کد خبر:۱۶۵۳۳۰
مشروح سخنراني زیباکلام در نشست الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت
سوال از نظریهسازی در دین درست نیست
استاد فلسفه علم دانشگاه تهران با طرح این سوال که نظریهسازی در دینشناسی چقدر درست است، گفت: سوال از نظریهسازی در دین درست نیست؛ چرا كه ...
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، جلسه دهم از سلسله نشستهای الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت با موضوع «آیا میتوان بدون توسل به مفهوم پیشرفت معضلات را حل کرد؟» سهشنبه با سخنرانی دکتر سعید زیباکلام در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برگزار شد.
سعيد زيباكلام در رابطه با چيستي پيشرفت و توسعه، رابطه دين به شكل ثبوتي و اثباتي با پيشرفت و توسعه و نيز معنا و مفهوم ارزش هاي جامعه صحبت كرد.
وي در صحبتهاي خود به طور كلي به اين سوال پاسخ داد كه چگونه مي توان با تكيه به آمال و آرمانها و بدون توسل به مفهوم پيشرفت، بر معظلات و مسائل بومي فائق آمد.
عضو هيئت علمي دانشگاه تهران گفت: فائق آمدن بر مشكلات، هدف محوري براي ما فرض شده است و اين يعني به طور پيشفرض هر امر و كاري كه مطلوب و هدف پنداشته شود، بايد آب در آسياب حل و رفع معضلات و مسائل جامعه بريزد.
وي افزود: پيشرفت صرفا زنگولهاي پنداشته شده كه بايد به گردن حل و رفع معضلات و مسائل آويخته شود و مهم نيست چه تلقي از پيشرفت داشته باشيم، مهم اين است كه معضلات و مسائل حل يا منحل شود.
زيباكلام ادامه داد: بهطور ضمني پنداشته ميشود كه براي پيشرفت لازم است توليد نظريه و يا نظريه سازي كنيم و به اين ترتيب است كه نظريه سازي و جنبش نرمافزاري توليد علم خود هدفي ميشود كه در نهايت خادم پيشرفت است.
وي اظهار داشت: همانطور كه يك قالب واحد نقضناپذير مفهومي براي هيچ يك از واژههاي فضا، زمان، جرم، انرژي، نيرو، تحولات اجتماعي، قدرت، آزادي و... وجود ندارد، بايد بپذيريم كه مفاهيم بنياني جهانشمول يكپارچه نهضت روشنفكري، افسانههاي ساخته انسان متفكر دينگريز يا دينستيز قرن هجدهم اروپا بوده وجود ندارد.
وي گفت: چنانچه نظريه را سخني بسيار عام و جهان شمول بدانيم، در اين صورت ميتوانيم قائل شويم كه اين سخنان جهانشمول در عرصهها و مواضع، پديدارهايي را از جهتي همسنخ و همرفتار ميكنند و يا رفتار پديداري را با توسل به عوامل علل و الگوها تبيين مينمايند.
زيباكلام با بررسی این مسئله که آیا نظریهها میتوانند جهانشمول باشند یا خیر، افزود: دانشهایی وجود دارد که صرفاً شامل نظریهسازی نیستند، از قبیل دانشهایی که به تبع جریان قرن هجدهم بوجود آمدند، مثل فیزیک، شیمی و زیستشناسی که حتی این دانشها هم فقط مصروف نظریهسازی نیستند.
استاد فلسفه علم دانشگاه تهران در ادامه گفت: در این دانشها تلاشها مصروف ایجاد شیوههایی برای اندازهگیری و ابزارسازی و تعیین ثابتهای فیزیکی و ... میشود و فعالیتهای صورت گرفته در این دانشها به نظریه منجر نمیشوند، مگر در شرایط تصادفی. در این دانشها با باورهایی مواجه میشویم که بیان جهانشمول نظری برای آنها وجود ندارد.
دانشهايي كه نظريه نميسازند
وی با اشاره به دانشهایی که ابداً شامل نظریهسازی نمیشوند، تصریح کرد: پزشکی از جمله دانشهایی است که ابداً شامل نظریهسازی نمیشود. پزشکی و همچنین تمام شاخههای مهندسی از دستاوردهای دانشهای مختلف بهره میبرند، اما نه صرفاً نظریه میسازند و نه قابل بیان نظری هستند.
زیباکلام با تاکید بر اینکه حال این سوال مطرح میشود که اگر این دانشها نظریه نمیسازند پس چه کاری انجام میدهند، گفت: در دانشهایی مثل پزشکی و مهندسی تلاشها صرف ایجاد یا بهبود شیوههای انجام کار و ایجاد مصنوع و رفع آلام و برآوردن نیازهاست.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: با اینکه این دانشها حتی متوسل به نظریه هم نمیشوند، اما پژوهشهایشان بیارزش نیست.
پدیدههایی مثل تورم و خودکشی نمیتوانند نظریهپردازی شوند
استاد فلسفه علم دانشگاه تهران به بررسی الگوهایی که صرفاً شامل نظریهپردازی نیستند پرداخت و گفت: مواردی مثل حزب یا انقلاهای سیاسی و اجتماعی نمونههایی هستند که به هیچ وجه تن به نظریههای جهانشمول نمیدهند و پدیدههایی مثل تورم، خودکشی و ... نمیتوانند به صورت جهانشمول نظریهپردازی شوند.
