عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین(ع) گفت: طبق منابع سني يک يهودي اهل يمن مسلمان شد و هوادار علي(ع) گرديد و عليه خليفه به فعاليت پرداخت اما بر اثر...
به گزارش خبرنگار دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو»، محمدحسين رجبيدواني در جلسه نوزدهم از سلسله جلسات کارگاه آموزشي - تحليلي تاريخ اسلام كه به همت موسسه «صهباي بصيرت» در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد، به بيان تحولات عالم اسلام در پي خلافت عثمان پرداخت.
روي کار آمدن عثمان باعث شد عالم اسلام به سرعت به سوي انحطاط پيش برود، البته اين انحطاط پس از غصب خلافت و در پي رحلت پيامبر شروع شده بود، اما در زمان عثمان شتاب گرفت.
عثمان برخلاف ابوبكر و عمر به افراد قبيله خود پست و مقام داد
تحولات عالم اسلام در پي خلافت عثمان:
1. تسلط بني اميه بر ارکان خلافت: ابوبکر از قبيله تيم ابن مره بود اما به هيچيک از افراد قبيله خود پست و مقام و مسئوليت نداد. حتي به طلحه که برادرزاده او و از مسلمانان باسابقه بود و اگر هم به او مسئوليتي ميداد هيچکس او را سرزنش نميكرد، پست و مقام نداد.
عمر بن خطاب نيز كه از قبيله بني عدي بود حتي به يک نفر از قبيله خود پست و مقام نداد، اما عثمان که از بنياميه بود به محض آنکه روي کار آمد قبيله خود را بر عالم اسلام مسلط کرد. افراد قبيله او نيز عموماً بدسابقه بودند و سابقه دشمني و کينه توزي با اسلام و پيغمبر (ص) را تا آخرين لحظات داشتند و از ترس جان مسلمان شده بودند.
كسي كه پيامبر(ص) را مسخره ميكرد در دوره عثمان مقام گرفت
عموي عثمان، حکم ابن ابي العاص و پسر او مروان بن حکم از جمله اين افراد بودند. حکم ابن ابي العاص در دوره رسالت پيامبر (ص) در مکه به شدت ايشان را آزار ميداد.
گروهي به نام مستهزئان بودند که پيامبر را مورد استهزاء قرار ميدادند و حکم ابن ابي العاص از اين افراد بود و بسيار پيامبر را آزرده بود. او پشت سر پيامبر(ص) به راه ميافتاد و اداي حضرت را در ميآورد تا مردم بخندند! البته آن حضرت هم ساکت نميماندند تا او هر کاري ميخواست بکند، گاهي برميگشتند و ميگفتند: الوزغ بن الوزغ (قورباغه پسر قورباغه).
حکم و فرزندش مروان به سبب آزردگيهاي بسياري که پيامبر از آنها داشتند، محکوم به اعدام بودند، اما عثمان با اصرار فراوان و به بهانه اينکه اينها مسلمان شدهاند، از پيامبر (ص) خواست آنها را عفو کنند. پيامبر از اعدام آنها صرفنظر کردند، اما آنها ممنوع الورود به مدينه شدند و بنابر نقلي ديگر به طائف تبعيد شدند.
با روي کار آمدن ابوبکر، عثمان از او خواست اينها به مدينه بازگرداند اما ابوبکر گفت: من کساني را که پيامبر به مدينه ممنوعالورود کردهاند، به مدينه راه نخواهم داد.
وقتي عمر روي کار آمد عثمان اين درخواست را دوباره تکرار کرد و عمر نيز همان پاسخ را داد، اما به محض اينکه خود روي کار آمد، نه تنها حکم پيامبر را شکست و آنها را به مدينه راه داد، بلکه آنها را از دستاندرکاران مهم خلافت خود قرار داد.
مروان نفر دوم خلافت شد و عزل و نصبها به دست او بود. چندي بعد دخترش را نيز به او داد، پدر او نيز آزاد بود که شبها وارد بيتالمال شده و هر مقدار که خواست بدون حساب و رسيد از بيتالمال مسلمين بردارد!
كاتب وحياي كه به پيامبر(ص) خيانت كرد، ولي فرمانرواي مصر شد!
مورد ديگر، عبدالله ابن سرح ابن ابي سرح برادر رضاعي عثمان بود. او از مهاجريني بود که به مدينه آمد اما کاري کرد که پيامبر(ص) بر او خشم گرفتند. او از معدود کساني بود که سواد داشت و کاتب وحي بود اما به پيامبر (ص) خيانت کرد.
پيامبر(ص) ميفرمودند: آيه را اينگونه بنويس، او چيز ديگري مينوشت. پيامبر (ص) بر او خشم گرفتند، او نيز از اسلام برگشت و مرتد شد و به مکه فرار کرد، پيامبر(ص) نيز او را محکوم به اعدام کردند.
هنگام فتح مکه، عثمان براي او هم وساطت کرد، پيامبر(ص) نميپذيرفتند اما آنقدر اصرار نمود که پيامبر(ص) فرمودند: برو که او را هم بخشيدم. اما طبق نقل اهل تسنن پيامبر(ص) از اصحاب گله کردند و فرمودند: من عمداً جواب عثمان را نميدادم تا يکي از شما برخيزد و او را بکشد، اما شما نفهميديد! اين فرد با اين سابقه فرمانرواي مصر شد.
وليد ابن عقبه ابن ابي معيت برادر مادري عثمان بود که عثمان او را فرمانرواي کوفه، مهمترين مرکز سياسي- نظامي عالم اسلام نمود، پدر اين فرد توسط پيامبر(ص) محکوم به اعدام شده بود.
پيشتر اشاره کرديم که عقبه ابن ابي معيت همسايه پيامبر بود و آب دهان بر ايشان انداخت، او در جنگ بدر اسير و به فرمان پيامبر(ص) اعدام شد. وليد پسر او بود که پس از مدتي اسلام آورده بود، اما اسلام ضعيفي داشت و به پيامبر خدا خيانت نمود.
كسي كه قرآن او را فاسق خواند، ولي از طرف عثمان فرمانرواي كوفه شد
پيامبر(ص) وليد را براي جمع آوري زکات قبيله بنيالمصطلق فرستاده بودند. او در جاهليت با اين قبيله جنگيده بود و با آنها دشمني داشت. وقتي وليد نزد آنها رفت، آنها که مسلمان بودند به استقبال او آمدند اما او گمان کرد که ميخواهند به او حمله کنند، در نتيجه برگشت و به دروغ به پيامبر(ص) گفت: بني المصطلق از اسلام برگشته بودند و قصد داشتند من را که نماينده شما بودم بکشند.
پيامبر(ص) نيز حمل بر صحت کردند و فرمان آماده باش دادند. در اين هنگام جبرئيل نازل شد و آيه نبأ را آورد که اگر فاسقي خبري آورد بررسي کنيد. قرآن او را فاسق ناميده بود و فاسق در احکام اسلام کسي است که ديگر شهادت او پذيرفته نيست، اما اين آدم از طرف عثمان فرمانرواي کوفه شد.
وليد بن عقبه بر اثر عمل خلاف شرعي که انجام داده بود با ميانداري اميرالمؤمنين از فرمانروايي کوفه عزل شد و به جاي او پسر عموي عثمان، سعيد بن عاص، فرمانرواي کوفه شد، پدر سعيد بن عاص در جنگ بدر به دست تواناي اميرالمؤمنين کشته شده بود.
از ديگر خويشاوندان عثمان يلع ابن اميه بود که فرمانرواي يمن شد، البته او از زمان عمر مسئوليت آنجا را داشت، اما در زمان عثمان اختيارات بسياري به دست آورد.
فرمانروايان عالم اسلام كه از اسلام كينه داشتند!
عبدالله ابن عامر ابن کريض پسر دايي 25 ساله عثمان بود که فرمانرواي شهر مهم بصره شد. در آن زمان نيمي از ايران تحت فرمان بصره بود. عثمان، ابوموسي اشعري را که از طرف عمر فرمانرواي بصره بود، عزل و اين شخص را منصوب كرد.
معاويه از زمان عمر فرمانرواي شامات بود، عثمان نيز او را تثبيت نمود و اختيار کامل به او داد. همه اينها کينه اسلام را در دل داشتند و حال فرمانروايان عالم اسلام شده بودند.
2. تداوم فتوحات: در دوره عمر، پادشاهي ساساني در ايران منقرض شد و نيمه غربي ايران به دست مسلمانان افتاد، اما نيمه شرقي همچنان باقي مانده بود که عمر به هلاکت رسيد.
از آنجا که ديگر حکومت مرکزي در ايران وجود نداشت بقيه مناطق آن به راحتي در زمان عثمان فتح شد. فتوحات در شمال افريقا هم ادامه يافت و مسلمانان در زمان عمر تا نزديک ليبي و اقيانوس اطلس و مراکش رسيده بودند، روم هم در بخش آسيايي آن فتوحات قابل توجهي داشت.
ترس عمر از آب و مقاومت او در برابر تشكيل نيروي دريايي
عمر در برابر درخواست معاويه مبني بر تشکيل نيروي دريايي مقاومت ميکرد؛ زيرا از آب ميترسيد و به نيروهايش دستور داده بود تا جايي پيشروي کنيد که آب ميان من و شما جدايي نياندازد، منطق او اين بود که من ميخواهم هر وقت اراده کردم سوار بر شتر خود حرکت کرده و به شما برسم.
عثمان به دليل اعتماد کاملي كه به بني اميه داشت اجازه تأسيس نيروي دريايي را داد، در نتيجه يك نيروي دريايي در بندر اثقلان که امروزه در فلسطين اشغالي است و ديگري در اسکندريه مصر تشکيل شد. جزيره قبرس، مالت و ديگر جزاير متعلق به يونان فتح شد که البته همين فتوحات بعدها بلاي جان مسلمانان شد.
ترتيب قرآن امروزي از زمان عثمان باقي مانده است
3. تدوين قرآن: تا زمان عثمان قرآنها از لحاظ نحوه جمعآوري متفاوت بودند و خيلي کم در اختيار مردم قرار داشتند، ترتيب آنها هم يکسان نبود. عثمان گروهي را جمع کرد تا قرآن را جمعآوري کنند و ترتيب امروزه قرآن از زمان عثمان مانده است.
برخي حاضر نبودند قرآنهايشان را تحويل عثمان دهند، او نيز با خشونت قرآنها را گرفت و آنها را در محلولي ريخت و از بين برد، سپس از قرآن کنوني نسخهبرداري شده و به مناطق مختلف دنياي اسلام فرستاده شد.
آيات قرآن در زمان پيامبر(ص) در سورهها جاي گرفته بود و شمار آيات، نام سورهها و ... در آن زمان تدوين شده بود، اما اينکه قرآن از کجا آغاز و به کجا ختم شود در زمان عثمان تعيين شد.
4. اقدام خليفه در تعيين خليفه چهارم: عثمان در اواسط خلافتش بيمار شد و چون سن بالايي داشت و مرگ خود را نزديک ميديد، تصميم گرفت خليفه بعد از خود را تعيين کند. همان طور که پيشتر گفته شد قصد داشت عبدالرحمن ابن عوف را معرفي کند که با لو رفتن قضيه دردسرساز شد.
5. سقوط ارزشهاي معنوي: سقوط ارزشهاي معنوي از عوامل مهم سقوط عثمان بود، ارزشها در زمان عثمان بسيار رنگ باخت و جامعه از ارزشهاي زمان پيامبر (ص) بسيار فاصله گرفت.
اولين خليفهاي كه براي خود كاخ ساخت
يکي از علل اين مسئله از ميان رفتن نظارت و سختگيريهاي خليفه بود. خليفه دوم بسيار بر اوضاع نظارت داشت و گفته شده شبانه در کوچههاي مدينه ميگشت و با منکرات برخورد ميکرد، حتي چندين منکر مرتکب ميشد تا جلوي يک منکر را بگيرد، اما عثمان نه تنها کنترل نميکرد بلکه آنها را مطلق العنان رها کرده بود و طبيعي است آنها هر کاري انجام دهند.
ابوبکر و عمر بسيار خاکي بودند، اما عثمان اولين خليفهاي است که براي خود کاخ ساخت. الناس علي دين ملوکهم و لذا اين قضايا بين مردم هم رواج يافت.
مسلمانان به مناطقي حمله مي كردند كه براي آنها منافع مادي داشت!
يکي ديگر از علل سقوط ارزشهاي معنوي، پيامدهاي منفي فتوحات بي حساب و کتاب بود. فتوحات باعث شد عده زيادي تن پرور و عياش و هوسران شوند. آنها به جاهايي توجه ميکردند که منافع مادي داشته باشد و به بهانه انتشار اسلام به آن مناطق حمله ميکردند.
زراندوزي در زمان اين خليفه تبديل به ارزش شد
پيامد منفي بزرگ ديگر از بين رفتن قبح زر اندوزي بود. خلفاي پيشين، اگر ميل شخصي هم بر زراندوزي داشتند اما فضاي جامعه به آنها اجازه نميداد و اين كار زشت شمرده ميشد، اما در عهد عثمان برعکس شد و اين كار نه تنها زشت نبود بلکه تبديل به ارزش شده بود و اصحاب ثروت خود را به رخ يکديگر ميکشيدند. ما نيز اين مسئله را در برههاي از انقلاب و به خصوص پس از جنگ تجربه کرديم.
زماني كه مدينه مركز صادرات كنيزان آوازه خوان شد
به هر صورت جامعه به شدت از حال و هواي دوران پيامبر(ص) و حتي خلفاي پيشين دور شده و مدينه که زماني امالقري و مرکز حکومت اسلامي بود در زمان عثمان به مرکز تربيت و صادرات کنيزکان آوازهخوان تبديل شده بود.
طبع بشر به رفاه و راحتي و لذات ميل دارد و هنگامي كه خود خليفه به عنوان جانشين پيامبر(ص) اين مسئله را ترويج ميکند، مردم هم به راحت طلبي روي ميآورند.
طبق منابع سني موسس مذهب شيعه يك يهودي تازه مسلمان شده بود
6. قيام مردم بر ضد خليفه: در منابع سني آمده كه مردم در زمان عثمان از شرايط خود رضايت کامل داشته و سرگرم زندگي خود بودند که يک يهودي از اهل يمن به نام عبدالله ابن سبع مسلمان شد و هوادار علي(ع) گرديد و به شهرهاي مختلف رفت و عليه خليفه به فعاليت پرداخت.
در اثر فعاليتها و جو سازيهاي او گروههاي مختلفي از مردم در شهرهاي کوفه، بصره و فستات مصر به خروش آمده و به طرف مدينه حرکت کردند و خليفه را از ميان بردند، پس از کشته شدن خليفه همين فرد مردم را به سمت علي(ع) سوق داد و او مؤسس مذهب شيعه ميباشد.
سابقه شيعه به زمان پيامبر(ص) بازميگردد
اين نقل توسط طبري و بسياري ديگر از مورخين سني بيان شده است. علماي شيعه نيز بارها در رد اين مطالب کتابهايي نوشتند و اشاره داشتند که شيعه از زمان پيامبر(ص) سابقه دارد و پيامبر (ص) بارها فرمودند: «يا علي انت و شيعتک هم المفلحون، انت و شيعتک هم الفائزون.»
کشته شدن عثمان به عملکرد خود او ربط داشته است. در عصر ما، مرحوم علامه عسگري با ادله محکم ثابت نموده که عبدالله ابن سبع وجود خارجي نداشته بلکه چهرهاي جعلي است که توسط يک جاعل به نام عمر تميمي ساخته شده و اين قضايا به او نسبت داده شده است.