کد خبر:۱۸۵۳۱۸
سلسله «همايش‌هاي جريان‌شناسي تاريخ معاصر» -9؛ بخش سوم

ابوطالبي: فردوسی یک شیعه تمام عیار بود/ فتحعلی شاه در جنگ با روس‌ها از علما درخواست فتوای جهاد كرد

دبیر علمی همایش‌های جریان‌شناسی تاریخ معاصر با بیان اینکه فردوسی به خاطر شیعه بودن مغضوب دستگاه غزنوی شد، گفت: در دوره پهلوی اول، قبر او را مانند قبر کوروش ساختند تا او را به عنوان نماد ایرانیت در مقابل ...
به گزارش خبرنگار دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، در ادامه جلسه پنجم از سلسله همايش‌هاي آموزشي «جريان‌شناسي تاريخ معاصر» كه تحت عنوان «سیر عملکرد جریان مذهبی در تاریخ معاصر» به همت مؤسسه ولاء منتظر(عج) و با همكاري مؤسسه آموزشی - پژوهشی امام خمینی(ره) قم و مرکز مطالعات عالی انقلاب اسلامی در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد، حجت‌الاسلام مهدی ابوطالبي به بررسي سیر عملکرد جریان مذهبی در تاریخ معاصر پرداخت.

نتایج حضور علما در کنار سلاطین صفوي

نتایج حضور علما در کنار سلاطین در چند نکته است:

1. شکل‌گیری هویت شیعی در میان ایرانیان و نهادینه ‌شدن فرهنگ شیعی در جامعه
2. تثبیت برخی از کارکردهای حکومتی برای علما
3. شکل‌گیری ارتباط اعتمادساز بین مردم و علما

نویسندگان متعدد داخلی و خارجی اعم از مخالفان و موافقان علما و روحانیت اذعان دارند که بعد از صفویه، هویت و فرهنگ ملی ایرانی‌ها شروع شد.

ايران به‌عنوان يك كشور داراي حاكميت سياسي از دوره صفويه شكل گرفت

یکی از کارهای مهم صفویه تشکیل کشوری به نام ایران بود كه با استقلال و پهنای جغرافیایی خاصی در حد فلات ایران قرار داشت. علاوه بر محدوده جغرافيايي ايران امروز، بخشی از افغانستان و پاکستان فعلي، از شمال کشورهای آسیای میانه، از سمت چپ بخش‌هایی از عراق و از جنوب، کشورهای حاشیه خلیج فارس مثل بحرین جزء محدوده جغرافیایی ایران بودند.

خواجه نظام‌الملک در قرن 8 می‌گوید ایران به عنوان یک کشور متشکل كه داراي حاکمیت سیاسی است وجود ندارد، بلكه یک ملوک‌الطوایفی است.

در عصر صفویه، ایران به عنوان يك كشور مستقل با یک حاکمیت سیاسی و بر اساس مذهب تشیع و زبان فارسی تأسيس شد. صفوی‌ها با اینکه خودشان آذری‌ زبان و اردبیلي بودند، ولی زبان رسمی اداری را فارسی قرار دادند، يعني به دنبال ملیت ایرانی با محوریت این منطقه جغرافیایی و زبان فارسی بودند. اين مساله در چند قرن قبل از صفویه از بین رفته بود و در برخی از دوره‌ها، فارسی، زبان رسمی و اداری نبود.

از دوره صفویه هویت ملی ایرانی‌ها شیعی شد

خانم نیکی کدی نویسنده آمریکایی صاحب کتاب «انقلاب ایران» معتقد است هویت ملی ایرانی‌ها پس از صفویه شیعی شد و ایرانیت و تشیع آن‌چنان به هم گره خوردند که ديگر قابل تفکیک نیستند.

ما در عناصر فرهنگی و هویتی خود به عنوان یک ایرانی سه دسته عنصر داریم: 1. عناصر شیعی که نماد بیرونی آن عزاداری‌ها و توسلات و اعتقاد به ائمه است  2. عناصر غیرشیعی، یعنی عناصر دینی که خاص تشیع نیست که نماد فرهنگی آن ادبیات فارسی ما است 3. عناصر مربوط به ایران باستان

بسياري از اشعار فردوسی برگرفته از آيات و روایات است
 
ادبیات ما به شدت اسلامی است، حافظ، سعدی، فردوسی، عطار، خیام، مولوی و... . شاید بتوان گفت 60-70 درصد محتوای اشعار شعرای ما در این دوره‌ها متاثر از آیات و روایات است. مثلا بيت معروف «بنی آدم اعضای یکدیگرند که در آفرینش ز یک گوهرند» دقیقا از يك حدیث گرفته شده است.

شاهنامه فردوسی که مشهور است در دوره پهلوی برعلیه اسلام از آن استفاده کردند، اشعاري مذهبي است. یکي از اساتيد دانشگاه رازی در همایشی مطرح كرد كه 2000 آیه و روایت پیدا کرده است که اشعار فردوسی برگرفته از آنهاست.