زیباکلام با طرح این سوال که مقصود ما از پژوهش چیست، تصريح كرد: این سوال بسیار مهم و مبنایی است و باید مشخص شود که آیا برای ساختن نظریه و بسط و انتشار آن پژوهش میکنیم یا برای برآوردن نیازی یا رفع رنج و مشکلی.
وی افزود: اخذ هر کدام از این رویکردها معطوف به ارزشها و شرایط است و از آنجایی که بحث راجع به هر کدام مبتنی بر سلایق ماست در صورتی میتوان درباره هدف از پژوهش به نتیجه رسید که افراد بر سر آن تعلقات توافق داشته باشند.
استاد فلسفه علم با اشاره به این که حاجات، معضلات و آمال برای تمام جوامع یکسان نیستند، گفت: حاجات، معضلات و آمال حتی چه از لحاظ بنیانی و چه از لحاظ اجزاء و عناصر در یک جامعه خاص هم ثابت و لایتغیر نیستند، مثلاً فرانسه در قرن نوزدهم با پدیده انتحار مواجه بود، آیا اکنون نیز با همان شدت با این مسئله مواجه است؟ آیا بیثباتی خانواده در بریتانیای معاصر در عصر ویکتوریا هم وجود داشته است؟
به جای بحث فلسفی درباره معضلات و حاجات باید به کاوشهای موردی پدیدهها و معضلات پرداخت
وی به ارائه راه حل پرداخت و افزود: آنچه ميتوان بر پديدارهاي عمده به ويژه در حوزه علوم اجتماعي و علوم انساني نتيجه گرفت، اين است كه به جای بحث فلسفی درباره معضلات و حاجات در تمام جوامع باید به کاوشهای موردی پدیدهها و معضلات پرداخت، به این ترتیب پژوهشگر روی مسائل قوم و قبیله خود متمرکز میشود.
عضو هيئت علمي دانشگاه تهران گفت: در تحليل نهايي هر مسئله اي كه هستيم با اتكاي كامل در شبكه سرنوشتساز تعلقات، بايد پديدارهاي را دسته بندي كنيم.
زیباکلام ضمن بیان این مطلب که مسئله یا معضل شدن یک پدیدار بنیاناً به ما بستگی دارد، گفت: پدیدارها چه در عرصههای طبیعی و چه انسانی و اجتماعی سخنی درباره اولویت یا ضرورت شناسایی خود به ما نمیگویند و در تحلیل نهایی این ما هستیم که متعلق به هر زمینه و فرهنگی که باشیم پدیدهها را دستهبندی و برخی را حیاتی و ضروری و برخی را عادی میسازیم.
استاد فلسفه علم افزود: به طور پیشینی هیچ سخن جهانشمولی راجع به چیستی و چگونگی تعلقات و تلقیات نمیتوان گفت، در حالی که تعلقات مجموعه خواستهها، نیازها و آرمانها هستند و تلقیات مجموعه باورها، نظریهها و پیش فرضهای ما هستند و این مجموعهها در طول زمان و در هر فردی جرح و تعدیل میپذیرند.
وی با اشاره به این سوال که پرسیده میشود پیش فرضهای نظریهسازی چیست، گفت: چنین سوالی خطرناک است و نقش مهمی در عقیمسازی نظریهسازی دارد، چون پرسیدن این سوال یعنی قبول اینکه نظریهسازی امری جهانشمول است و ما باید در مورد هر موضوع، با توجه به معضلات و مشکلات خودمان به نظریهپردازی بپردازیم.
نظريه سازي در دين درست يا غلط؟
زیباکلام با طرح این سوال که نظریهسازی در دینشناسی چقدر درست است، افزود: سوال از نظریهسازی در دین درست نیست؛ چرا كه در اینجا ما با امر واقعی مواجه نیستیم. درباره عرصه دین نمیتوان تصور كرد که با پاسخ موافق یا مخالف بتوان کار را فیصله داد؛ بنابراين من از ابتدا خود را متعهد به ارائه موضعی درباره نظریهسازی در حوزه دین قرار نمیدهم.
استاد فلسفه علم در ادامه گفت: هم دین امر پهناوری است و هم مخاطبان آن متنوع هستند و به همين دليل نمیتوان و نباید انتظار سریدوزی در حوزه دینشناسی داشت.
در ادامه جلسه یکی از حضار به طرح پرسش و بیان دیدگاه خود پرداخت و گفت: سوال من این است که آیا نظریه جهانشمول داریم یا خیر؟ با توجه به دو نکتهای که در بحث شما وجود داشت میتوان نتیجه گرفت که نظریه جهانشمول داریم و نمیتوانیم بدون یک نظریه جهانشمول حرف بزنیم.
نظریه جهانشمول در علوم انسانی وجود دارد
اين پرسشگر افزود: با توجه به اینکه فرمودید انسان دارای تعلقات و تلقیات است و هر چیزی که اندیشمندان عنوان کنند به این دو گزاره قابل تعمیم است و من قائلم که نظریه جهانشمول در علوم انسانی وجود دارد.
زيباكلام در پاسخ به سوال مطرح شده گفت: بحث من این نبود که نظریه نداریم یا نظریهها جهانشمول نیستند، همچنین قائل به این نیستم که در علوم طبیعی، اجتماعی و ... نظریه نداریم بلکه مباحث بنده قدری ظریفتر بود و بهتر است با دقت بیشتری مورد توجه قرار گیرد.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.