کد خبر:۱۷۴۰۰۲
سلسله همايشهاي «جريانشناسي تاريخ معاصر» - 1؛ بخش سوم
ابوطالبي: جريان ديني مشروطه در ساحل انقلاب اسلامي به آرامش رسيد / معضل مجلس امروز ما عدم توازن در تخصصهاست
دبیر علمی سلسله همایشهای «جریانشناسی تاریخ معاصر» با بيان اينكه همان خواستهها و فضایی که در نگاه دینی مشروطیت مطرح شد، در نظام جمهوری اسلامی تحقق يافت، گفت: جریان بومی و دینی در ساحل انقلاب اسلامی به آرامش رسید.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، در ادامه جلسه اول از سلسله همايشهاي آموزشي «جريانشناسي تاريخ معاصر» كه تحت عنوان «جريانشناسي عصر مشروطه» به همت مؤسسه ولاي منتظر (عج) و با همكاري مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی (ره) قم و مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد، حجتالاسلام دكتر ابوطالبي به بيان اتفاقات و ويژگيهاي دوران مشروطه پرداخت.
وضع قوانين در عدالتخانه توسط نمايندگان اصناف
مردم در زمان مشروطه براي برطرف كردن ظلم و ستم دربار و برقراري عدالت درخواست تاسيس عدالتخانه را دادند، عدالتخانه برخلاف تصور عمومی که آن را به دادگاه تعبیر میکنند، تعریف دیگری داشت. عدالتخانه مجلسی بود که نمایندگان طبیعی اصناف (که بسیار تعبیر زیبایی است) در آن برای مملکت قوانین و مقرراتی وضع میکردند.
اگر ما با نگاه بومی 100 سال پیش خودمان پیش میرفتیم، از امروز هم جلوتر بودیم. نمایندگان طبیعی اصناف، یعنی اين كه هر صنف و قشر جامعه طبیعتاً در خودشان یک شخصیت برجسته دارند، مثل افراد شاخص از استادان در هر رشته اعم از پزشکی، اقتصاد و غيره که هیچکس هم اینها را انتخاب نکرده و نمایندگان طبیعی مردم هستند.
در مجلس عدالتخانه هر صنفي يك نماينده دارد
در بازار، قدیمیها، باتجربهها و بزرگان مشخص هستند و همه، آنها را قبول دارند، در عدالتخانه هر صنفی برای خودش نماینده دارد، نه مثل مجلس امروز که بعضی استادان حقوق میگفتند؛ یعنی هنگامیکه عدهای پزشک و دامپزشک قوانین مجلس را بنویسند، بهتر از این درنمیآید.
معضل مجلس امروز ما عدم توازن در تخصصهاست
ترکیب کنونی کمیسیونهای مجلس به چه شکل است؟ ممکن است نمایندگانی انتخاب شوند که حتی دو اقتصاددان هم در ميان آنها نباشد، ممکن است یک پزشک هم رای نیاورد، البته الان نسبت به قبل اوضاع بهتر شده است، چون قبلا شرط ورود به مجلس، داشتن سواد خواندن و نوشتن بود، اما متاسفانه هنوز هم مجلسی با ترکیب ناموزون تشکیل میشود، چون در مجلس برای هر صنف سهمی تعیین نشده و حكايت «هر چه پيش آمد خوش آمد» روايت مي شود.
اما در نمایندگان طبیعی اصناف چند ویژگی مهم وجود دارد: ویژگی اول اینکه اين نماينده بین صنف خود برجستهترین فرد است و همه او را قبول دارند، اگر فردا یک قانون برای مثلا بحث طلا و جواهر مطرح کردند، وقتی بزرگ آن صنف حرفی بزند، طلافروشان میپذیرند، اگر عالم دینی بزرگی به قانونی رای دهد، حوزویها میپذیرند.
ویژگی دوم این است که با تخصصی كردن و تقسیمبندی فضا همه اصناف حضور خواهند داشت. ویژگی سوم این است که در این مواقع کمتر فریب و نیرنگ به کار وارد میشود، نه اینکه نباشد، اما کمتر پیش میآید، یعنی کسی به راحتی نمیتواند سر هم صنفی خود کلاه بگذارد، آنها میدانند این کارها از او برمیآید یا خیر، چون او را میشناسند.
ویژگیهایي كه در بالا ذكر شد ويژگيهاي مجلس بومی ما بود. از معضلات مجلس امروز ما عدم توازن در تخصصهاست که جا دارد در ساختارها بررسی شود.
به هر ترتیب، فرآیند نهضت طوری پیش رفت که شیخ فضلالله و بهبهانی که پدیدآورنده مشروطیت بودند بعد از چهار پنج سال توسط مشروطهخواهان کشته شدند، با حذف فیزیکی، فضا را از اینها گرفتند و نهضت بدست جریان دیگر افتاد.
جريان غربگرا در ساحل پهلوي به آرامش رسيد!
با وجودی که این فرآیند در ابتدا و در فضای عمومی جامعه رویکرد دینی داشت، اما ورق برگشت و کار به دست جریان غربگرا افتاد، جریان غربگرا در ساحل پهلوی به آرامش رسید، در واقع حکومت رضاخان، نتیجه مشروطیت بود.
روشنفکران در دوره رضاخان به آنچه که از مشروطه غربی میخواستند، رسیدند، اینها به دنبال نوعی تجدد و مدرنیزاسیون بودند که به آن دست یافتند، امثال سید حسن تقیزاده که شیخ فضلاللهها را به جرم طرفداری از استبداد اعدام کردند، 15 سال بعد در دوره رضاخان طرفدار استبداد شدند.
رسيدن به تجدد با مشت آهنين روشنفكران
در زمان رضاخان در مجلههاي کاوه، ایرانشهر و آینده، روشنفکران تصریح میکنند که راهحل مشکل ما با یک پنجه و مشت آهنین است، مشتی باید به سر این ملت فرود بیايد تا ما به پیشرفت و تجدد برسیم.
این بدان معناست که خواسته آنها، تجدد به معنای مدرنیزاسیون است و تصریح دارند که چون مردم این تجدد را قبول نکردند، به قول تقیزاده باید آن را به زور به آنها بدهی، مانند بچهای که به زور کتک به مدرسه ميرود.
تقيزاده معتقد بود ما برای رسیدن به تجدد باید از فرق سر تا نوک پا فرنگی شویم. پیشرفت و تجدد زن ایرانی این است که حجابش را بردارد، اگر بر نداشت، باید حجاب را به زور از سر او برداريم تا پیشرفته شود.
استبداد روشنفكرانه!
اين روشنفكران رسماً موافق استبداد شدند، ولي به این استبداد میگفتند استبداد منور يا استبداد روشنفکرانه، اگر استبداد در راستاي تجدد روشنفکرانه باشد خالی از اشکال و قابل قبول است. آنها بر اساس الگوهای غربی معتقد بودند شروع تجدد باید در جاهايي با استبداد همراه باشد، باید تجدد را به زور به مردم تحمیل کرد تا آرامآرام به فضاهای متجددانه عادت کنند.
جريان ديني مشروطه در ساحل انقلاب اسلامي به آرامش رسيد
سکولاریزاسیون و مدرنیزاسیون جدی در دوره پهلوی اول و در فضاهای آموزشی، دینی و فرهنگی اتفاق افتاد، اما جریان بومی و دینی در ساحل انقلاب اسلامی به آرامش رسید، همان خواستهها و همان فضایی که در نگاه دینی مشروطیت مطرح شد، در نظام جمهوری اسلامی تحقق يافت.
با توجه به اینکه بحث ما جریانشناسی است و انحراف نهضت مشروطه به خود جریان دینی هم بازمیگردد، به بيان نکاتی درباره این موضوع میپردازیم.
در جریان دینی که رهبری آن با روحانیت بود، دو دستهبندی مشهور وجود دارد: مشروطهخواهان و مشروعهخواهان.
سرلیست مشروطهخواهان، آخوند خراسانی از علمای بزرگ وقت و سرلیست مشروعهخواهان شیخ فضلالله نوری است.
تفاوت مشروطهخواهان و مشروعهخواهان
امروزه مقالات زيادي نوشته شده كه ميگويند شیخ فضلالله و آخوند خراساني دو نوع طرز تفکر متفاوت داشتند، آخوند قائل به نقش مردم و رای مردم و نقش ولایت فقیه بود، ولي شیخ طرفدار نگاه ولایی و نقش ولایت فقیه بود، آخوند کاملاً با جریان غربگرا موافق و طرفدار آزادی و قانون و مجلس شورا بود، اما شیخ اساساً با همه اینها مخالف بود.
حتی یکی از اساتید این بحث را به سمت موضوعات انسانشناختی برده بود که مثلاً فلانی اساساً انسان را نیک سرشت، ولي فلانی اساساً انسان را بد سرشت میداند و مدل تفکری شیخ و آخوند را نتیجه اینها میدانست.
تفاوتهای شیخ فضلالله نوری و آخوند خراسانی
بنده مقالهای نوشتم و در آن فرآیند نهضت مشروطه را از ابتدا تا انتها و حضور شیخ فضلالله و آخوند خراسانی را با نگاهی که این تحلیلگران داشتند مقایسه کردم.
نگاه شیخ فضلالله به آزادی، مساوات، مشروطیت، مجلس شورا و رای اکثریت کوچکترین تفاوتی با دیدگاه آخوند ندارد، ولي شیخ در فضایی که مجلس مشروطه محقق میشود، میگوید اینها برای چه میخواهند قانون وضع کنند؟ ما قانون شرع را داریم.
شیخ به این دلیل این مطلب را میگوید که آنها میخواهند قوانینی برای مسائل شرعی وضع کنند و این دیگر معنا ندارد، ولی بعد بطلب قانون الاساسی الاسلامی تصریح میکند، لذا اختلاف نظریه بنیادی وجود ندارد، اما گاهی اختلاف موضع به وجود ميآيد.
در مقطعی شیخ فضلالله مخالف مجلس و مشروطه موجود در تهران است، ولی آخوند خراسانی موافق این مجلس مشروطه.
اختلاف در تشخيص مصداق، تفاوت آخوند خراساني و شيخ فضلالله نوري است
به تعبیر ما اختلاف در تشخیص مصداق است. هم آخوند و هم شیخ، مشروطهای را میخواهند که احکام شرع را اجرا کند، هر دو میگویند باید هیئتی از فقها بر قوانین مجلس نظارت کنند که قوانین مغایر با شرع نباشد.
هر دو میگویند منظور ما از مساوات، مساوات بین همه اقشار و طبقات مختلف جامعه، اعم از درباری، شاه، رعیت، دهقان، کشاورز و غيره است. همه باید در برابر قانون مساوی باشند، اما هیچیک از این دو نمیگوید باید مسلمانان و غیرمسلمانان یا زنان و مردان در قوانین و حقوق مساوی باشند، اما فضای غربگرا این را میگوید.
پس هر دو، مجلس شورایی را میخواهند که حدود اختیارات شاه را در امر اداری محدود کند و براساس قانون شرع باشد.
ادامه دارد ...
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.