فردوسی یک شیعه تمام عیار بود

آقای ابوالحسنی کتابی دارد به نام «بوسه بر خاک پای ‌حیدر» كه تحلیلی بر ایمان و آرمان فردوسی است، ابوالحسني در اين كتاب نشان داده که فردوسی، يك شیعه تمام عیار است. فردوسی به خاطر شیعه بودن مغضوب دستگاه غزنوی شد، آنوقت در دوره پهلوی اول، قبر او را مانند قبر کوروش ساختند تا او را به عنوان نماد ایرانیت در مقابل اسلام و تشیع قرار دهند.

شاهنامه كتابي در جهت تقویت تشیع بود

در همایشي که ذكر شد یکی از اساتید گفت که فردوسی خیلی به بحث ایرانیت پرداخته و اسم مجموعه خود را «شاهنامه» گذاشته است، ولي در مقابل آن برخي «علی‌نامه» نوشتند. آقای ابوالحسنی در همان همایش نشان دادند که اتفاقا برعکس، شاهنامه تقویت تشیع بود و من عُمَرنامه‌هایی را می‌شناسم که در مقابله با شاهنامه نوشته شده است.

در هر صورت، ادبیات ما که بخشی از فرهنگ ما محسوب مي‌شود دینی است، هرچند بین شیعه یا سنی بودن بسياري از شاعران شک وجود دارد، اما به هر حال این ادبیات، اسلامی است.

فرهنگ تشيع فرهنگ غالب ايران است نه فرهنگ ايران باستان

3. عنصر سوم فرهنگی: برخي از عناصر فرهنگی ما مثل نوروز و مثل چهارشنبه سوری مربوط به ایران باستان است، اما پر رنگترین عناصر، عناصر شیعی است.

در بحث تابعیت در فضای بین‌المللی وقتی کسی دو تابعیتی باشد و بخواهند بفهمند تابعیت اصلی او کدام است از او تست می‌گیرند، مثلا وقتی می‌خواهند بفهمند یک ایرانی که دو تابعیت ایرانی و آمریکایی دارد، ایرانی است یا آمریکایی، سوالاتي از فرهنگ و جغرافیای آمریکا و ايران به او می‌دهند. با اطلاعاتي كه او مي‌دهد مشخص مي‌شود واقعا اهل كدام كشور است و با كدام فرهنگ بزرگ شده است.

به نظر شما يك فرد بی‌سواد يا تحصیلکرده ايراني مي‌تواند بيشتر راجع به فرهنگ ایران باستان صحبت كند يا راجع به تشیع؟ واقعا مردم ما چقدر فرهنگ ایران باستان را می‌شناسند و راجع به دين زرتشت اطلاعات دارند؟ اما اگر از مردم ايران بخواهي راجع به تشيع صحبت كنند به راحتي مي‌توانند اين كار را انجام دهند.

این مساله نشان می‌دهد که تشيع فرهنگ غالب ايران است نه فرهنگ ايران باستان، البته عناصری از فرهنگ ايران باستان هم وجود دارد که ما با آنها مشکلی نداریم و با دين ما سازگار است.

تفكيك اختيار شاه و علما در دوره قاجار

نکته‌ای که راجع به تثبیت اختیارات حکومتی برای علما بعد از صفویه وجود دارد اين است که در دوره صفویه اختیار تام حکومت برای شاه است، ولي او بخشی از امور مثل امور قضائی و امور خاص مذهبی را به عالم دینی داده و هر وقت هم بخواهد از او می‌گیرد، یعنی اصالت اختیارات برای شاه است.

مردم در دوره صفویه عادت کرده بودند برای امور قضائی، حقوقی و اوقاف به علما رجوع کنند، چون این امور در دست علما بود، اما در دوره قاجار این امور قضائی و حقوقی و اوقاف از کارکرد حکومت خارج شد و اختیارات شاه و علما تفکیک گرديد.

تفاوت منصب قضاوت در دوره صفویه و قاجاریه

در دوره قاجار، شاه به امور اجرائیه مملکت می‌پرداخت و امور قضائی در دست علما بود. در واقع، قوه مجریه در دست شاه و قوه قضاییه در دست علما بود، قوه مقننه‌ای هم در کار نبود و هرکس بر اساس قانون خودش کشور را اداره می‌کرد.

نکته‌ای که وجود دارد این است که در دوره صفویه علمايي كه قاضی مي‌شدند منصوب حکومت بودند، اما در دوره قاجار قاضی منصوب حکومت نبود. در دوره قاجار خانه عالمي كه در شهر اعتبار داشت دادگاه مي‌شد و حکم او نيز نافذ و مطلوب حکومت بود، ‌اگر چه او از طرف حكومت منصوب نشده بود.

شیخ فضل‌الله می‌گوید: «عدلیه‌ای که بايد در حکومت یک نهاد باشد، فراش‌باشی شهر بود». مثلا كسي را خدمت عالمي مي‌بردند و مي‌گفتند این آقا بدمستی کرده، عالم تحقیق می‌کرد و وقتي اثبات می‌شد كه مثلا باید 80 ضربه شلاق بخورد او را به عدليه می‌فرستادند و می‌گفتند آقا دستور دادند 80 ضربه شلاق بزنید،‌ حالا این آقا چه کسی است؟ او اصلا منصوب نیست، ولي حکومت در این زمینه فرمانبر اوست.

لشکرکشی محمد شاه قاجار برای مقابله با سید شفتی

مثلا مردم از دست ظل‌السلطان حاکم اصفهان که پسر ناصرالدین شاه بود به آقا نجفی اعتراض می‌کنند، آقا نجفی هم علیه او حکم می‌دهد و اقدام می‌کند. مساله قدرت علما در دوره قاجار به جایی رسيده بود که مرحوم شفتی از علمای اصفهان قشون داشت و بختیاری‌ها قشون او بودند. قدرت وي به گونه‌اي بود كه محمد شاه قاجار برای مقابله با او از تهران به اصفهان لشگر کشيد و می‌گفت او یک حکومت مستقل برای خود ايجاد كرده است.

مرحوم لاری در منطقه فارس و بوشهر برای خود حکومت داشت يا آقا نجفی اصفهانی هم صاحب قشون بود. می‌خواهم بگویم که در واقع کارکرد قضائی برای حکومت نبود؛ یعنی علما 50 درصد حکومت را از سلاطین گرفتند و این کارکرد قضائی و حقوقی تثبیت شد، اين اتفاق نتيجه عملكرد دوره صفويه بود.

در دوره قاجار با پدیده‌ای به نام استعمار در جهان اسلام مواجه شدیم و استعمار به هجوم نظامي به كشورهاي اسلامي پرداخت، مثلا حمله ناپلئون به مصر يا جنگ ایران و روس. جنگ ایران با روسيه فقط جنگ اين دو كشور نبود، بلكه جنگ ایران با روسيه، انگلیس و حتی فرانسه بود.

خیانت انگلیسی ها و فرانسوی‌ها در جنگ ایران و روس

آقای ابوالحسنی کتابی تحت عنوان«جهاد؛ جنگ صلیبی» راجع به جنگ‌های ایران و روس دارد. او در اين كتاب می‌گوید جنگ ايران و روسيه شبیه جنگ‌های صلیبی بود و غربی‌ها با ایران به عنوان نماد اسلام روبرو شدند.

در جنگ‌های ایران و روس، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها جهت محافظت نظامی و سیاسی از ایران معاهداتی با ایران بستند، اما خلاف معاهدات خود عمل نموده و در واقع به ايران خیانت کردند. علاوه بر اين بی‌کفایتی برخی از مسئولین نظامی و حکومتی نيز باعث شکست ایران در جنگ با روسيه شد.

فتحعلی شاه در جنگ با روس‌ها از علما خواست فتوای جهاد بدهند

وقتی ایرانی‌ها با حمله روس‌ها مواجه شدند به درخواست خود فتحعلی شاه، علما وارد صحنه شدند. فتاوای جهادی علما را مرحوم قائم مقام فراهانی جمع کرده است که اين فتاوا در مقطعی به داد ایران رسید.

شاه وقتي كه دید نمی‌تواند مردم را بسیج کند خدمت علما آمد و گفت این کفار به كشور ما حمله کرده‌اند و ما باید از خود دفاع کنيم، ‌در نتيجه علما حکم جهاد ‌دادند.

علما در جنگ ايران و روس خود را نائب امام زمان(ع) معرفي مي‌كردند

برخي علما در جنگ‌های ایران و روس 220 سال پيش مي‌گفتند من به عنوان نائب امام زمان به فتحعلی شاه اجازه می‌دهم قشون جمع کرده و با آنها مبارزه کند، اين علما حتی در برخی موارد از مالیات‌های شرعی هم استفاده می‌کردند؛ پس علما در این مرحله در کنار سلاطین با استعمار مقابله نمودند.

مقطعي كه علما و سلاطین رو در روی هم قرار ‌گرفتند

مرحله بعد مقطعی است که خود سلطان هم با استعمارگران همدست شد. اين دوره، ‌دوره هجوم اقتصادی استعمار و قراردادهای اقتصادی استعماری مثل قرارداد رژی است. در اینجا علما مقابل سلاطین قرار گرفتند،‌ مثلا ملا علی‌کنی بعد از قرارداد رویتر صریحا مقابل ناصرالدین شاه ایستاد يا میرزای شیرازی در جريان قرارداد تنباکو صراحتا در مقابل ناصرالدین شاه قرار گرفت.

ادامه دارد...
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار