کد خبر:۱۸۹۲۷۰
دومين روز همايش «درباره علم ديني» در دانشگاه تهران - 2

میرباقری: فرای معیار «صدق و کذب»، در تعریف علم باید «حق و باطل» را در نظر داشت/ رشاد: دو معیار «تطابق با واقع» و «حق و باطل» قابل جمع اند و با هم منافاتی ندارند

در روز دوم همايش «درباره علم ديني» که در دانشگاه تهران برگزار شد، حجت الاسلام محمد مهدي ميرباقري و حجت الاسلام علي اكبر رشاد به مناظره در باب علم ديني پرداختند.
به گزارش خبرنگار علمي «خبرگزاري دانشجو»، عصر امروز و در روز دوم همايش «درباره علم ديني» که در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، حجت الاسلام محمد مهدي ميرباقري و حجت الاسلام علي اكبر رشاد به مناظره در باب علم ديني پرداختند كه متن كامل اين مناظره در ادامه مي آيد:
 
ميرباقري: اگر حتي فرضا با يك نگاه كاركردگرايانه به بحث علم نگاه كنيم، كاركرد علم قاعدتا بايد حل نيازمندي‌هاي اجتماعي باشد.
 
اين نيازها در مسير تكامل و پيچيدگي هستند. اگر نظام نيازمندي‌هاي ما با كفار متفاوت باشد، علم ما هم متفاوت خواهد شد و نياز به معادلات ديگري براي رفع نيازهاي خود داريم و اگر مجموعه نيازمندي‌هاي يك مومن يا كافر را در نظر بگيريد، قاعدتا دو سنخ نيازمندي براي انسان و جامعه مومن و كافر به وجود مي‌آيد كه البته يكسري نيازمندي‌هاي مشترك نيز وجود دارد؛ اما مومن هرچه پيشرفت مي‌كند اشتراك نظام نيازمندي‌اش با كافر به صفر ميل مي‌كند؛ پس اگر الگوي نيازمندي را ببينيم و نظام نيازمندي را به صورت پيوست‌دار و درحال بهينه شدن لحاظ كنيم، اين الگوي نيازمندي متفاوت ما را از كفار دور مي‌كند.
 
نياز به قرب خدا در مومن، حتي در خوراك و پوشاك او هم تأثير مي‌گذارد؛ بنابراين نظام نيازمندي هاي كاملا متفاوت از كافر به وجود خواهد آمد و درنتيجه علمي كه بايد پاسخگو به اين نيازمندي‌ها باشد نيز كاملا متفاوت خواهد شد.
 
اين دو نوع دانش كه دانش مومنان و دانش كفار است، ممكن است هر دو هم مربوط به واقع باشد؛ اگر بگوييم دانش ما يا مطابق با واقع است يا جهل، ديگر علم ديني و غيرديني معنا ندارد و دانش به مطابق با واقع و غير مطابق با واقع تقسيم مي‌شود و كسي كه اين طور مي‌انديشد، ديگر نبايد از علم ديني و غير ديني سخن بگويد.
 
ما معتقديم علم غيرديني هم مي‌تواند كارآمد باشد؛ زيرا حتي در نظام ابليس هم امداد وجود دارد كه در آيه «كلا نمد هاولاء و هاولاء منْ عطاء ربك و ما كان عطاء ربك محْظورا» به اين نكته اشاره شده است و اگر فيلسوف عهده دار است كه تطابق با واقع را كشف كند، قاعدتا علم ديني بي‌معناست و ديگر فرق نمي‌كند كه عالم مسلمان باشد يا كافر.
 
كافر هم ممكن است فهم مطابق با واقع پيدا كند و انديشه‌ هايي مي‌توانند مدعي علم ديني شوند كه به جاي كشف، بحث فهم را مطرح كنند كه البته حتما فهم واقع با واقع بايد نسبت داشته باشد. اگر شما براي اختيار انسان در فرايند و كيفيت فهم و نه صرفا در انتخاب موضوع تأثير قائل باشيد، آن وقت انسان متناسب با جهت‌گيري اختيارش مي‌تواند متفاوت بفهمد و فهم در اين‌صورت مي‌تواند به حق و باطل متصل شود؛ در اينجا معيار صحت، فقط صدق و كذب نيست و به حق و باطل هم توسعه پيدا مي‌كند.
 
رشاد: اينها با هم قابل جمع است كه معيار تطابق با واقع و همچنين حق و باطل باشد. اين دو با هم منافاتي ندارند و اگر مطلبي كاذب است، ديني هم نيست و علم را نبايد تك معياري تلقي كنيم.
 
يك بحثي كه هست اين است كه وحدت و تمايز علوم در چيست؟ چه معياري است كه يك دسته از قضايا را علم مي‌كند و نه چيز ديگر؟ همچنين بين خود علوم چگونه تفكيك مي‌شود؟ در اين باره چند پاسخ وجود دارد: 1-برخي مي‌گويند غايت علم ملاك انسجام و تمايز است، 2- برخي ديگر موضوع علم را ملاك مي‌دانند، 3- برخي ديگر بر روش تأكيد مي‌كنند، 4- بنده مي‌گويم علم، تك معياري نيست، بلكه مجموعه‌اي از متغيرها در ان موثر هستند است از جلمه غايت، موضوع، روش و... ما بايد ببينيم كه چه مباني، منطق، موضوع و غايتي در پديد آمدن علم موثراند. نيازها هم تك ساحتي نيستند، هر نيازي يك نظام است.
 
ميرباقري: وقتي ما جهان را تفسير مي‌كنيم، در اينجا پارادايم معنا مي‌دهد؛ كافر و مومن هر دو جهان را تفسير مي كنند ولي يكي حق است و يكي باطل. نظريه صدرايي هم فقط تفسير جهان بر معيار حق است و فهمي را كه براساس نگاه باطل شكل مي‌گيرد، ناديده گرفته است؛ ولي در نگاهي كه ملاك علم را تطابق با واقع مي داند، ديگر علم سكولار معنايي ندارد، پارادايم معنايي ندارد و در مقابل علم جهل است و هر آنچه مطابق واقع است علم است؛ پارادايم اصلا با تئوري انطباق نمي‌سازد و هيچ كس تا حالا انطباق را درست توضيح نداده است.
 
نسبت بين فهم و واقع را قبول دارم ولي انطباق را نه؛ علم، تناسبي با واقع دارد كه اين تناسب ممكن است نوراني يا ظلماني باشد و علم غرب تناسب ظلماني با عالم دارد و بدون تناسب كارآمدي برقرار نمي‌شود.
 
اينكه ما جهان را مومنانه مي‌فهميم يا كافرانه مهم است و اختيار بر فهم تقدم دارد؛ اگر كار فلسفه در نسبت با علم تجربي، صرفا اثبات موضوع آن باشد، بنابراين ديگر توانايي آن را ندارد كه علم را هدايت كند.
 
رشاد: ما حقانيت را فقط با معيار كاركرد نمي‌سنجيم و گاهي يك علم كاركرد دارد ولي حق نيست، صدق هم نيست مثل هيئت بطلميوسي كه در دوره‌اي كاركرد داشته ولي صادق نبوده است و درمورد رابطه فلسفه و علم هم بايد بگويم كه كارايي فلسفه فقط اثبات موضوع علم نيست و مرحوم طباطبايي در آثار خود اين مبحث را توضيح داده‌اند.
 
آن چيزي كه مهم است اين است كه ما بايد بتوانيم در فلسفه هاي مضاف، مبادي علوم را تبيين كنيم؛ بسياري از بحث‌هايي كه مطرح مي‌شوند، ناظر به مبادي دور دست علوم هستند و در حد كليات باقي مي‌مانند؛ اين كليات در علوم مختلف مثل فلسفه علوم اجتماعي، فلسفه روان‌شناسي و... يكي هستند ولي ما نياز داريم مبادي قريب علوم كه نقطه عزيمت علوم هستند تبيين شوند و در اين صورت فلسفه‌هاي مضاف مي‌توانند منشأ توليد علم قرار گيرند و در اينجاست كه علم ديني و سكولار ماهيتا با هم متفاوت مي‌شوند.
 
معيار را براي علم ديني و غيرديني نبايد به خارج از آن، يعني به كاركرد، ارجاع دهيم؛ اين به نگاه پوزيتيوستي نزديك مي‌شود و براي تشخصي علم ديني از غير علم ديني بايد به منطق همان علم توجه كنيم.
 
ميرباقري: بنده عرض كردم كه اگر فرضا نگاه كارگرايانه را بپذيريم، بحث كاركرد مطرح مي‌شود و در بحث علم موضع ما بايد مشخص شود كه در دستگاه حق هستيم يا باطل؛ يك پديده واحد را گاهي در دستگاه نبي اكرم مي‌فهميم و گاهي در دستگاه شيطان.
 
همه كارها و چيزها مناسك دارند؛ يك كارهايي براي عقل حرام است و عقل وقتي تحت حمايت دستگاه ابليس قرار بگيرد در جهت باطل حركت مي‌كند. كشف تطابقي بي‌معناست و تناسب مهم است؛ اما تناسب تنها معيار نيست، تناسب مي‌تواند حق يا باطل باشد.
 
جهت‌گيري اختيار هم يكي از معيارهاي حق و باطل بودن علم است؛ اگر جهت گيري باطل بود فهم هم باطل مي‌شود و تقوي در فهم بسيار مهم است و منجر به رسيدن به حق مي‌شود؛ بايد به تقواي فهم برسيم تا به فهم حق برسيم.
 
رشاد: بحث تناسب ممكن است ما را به يك نوع نسبيت برساند و معناي آن براي من مبهم است.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار