کد خبر:۱۸۱۷۵۷
در شصت و یکمین نشست فرهنگ مهدوی بررسي شد:

حکومت 300 ساله حاکمان فاسد اموی در اندلس و مهم‌ترین عامل شکست آن / علت عدم عبرت‌گیری توریست‌ها در بازدید از مکان‌های تاریخی

شصت و یکمین نشست از سلسله نشست‌های فرهنگ مهدوی دیروزدر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، شصت و یکمین نشست از سلسله نشست‌های فرهنگ مهدوی با موضوع «زمینه‌های فروپاشی تمدن اسلامی» به همت موسسه فرهنگی موعود عصر،‌ بعدظهر دیروز، پنج‌شنبه 31 فروردین در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد.
 
در ابتدای جلسه دکتر اسماعیل شفیعی سروستانی به بیان مقدمه‌ای در خصوص ضرورت توجه به تاریخ پرداخت و گفت: تاریخ وقتی می‌تواند برای ما نقش عبرت‌دهنده داشته باشد که ذکر باشد و کسی متوجه ذکر می‌شود که گوش جان او باز باشد.
 
قرآن فرموده در زمین نظاره کنید نه تماشا
 
مدیر مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر افزود: قرآن کریم می‌فرماید «قل سیروا فی الارض...»؛ یعنی نظاره کنید و عاقبت مکذبین را ببینید نه اینکه تماشا کنید، این در حالی است که توریست‌ها و کسانی که به مسافرت می‌روند بیشتر تماشا می‌کنند و از تاریخ عبرت نمی‌گیرند.
 
انسان امروز به عجله شیطانی مبتلاست
 
شفیعی سروستانی با اشاره به این که نظر کردن متعلق به چشم دل است، گفت: توریست‌ با چشم سر نگاه می‌کند و ظاهر را می‌بیند تا خودش را اثبات کند، لذا پیشاپیش اصالت و برتری زمان حال را قبول کرده و گذشته را حاصل جهل و خرافه می‌داند و معتقد است گذشتگان امکانات تکنولوژیک امروز را نداشتند و مانند ما مبتلای عجله شیطانی نبودند.
 
وی در ادامه افزود: توریست خود و هم‌قطاران خود را روشنفکر و متمدن و گذشتگان را جاهل و خرافه‌پرست می‌داند و با این پیش فرض وارد مکان‌های دیدنی می‌شود و در نتیجه عبرت نمی‌گیرد و متذکر نمی‌شود.
 
توریست‌ها با دیدن آثار تاریخی بر جهل خود می‌افزایند
 
مدیر مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر با اشاره به مدل نگاه توریست‌ها به اطرافشان گفت: آنها فقط با چشم ظاهربین به سطح نگاه می‌کنند، لذا بر خودکامگی‌شان افزوده می‌شود و به جای اینکه به سرانجام مکذبین توجه کنند تا عبرت گیرند در جهل خود مصر می‌شوند، ولی کسی متذکر می‌شود که قلب او آماده پذیرفتن ذکر باشد.
 
لزوم توجه به سنت‌های الهی برای عبرت‌ گرفتن از تاریخ
 
شفیعی سروستانی با تاکید بر این که سنت‌های الهی بارها و بارها به صورت‌های ظاهری مختلف در تاریخ تکرار می‌شود تصریح کرد: اگر کسی تاریخ را ببیند و عبرت بگیرد موجب می‌شود در چاله‌هایی که پیش روی او قرار می‌گیرد نیفتد، لذا فرمودند مومن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی‌شود.
 
وی افزود: دیدار آنچه بر گذشتگان رفته کشف سنت‌هاست و با کشف سنت‌ها می‌شود از آنچه باعث نابودی مردم می‌شود در امان ماند.
 
مدیر مسئول موسسه فرهنگی موعود عصر با اشاره به اینکه در «سیر» است که قلب متذکر و عاقل می‌شود و گوش‌ها سمع و چشم‌ها بصیرت پیدا می‌کند، خاطرنشان کرد: بشر با گذر از چشم و گوش ظاهری قادر به سمع و بصر می‌شود، در غیر این صورت به همان عجله شیطانی عصر ما مبتلا خواهد بود که این شتاب موجب می‌شود کسی از تاریخ عبرت نگیرد.

خضری: مهم‌ترین عامل شکست اندلس خود مسلمانان بودند

رایزن فرهنگی سابق ایران دراسپانيا نيز در اين نشست طي مطالبي با بیان اینکه مسلمانان در ادامه فتوحات خود در سده اول هجری سلسله فتوحاتی را در شبه جزیره‌های ایبری(اسپانیای امروزی) آغاز کردند، گفت: این شبه‌جزیره میان آب‌های دریای مدیترانه، دریای کانتابری و اقیانوس اطلس محصور بود و از قسمت جنوب در کنار تنگه جبل‌الطارق به سرزمین‌های افریقا و زمین‌های خشکی نزدیک بود.
 
مسلمانان برای تسلط بر این سرزمین تمام نواحی شمال افریقا از جمله مصر، لیبی، الجزایر، تونس و ... را درنوردیدند تا این که توانستند وارد شبه جزیره شوند. مسلمانان سپس راهی فرانسه شدند، اما نتوانستند آنجا را فتح کنند.
 
حکومت 800 ساله مسلمانان بر اندلس
 
حکومت مسلمانان از سال 96 هـ تا 897 هـ با فراز و فرود بر تمام یا بخش‌هایی از شبه جزیره ادامه پیدا کرد و کشورهای اسپانیا و پرتغال 800 سال زیر سلطه مسلمانان بودند. در این 800 سال دوره‌های مختلف تاریخی به وجود آمد و در سال 897 هـ آخرین دولت مسلمانان (دولت بنو نصر یا بنواحمد) سقوط کرد و طی فرایندی مسلمانان بازمانده از آنجا اخراج شدند.
 
سهم اندلس در شکوفایی تمدن اسلامی
 
در دوره 800 ساله حاکمیت مسلمانان بر اندلس در نتیجه تلاقی فرهنگ اسلامی با فرهنگ بومی و محلی، تمدنی شکوهمند در این شبه جزیره ایجاد شد که می‌توان آن را یکی از شکوفاترین تمدن‌های تاریخ بشر دانست.
 
اگر بخواهیم سهم ملل گوناگون را در شکوفایی تمدن اسلامی ارزیابی کنیم باید بگوییم ملل ایران و اندلس نقش بزرگی در این میان دارند؛ اندلسی‌ها در کارنامه تمدن اسلامی از نظر دانش‌های عقلی، نقلی و شرعی به آنچه ایرانیان به‌دست آوردند پهلو زدند و دانشمندان بزرگی در این کشور بالیدند و رشد کردند.
 
چگونه تمدن اسلامی اندلس فروپاشید؟!
 
حال این پرسش بزرگ به وجود می‌آید که چرا و چگونه و طی چه فرایندی این تمدن فرو پاشید. بین سرزمین‌هایی که مسلمانان فتح کردند تنها سرزمینی که توانست از زیر سلطه مسلمین بیرون بیاید اندلس است. بنابراین، بررسی علل فروپاشی آن بسیار مهم می‌باشد.
 
اولتیماتوم پادشاه اسپانیا به مسلمانان
 
از سال 897 هـ به بعد مسیحیان پس از سلطه مجدد بر این سرزمین، مسلمانان را به طور تدریجی بیرون کردند و پادشاه اندلس به مسلمانان دستور داد میان ترک دین اسلام و مسیحی شدن، بیرون رفتن از اندلس و به قتل رسیدن یکی را انتخاب کنند، بنابراین مسلمانان مجبور شدند به کشورهایی مثل مغرب و الجزایر و عثمانی مهاجرت کنند.
 
امروزه در اسپانیا براساس آمارهای رسمی نزدیک به یک میلیون مسلمان زندگی می‌کنند که آنها هم مسلمانان جدید مهاجر هستند، در حالی که در انگلیس که هیچ وقت اسلام در آنجا تسلط نداشته 5 میلیون مسلمان زندگی می‌کنند.
 
برای بررسی علل فروپاشی تمدن اسلامی اندلس این علل را به دو بخش علل و زمینه‌های درونی و بیرونی تقسیم می‌کنیم.
 
مهم‌ترین عامل شکست در اندلس خود مسلمانان بودند
 
بخش اول- زمینه‌ها و عوامل درونی:
 
در قرآن کریم آمده است که هر آنچه انسان در زندگی می‌بیند خود بر سر خود آورده است و خداوند به انسان اختیار داده تا زندگی خود را رقم بزند. در رابطه با مسئله اندلس هم عواملی که مسلمانان برای خود رقم زدند موثرتر از عوامل بیرونی بود.
 
انگیزه مسلمانان برای فتح اندلس الهی نبود
 
از روز اول که استارت فتح اندلس زده شد انگیزه‌هایی که مسلمانان را به این سمت برد انگیزه‌های نادرست بود. آنها انگیزه‌ای برای گسترش دین و معارف الهی نداشتند، بلکه انگیزه اساسی آنها غنیمت‌جویی، کسب شهرت و رقابت با یکدیگر بود.
 
وقتی مسلمانان درصدد فتح اندلس بودند در مغرب امروزی اتحادیه‌هایی از مخالفان حکومت وقت اسپانیا اعم از یهودیان، مسیحیان و شاهزادگان گرد یکدیگر جمع شده بودند. این افراد که از ظلم و ستم پادشاه وقت اسپانیا به ستوه آمده بودند برای نجات خود به مسلمانان متوسل شدند و به مسلمانان قول دادند که اگر اندلس را فتح کنند آنها حاضرند باقی سرزمین‌ها را در دسترس مسلمین قرار دهند، بنابراین مسلمانان طمع کردند.
 
بوی غرور و ریاست‌طلبی در سخنان فاتح اندلس
 
فرمانده سپاه مسلمانان شخصی به نام «طارق بن زیاد» بود که تنگه جبل‌الطارق به نام او نامیده می‌شود. او تمام نقاط شبه جزیره را به سرعت تصرف کرد و پای کوه خطبه‌ای برای مسلمانان خواند که در آن یک کلمه از این که ما برای دین خدا و گسترش اسلام می‌جنگیم سخنی به میان نیامده بود و فقط صحبت از شهرت‌طلبی و ریاست‌طلبی و غرور بود.
 
وقتی طارق اندلس را فتح کرد، موسی بن نصیر (فرمانروای سپاه اسلام در افریقا) که دید کار او خیلی سریع پیش رفته است به او فرمان داد که بایست و جلوتر نرو، من خودم می‌خواهم فتح را دنبال کنم، اما طارق به فرمان او گوش نداد و فتوحات را دنبال کرد و حتی پایتخت آن سرزمین را که تُلدو نام داشت به تصرف درآورد.
 
زندانی کردن فاتح اندلس به دلیل حسادت
 
موسی بن نصیر به اسپانیا آمد و در اولین اقدام خود طارق را زندانی نمود، چون افتخار فتح داشت به نام طارق تمام می‌شد. موسی بن نصیر از نو شروع به فتح شهرهای دیگر کرد ؛‌یعنی اگر این فتوحات برای رضای خدا بود این‌گونه عمل نمی‌شد.
 
ساکنان اندلس، مسلمانان را اشغالگر می‌دانستند
 
ساکنان آن مناطق هم که این حرکات را می‌دیدند و بویی از کار برای خدا و دین استشمام نمی‌کردند به خود می‌گفتند ما باید این مسلمانان را صبورانه تحمل کنیم تا در آینده بتوانیم به صورت تدریجی آنها را بیرون کنیم.
 
پیامی که ساکنان اندلس از اقدام مسلمانان می‌شنیدند پیام اشغال‌گری بود، آنها متوجه شدند بین مسلمانان اختلاف وجود دارد و می‌توانند از این طریق مسلمانان را شکست داده و از سرزمین خود بیرون کنند.
 
ناهمگونی در جمعیت و ایجاد نزاع‌های قومی
 
عامل درونی دوم که موجب شکست مسلمانان شد، ناهمگونی جمعیت اندلس پس از فتح بود. پس از فتح اندلس تعداد زیادی از مسلمانان اعم از عرب و ایرانی و شامی و... راهی اندلس شدند. ترکیب مسلمانان و غیرمسلمانان جمعیت آن منطقه را ناهمگون کرد.
 
علاوه بر این که سه برابر شدن جمعیت مسلمانان سبب بروز مشکلات اجتماعی فراوانی شد، ناهمگونی زبانی هم مساله ساز شد و در نتیجه نزاع‌های قومی و قبیله‌ای شکل گرفت که به تدریج موقعیت مسلمین را تضعیف نمود.
 
فساد اخلاقی حاکمان مسلمان اندلس
 
عامل درونی سوم شکست مسلمانان به استبداد و فساد اخلاقی و رفتاری حاکمان مسلمان اندلس برمی‌گردد. یکی از خلافت‌هایی که پس از پیامبر شکل گرفت خلافت امویان بود. در تمام مدت خلافت امویان نهضت‌های مختلفی از سوی خوارج، شیعیان و ... شکل گرفت و در نتیجه نهضت عباسیان، امویان ساقط شدند.
 
رفتار عباسیان با خلفای مرده اموی!
 
عباسیان که خود را از خویشان پیامبر(ص) می‌دانستند به دروغ جهت خون‌خواهی خاندان پیامبر(ص) امویان را تحت تعقیب قرار دادند. به طوری که حتی پیکرهای از بین رفته خلفای اموی را از قبر بیرون می‌کشیدند و پس از آن که به استخوان‌های به جا مانده شلاق می‌زدند آنها را می‌سوزاندند و خاکسترشان را به باد می‌دادند.
 
این مساله باعث شد امویان از شرق اسلامی گریخته و به اندلس بروند، چون اندلس از دیگر سرزمین‌های اسلامی منقطع و محصور در میان آب بود. بدین ترتیب، حکومت اندلس به دست امویان افتاد و آنها 300 سال در این منطقه فرمانروایی کردند و یک حکومت فاسد و نامشروع را به نمایش گذاشتند.
 
حتی میان آنها خلیفه دیوانه‌ای به نام حَکَم وجود داشت که تعادل روانی نداشت و دستورهای عجیبی صادر می‌کرد، البته این خصوصیت خلافت‌های موروثی است که آخرین فرد آنها انسان بسیار جاهلی خواهد بود.
 
ازدواج حاکمان مسلمان با زنان مسیحی اندلس
 
علاوه بر این رفتار آنها با بومیان موجب خشم بومیان می‌شد و باعث شد علیه آنان اقدام کنند. گذشته از این موارد برخی از حاکمان به شدت شهوت‌ران بودند و حاضر می‌شدند برای ازدواج با بومیان هزینه زیادی بدهند، زنان آنان شرط می‌گذاشتند که در صورت ازدواج دین مسیحیت را حفظ کنند و در نتیجه ستون پنجم‌هایی درون خانه‌های این حاکمان وارد می‌شدند.
 
عامل درونی چهارم رقابت‌های سیاسی است. پس از سقوط امویان، مسیحیان نیمی از سرزمین اندلس را باز پس گرفتند و نیمی دیگر میان 31 حکومت تقسیم شد. برخی از حکومت‌های محلی برای سرنگونی رقیب مسلمان خود با مسیحیان همکاری می‌کردند و در نتیجه مسیحیان نقاط ضعف آنان را شناسایی می‌نمودند.
 
موقعیت جغرافیایی اندلس از عوامل شکست مسلمانان بود
 
بخش دوم- زمینه‌ها و عوامل بیرونی:
 
در ماجرای فتح اندلس مسلمانان وارد فرانسه هم شدند و تا نزدیکی پاریس نیز پیشروی کردند، اما طی جنگی شکست خوردند و عقب‌نشینی کردند. از سوی دیگر مسیحیانی که در اندلس از مسلمانان شکست خورده بودند به کوه‌های منطقه پناه بردند و حالت تدافعی گرفتند تا برای باز پس‌گیری اندلس از موقعیت‌ها استفاده کنند.
 
مسلمانان غفلت کردند که این افراد در حال ایجاد پایگاه برای خود هستند و همین پایگاه‌ها نیروهایی را فراهم کرد که توانستند مقابل مسلمین بایستند.
 
از سوی دیگر وضعیت جغرافیایی اندلس به گونه‌ای بود که از دیگر سرزمین‌های اسلامی منقطع بود و نمی‌شد نیروی کمکی به آنجا فرستاد و کوه‌های آن موجب پناه گیری مسیحیان می‌شد.
 
جنگ‌های صلیبی و تقویت روحیات ضداسلامی
 
مساله بعدی جنگ‌های صلیبی بود که میان مسلمانان و مسیحیان بر سر باز پس‌گیری بیت‌المقدس انجام شد و 200 سال طول کشید. هم‌زمان با آن روحیات ضد اسلامی بین اسپانیایی‌ها اوج گرفت و موجب تقویت روحیه مبارزه با مسلمانان شد.
 
در همین زمان یعنی در اواخر حکومت اسلامی در اسپانیا در شرق اسلامی دو دولت مهم ظهور کردند. یکی عثمانی که در ترکیه امروزی قرار داشت و دارای مذهب سنی بودند و دیگری دولت صفویه شیعی در ایران، که این دو متاسفانه به شدت با یکدیگر در حال رقابت بودند.
 
ترس از نفوذ عثمانی سبب اخراج مسلمانان از اندلس شد
 
عثمانی تمام تلاش خود را برای تصرف مناطق شرقی اروپا انجام داد و تا تصرف وین نیز پیش رفت، اما نتوانست آنجا را فتح کند.
 
وقتی حملات عثمانی در شرق اروپا اتفاق افتاد اندلسی‌ها فکر کردند ممکن است مسلمانان ستون پنجم عثمانی‌ها شوند و به آنها برای فتح دوباره اندلس کمک کنند، بنابراین فرمان اخراج مسلمانان باقیمانده در اندلس صادر شد و پرچم اسلام برای همیشه در آنجا پایین کشیده شد.
 
گذشته چراغ راه آینده است
 
اسپانیا یک نمونه است که می‌توان از سرگذشت آن برای زندگی بهتر استفاده کرد و عبرت گرفت. اگر از این فراز و فرودهای تاریخی درس نگیریم و راه شکست خورده گذشتگان را دنبال نماییم پس تفاوت میان انسان و دیگر موجودات چیست؟
 
رمز کلیدی تفاوت میان انسان با موجودات دیگر این است که از زندگی دیگران عبرت بگیرد و به همین دلیل است که می‌گویند تاریخ و گذشته چراغ راه آینده است.
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار