بشر امروز که مجذوب رسانه شده و تصاویر ذهنیاش تحت تاثیر آن قرار گرفته است، در ساحت اندیشهای خود دچار تغییرات اساسی شده است، جای این سوال باقی است که رسانه در خدمت معرفت عقلی قرار دارد یا وهم؟!
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - منصوره حجاری و غزال فدائیان؛ ابعاد وجودی انسان به قدری گسترده و پیچیده است که هر یک از جریانهای فکری، از منظری خاص به او نگریسته اند. اغلب اوقات وجه مادی وی مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته و بر اساس تعریفی که از انسان داشتهاند، تاریخنگاری خطی یا ابزاری را که ناظر بر تکامل مادی است، برای او تعریف کردهاند؛ تاریخی که از عهد پارینه سنگی آغاز و تا امروز ادامه پیدا کرده است.
در این نوع بینش تاریخی، وجه روحانی انسان و رسولانی که برای ارتقاي این وجه وجودی و مولفههای مرتبط با آن برانگیخته شده و هر یک تاثیری ژرف بر سیر تاریخ تمدنی انسان داشتهاند، نادیده گرفته شده است. بشر غربی با نادیده گرفتن این ساحت وجودی، معرفت عقلی خویش را از مسیر صحیح خود خارج کرده است و به تعبیر سید مرتضی آوینی، این عقل جدید نمیتواند طرح کلی حیات بشر را در قصه آفرینش آدم دریابد.
به راستی اگر کسی طرح کلی حیات بشر در قصه آفرینش را درنیابد، چگونه میخواهد معتقدات بشر نسبت به وحی، ارسال انبیا، دین و معاد را معنا کند؟!
تکنولوژی مولود مدرنیته و موید آن
با انقلاب صنعتی، بشر از سنت و اکثر متعلقات آن فاصله گرفت و مدرنیته به عنوان فکر و فرهنگ غالب برگزیده شد و تغییرات بزرگی در بینش و کنش بشر ایجاد گرديد؛ یکی از عینی ترین این تغییرات ظهور تکنولوژی است كه البته تکنولوژی مولود مدرنیته و موید آن است.
ماهیت تکنولوژی
در دوران ما، بویژه در جوامع غربی به تکنولوژی مانند ابزار نگریسته میشود؛ ابزاری در امتداد ابزارهای گذشته که کاملتر و پیچیدهتر شدهاند. حال آن که برخی بر این باورند که تکنولوژی، تجسم و تبلور تفکر غربی و تحقق خارجی آن است، یعنی بدون حضور تفکر تحصلی و پوزیتیویستی، فارغ از پژوهشهای علمی جدید، تکنولوژی هرگز امکان وجود نمییافت. (1)
این غایات و (اهداف) فلسفی تمدن غرب است که صورت متدلوژی و تکنولوژی یافته است و به این صورت، خود به خود، اختیار کردن روشها و ابزار کافی است برای آن که اختیار کننده را در جهت آن غایات سوق دهد. (2)
تلقی برخی اندیشمندان و تحلیلگران غربی مانند مارشال مک لوهان نسبت به تکنولوژی جدید، بویژه در بعد رسانهای - که از بارزترین وجوه پیشرفتهای تکنولوژیک است - نیز چنین است که آن را ادامه حواس انسانها میداند، غافل از اینکه بشر قدیم ابزار را به استخدام میگرفت و آن ابزار در تحت اراده او قرار داشت؛ همان گونه که اعضای بدنش را در کنترل اراده داشت، ولی بشر جدید در کنار تکنولوژی قرار دارد که نه ابزار به آن معنای گذشته است و نه میتوان نسبت میان او و تکنولوژی را صرفاً با واژه استخدام تفسیر کرد.
نسبت میان ما، دین و رسانه
رسانههای عصر جدید را میتوان منعکس کننده نظرات و عقاید سیاستگذاران خود دانست. آنها میتوانند با پرداختن به یک موضوع کم اهمیت، آن را به اولویت نخست مخاطبان خود تبدیل کرده یا موضوعی صاحب اولویت را کم ارزش جلوه داده و با این کار، افکار عمومی را در کنترل خود درآورند.
بشر امروز که مقهور یا مجذوب رسانه شده و تصاویر ذهنیاش تحت تاثیر آن قرار گرفته است، در ساحت اندیشهای خود دچار تغییرات اساسی شده است؛ به طوري كه معرفت عقلی رفته رفته جای خود را به وهم داده است؛ این در حالی است که در گذشته ابزار فرهنگیای مانند شعر و ادبیات نه تنها کارکرد وهمی نداشت، بلکه ابزار انتقال درک حکیمانه آفرینندگان خود بود؛ در صورتی که سینما و تلویزیون در راستای القای چنین مفاهیمی ناتوان به نظر میرسند؛ علاوه بر این، عوامل انسانیای که محتوای رسانهها را تامین میکنند، لزوماً انسانهای حکیمی نیستند.
لا مکان و لا زمان کردن سخن؛ از مصادیق ناتوانی رسانه
یکی از مصادیق ناتوانی رسانه، لا مکان و لا زمان کردن سخن است، به عنوان مثال ممکن است برنامه ای با مضمون عرفانی از تلویزیون پخش شود که هر کس با دیدن آن برداشتی متفاوت و حتی دور از واقعیت از آن داشته باشد. سخن در هر سطحی مخاطبان خود را دارد و فراگیر بودن رسانه سطوح مخاطبان را بهم میزند. روشن ترین مثال در این رابطه، پخش فیلم های تلویزیونی بزرگسالان است که با بی توجهی خانواده ها کودکان نیز مخاطب آن قرار می گیرند. این موضوع زمانی پیچیده تر میشود که از رسانه انتظار انتقال مفاهیم دینی و حتی اخلاقی را داریم.
با این توصیف آیا میتوان انتظار داشت که رسانهای با این ابعاد، انتقال دهنده مفاهیم غیبی باشد؟ آیا لایههای عمیقتر دین میتوانند با حفظ اصالت خود از مجرای رسانه عبور کنند؟
به نظر می رسد بدون درک صحیح از مولفههای کلیدی رسانه و برقراری نسبت صحیح این مولفهها با مفاهیم دینی نمیتوان پاسخهای قانع کنندهای برای این سوال و دهها سوال از این قبیل یافت.
به راستی معرفی این مولفه ها و نحوه استفاده از آن ها برای تاثیرگذاری در جامعه به عهده چه کسانی است؟ اندیشمندان حوزه ارتباطات و رسانه باید به این موضوع بپردازند و یا عالمان دینی باید وارد حوزه رسانه شوند؟
پینوشت:
1- موجودیت غرب و رسانه های تکنولوژیک، محمد حسنی، ص119
2- آیینه جادو، سید مرتضی آوینی
3- موجودیت غرب و رسانه های تکنولوژیک، محمد حسنی، ص123