکه شمشیرهای آخته خود را بر روی امام کشیدند.
در برابر مردمان کوفه که از امام دعوت کرده و سپس وی را تنها گذاشتند و حتی در به شهادت رساندن امام و خاندانش شمشیر زدند رسالت کاروان اسرا تنها رساندن پیام عاشورا نیست بلکه تفهیم اتهام به نامردمان کوفی است که دستانشان در عهد شکنی و پیمان گسستن سابقه ای دیرینه دارد.
امام سجاد (ع) و حضرت زینب دخت علی ابن ابی طالب که این رسالت سنگین را برعهده داشتند در ابتدا باید مردم کوفه را متوجه اشتباه و خیانت بزرگی که در حق اسلام و اهل بیت انجام داده بودند می کردند و انجام دادن این کار با توجه به اسارت آن بزرگواران و اختناق سیاسی که وجود داشت مسئله ای سخت و ناممکن می نمود.
زینب(س) با زبان علی سخن می گوید
اما زینب (س) دخت علی بن ابی طالب فرزند روزگاران سخت بود و همان طور که مادر بزرگوارشان حضرت زهرا (س) با خطبه فدک توانست روشنگری جاودانه ای در حریم ولایت برای تمام تاریخ به یادگار بگذارد حضرت زینب (س) نیز به طور معجزه آوری نه تنها توانست از حریم ولایت با انجام روشنگری دفاع کند بلکه با استدلال های قوی خویش حس گناه را در کوفیان زنده کرده و به آنان اتهام شرکت در به شهادت رساندن فرزند رسول الله را تفهیم کرد به طوری که شگفتی همگان را در طول تاریخ بر انگیخت.
کوفیان بر ما گریه می کنند پس چه كسي ما را کشت؟
زمانی که علىّ بن حسين (ع) را به همراه زنان از كربلا آوردند، كاروان اسرا، زنان أهل كوفه را زارى كنان و گريبان چاك زده ديدند در حالي كه مردان نيز با آنان مىگريستند، زين العابدين (ع) بيمار بود، پس به آوازى ضعيف و آهسته گفت: «اينان بر ما گريه مىكنند پس که ما را كشت؟! »
زینب(س): مثل شما مثل زني است كه رشته خود را پس از محكم تافتن و ريستن باز تار تار مىكند
آنگاه زينب دخت علىّ (ع) سوى مردم اشارت كرد كه خاموش باشيد. حذيم گويد: «هرگز بانويى پردهنشين گوياتر از وى نديدم، گويى بر زبان علىّ عليه السّلام سخن مىراند، و مردم را اشارت به سكوت فرمود، دم ها فرو بسته شد و هر زنگى از بانگ ايستاد، آنگاه پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر رسول خدا (ص) فرمود:
اى مردم كوفه، اى گروه دغل و بىغيرت، اشكتان خشك نشود و نالهتان آرام نگيرد، مثل شما مثل آن زن است كه رشته خود را پس از محكم تافتن و ريستن باز تار تار مىكرد، سوگندهاتان را دست آويز فساد كردهايد، چه داريد مگر لاف زدن و نازش و دشمنى و دروغ و مانند كنيزان چاپلوسى نمودن و چون دشمنان سخن چينى كردن يا چون سبزهاى بر پهن روئيدهايد و گچى كه روى قبر بدان اندوده!
براى خود بد توشهاى فرستاديد كه خداى را بر شما به خشم آورد و در عذاب جاودان مانيد، آيا براى برادرم مىگرييد، آرى بگرييد كه شايسته گريستنيد، بسيار بگرييد و اندك بخنديد كه عار آن شما را گرفت و ننگ آن بر شما آمد ننگى كه هرگز از خويشتن نتوانيد شست و چگونه از خود بشوئيد اين ننگ را كه فرزند خاتم انبياء؛ معدن رسالت و سيّد جوانان أهل بهشت را كشتيد.
آنكه در جنگ سنگر شما و تنها حزب و دسته شما بود و در صلح موجب آرامش دل شما و مرهم زخم شما و در سختىها التجاى شما بود، و در محاربات مرجع شما او بود، بد است آنچه پيش فرستاديد براى خويش و بد است آن بار گناهى كه بر دوش خود گرفتيد براى روز رستاخيز خود، نابودى باد شما را نابودى، و سرنگونى باد سرنگونى، كوشش شما به نوميدى انجاميد و دستها بريده شد و سودا زيان كرد و خشم پروردگار را براى خود خريديد و خوارى و بيچارگى شما را حتم باشد.»
نزدیک است آسمان فرو ریزد
زينب كبري ادامه داد: «مىدانيد چه جگرى از رسول خدا شكافتيد و چه پيمانى شكستيد و چه حرمتى از وى بدريديد و چه خونى ريختيد؟! كارى شگفت آورديد كه نزديك است از هول آن آسمانها فرو ريزد و زمين بشكافد و كوهها متلاشى شود و از هم بپاشد، مصيبتى است دشوار و بزرگ و بد و كج و پيچيده و شوم كه راه چاره در آن بسته، آيا شگفت آوريد اگر آسمان خون ببارد، و عذاب آخرت خواركنندهتر است و هيچ يارى نشوند، پس تأخير و مهلت شما را چيره نكند كه خداى تعالى از شتاب و عجله منزّه است و از فوت خونى نمىترسد و او در كمينگاه ما و شما است پس از آنها روى بگردانيد.»
حذيم گفت: «مردم را حيران ديدم و دستها به دندان مىگزيدند، پيرمردى در كنار من بود مىگريست و ريشش از اشك تر شده بود و دست سوى آسمان برداشته مىگفت: پدر و مادرم فدايشان؛ سالخوردگان ايشان بهترين سالخوردگانند و جوانان آنان بهترين جوانان و زنان ايشان بهترين زنان و نسل آنها والاتر از همه و فضل آنها بالاتر.»
پس از خطبه زینب (س)، کوفیان به امام سجاد پیشنهاد قیام علیه یزید دادند!
خطبه حضرت زینب (س) در مردم کوفه بسیار تاثیر گزار بود به طوری که پس از فهمیدن اشتباه و خیانتی که کردند سعی در جبران آن داشتند و به سمت امام سجاد (ع) گرایش پیدا کردند و به ایشان پیشنهاد قیام بر علیه یزید را دادند اما امام سجاد (ع) نه تنها ازآنان نپذیرفتند بلکه عهد شکنی آنان را یاد آوری کردند و فرمودند:« هيهات، هيهات، اى نيرنگ بازان بىوفا، چه حيلهها كه بين شما و شهواتتان نيست! آيا مىخواهيد با من آن كنيد كه از پيش با پدرم كرديد؟! نه سوگند به پروردگار، زيرا آن جراحات هنوز التيام نيافته، اين ديروز بود كه پدرم (ص) با اهل بيتش به شهادت رسيدند، و فراموشم نمىشود مصيبت گم كردن رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله و مصيبت از دست دادن پدرم و فرزندانش، دردش در كامم، و تلخى آن بين حنجره و گلويم جا گرفته، غصّههايش سينهام را مىفشارد.»
درخواست امام سجاد(ع) از کوفیان
امام سجاد (ع) از کوفیان فقط یک درخواست کردند و فرمودند: «خواستهام از شما اين است كه به نفع ما و به زيان ما مباشيد.» این سخن امام به کوفیان به معنای آن است که اهل بیت از شما منفعت و سودی ندیده اند و امیدی به شما ندارند و این بیان امام در جهت آن است که به کوفیان بفهماند که خیری در آنان وجود ندارد و امام بی مقدار بی ارزش بودن قول های کوفیان را به آنان نشان دادند.
خطبه های زینب (س) و معرفی امام سجاد (ع) به عنوان جانشین پیامبر
زینب (س) با خواندن خطبه نه تنها عمق فاجعه عاشورا را برای کوفیان تبیین کردند بلکه آنان را متوجه این حقیقت تلخ کردند که دستان عهد شکنشان به خون ابا عبد الله الحسین آغشته است. حضرت زینب با لسان الهی خویش در اوضاع اختناق و در بند اسارت موفق شدند احساس گناه در کوفیان را تا بدان جا بیدار کنند که کوفیان دوباره به سمت امام سجاد (ع) و خاندان علی ابن ابي طالب بازگشتند و به ایشان پیشنهاد قیام دو باره دادند. هرچند پیمان و عهد کوفیان به پشیزی ارزش ندارد اما این توجه دادن حضرت زینب(س) به کوفیان سبب شناسانده شدن امام سجاد (ع) به مردم در آن جو تاریک و رعب آور شد.