هاشمی رفسنجانی با تاکید بر تشکیل «شورای فقهی برای مسایل عمده مدیریتی کشور» بار دیگر باب موضوعی را که پیش از این پاسخش را گرفته بود باز کرد.
جریده اینترنتی «خبرگزاری دانشجو»، در آخرین به روز رسانی وبلاگ «کلوخ» چنین نوشت:
هاشمی رفسنجانی در گفتگو با یک پایگاه خبری، اظهارات خود قبل از انتخابات ریاست جمهوری دهم درباره شورای فقهی را تکرار کرد و با تاکید بر تشکیل «شورای فقهی برای مسایل عمده مدیریتی کشور» بار دیگر باب موضوعی را که پیش از این پاسخش را گرفته بود باز کرد.
در حالی که طی سه سال گذشته و بویژه پس از فتنه۸۸مواضع ورفتارهای سیاسی هاشمی رفسنجانی مورد اعتراض شدید تودههای مردم واقع شده است، وی این بار ترجیح داد با ادبیات حوزوی، نظرات خاص و جنجالی خود درباره «تشکیل شورای فقهی» را مطرح سازد، مباحثی که بسیاری از جمله آیت الله یزدی آنرا زمینه سازی برای طرح موضوع شورای رهبری تحلیل کرده بودند.
هاشمی رفسنجانی در این مصاحبه گفت: «تخصصی شدن اجتهاد، تخصصی شدن تقلید در بعضی از مسایل، شورای فقهی برای مسایل عمده مدیریتی کشور و همراهی علمای اهل سنت و شیعه در دانشگاهها میزگردها اجلاسها و همایشها از ضروریات زمانه است.»
این درحالی است که پیش از این هاشمی رفسنجانی ۴ سال قبل در دی ماه ۸۷ در همایشی در دانشگاه تهران نیز دقیقا با بیان مشابه اظهار داشته بود که اگر فقه تخصصی را بپذیریم باید تقلید تخصصی را هم بپذیریم و اینگونه لازم نیست کسی در همه امور از یک نفر تقلید کند.
وی همچنین گفته بود که اگر به عقل و خواست قرآن در اجتهاد توجه شود، به تخصص در رشتههای مختلف فقهی بها داده شود، بحثهای فقه مقارن را جدی بگیریم، تقلید را تخصصی کنیم، «شورای فقهی» حداقل برای مسائل عمده مدیریت کشور تشکیل شود و علمای اهل تسنن و تشیع در دانشگاهها با هم همراهی کنند، آنگاه میتوان به وحدت جهان اسلام امید داشت و برای اداره جهان به ظرفیت اسلام اتکا کرد.
اما مهمترین بخش صحبت های رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام وقتی بود که گفته بود: نمی توان جامعه ای را که تحت عنوان اسلام اداره می شود، با برخی روایاتی مدیریت کرد که هزار و چند سال پیش در آن شرایط بدون اجتهاد، بدون توجه به عقل و بیتوجه به مصالح و مفاسد، نقل شده است.
در همان برهه این سخنان هاشمی مورد واکنش آیت الله یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم قرار گرفت. وی در گفتگویی با نشریه پنجره با اشاره به شرایط انتخاب رهبر پس از ارتحال حضرت امام (ره) گفت: فکر تشکیل شورای رهبری مسئلهای دیگر است که بیشتر از طرف آقای هاشمی سرچشمه گرفته بود و در این رابطه، همان زمان، اکثر اعضای جامعه مدرسین مخالفت کردند. در حال حاضر هم که دوباره آقای هاشمی این مباحث را مطرح میکند، باز هم ما مخالفیم و بعدا هم مخالف خواهیم بود. به این علت که مسئله تشکیل شورای رهبری مبنای فقهی و علمی ندارد، بلکه مبنای روشنفکری دارد، چون یک مجتهد هیچوقت نمیتواند مقلد باشد و با نظر شورایی بحث کند.
آیت الله یزدی در گفتگوی مفصلی با روزنامه جوان نیز در واکنش به گفته های هاشمی رفسنجانی گفته بود: گاهی افراد یا گروههایی، یک سری انحرافاتی را با یک صدم درجه از زاویه ایجاد و بهتدریج آن زاویه را باز میکنند و کسی هم جلوی آن را نمیگیرد. این معضل ممکن است که به دلیل ماهیت و شخصیت افرادی به وجود آید که موضوع را مطرح کردهاند و دیگران هم به دلیل مصالح سیاسی و اجتماعی، در مورد آن حساسیت نشان ندهند و ملاحظهکاری و احتیاط را در پیش بگیرند و سرانجام روزی برسد که شاهد فاصله زیادی با مبانی باشیم.
وی همچنین گفت که تا وقتی که رهبری، تسلط بر نظام، کشور دارد، هیچ نگرانی در هیچ مسألهای ندارم، اما از این نگرانی دارم که به لحاظ نظری، عدهای در مبانی صددرصد قطعی ما تشکیک کنند و بهتدریج ابتدا در سطوح پایین علمی در این مبانی تغییر ایجاد شود و آهسته آهسته، مبنا تغییر پیدا کند.
آیت الله یزدی ضمن تاکید بر اینکه مبنای صددرصد قطعی علمی و فقهی ما این است که فقط یک نفر میتواند حاکم باشد ادامه داد: آن یک نفر باید عدالت کامل و ویژگیهای شخصیتی برای تصمیمگیری و مدیریت صحیح را داشته باشد و از نظرات مشورتی دیگران هم بهره میبرد، اما تصمیم نهایی را اوست که میگیرد و حضور چند نفر در رهبری کشوری که بر اساس مبانی اسلامی اداره میشود، به نظر من بر خلاف مبنای صددرصد و قطعی اسلام است.
رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم همچنین الگو و مثال روشن در این مورد را پیامبر اسلام (ص) عنوان کرد که خودشان در حالی که حاکم بودند با افراد دیگر مشورت نیز میکردند.
آیت الله یزدی در مصاحبه با هفته نامه پنجره به اختلاف نظر خود با هاشمی رفسنجانی نیز اینگونه اشاره کرده بود که: «ما رابطهمان با آقای هاشمی همیشه خوب بوده، البته اختلاف هم داشتیم؛ در حال حاضر، هم رابطهمان خوب است و اختلاف هم داریم. در مجلس هم که ایشان رییس بود و بنده نایبرییس، همیشه با هم اختلاف داشتیم. به ایشان میگفتم این روشنفکربازیها اسمش اجتهاد نیست و آقای هاشمی میگفت مجتهدین گفتهاند، اجتهاد مبنای خاصی دارد.
در مجمع تشخیص مصلحت نظام هم بهعنوان عضو شورای نگهبان شرکت میکردم. بارها با آقای هاشمی این بحثها را داشتم که آقای هاشمی شما اینجا حق ندارید که بگویید این خلاف شرع است یا خیر؛ اینجا مجمع تشخیص مصلحت نظام است و تشخیص خلاف شرع بودن یا نبودن مربوط به شورای نگهبان است و آقای هاشمی میگفت نه حالا اینجا بحث میکنیم، شاید در رأیگیری تأثیری داشته باشد که بنده میگفتم این خلاف است و اشکال شرعی دارد و شما حق ندارید این مسائل را مطرح کنید. با این اوصاف ما با هم دوست هستیم. البته نویسندهای گفته که قضیه ما با لبخند حل میشود که این مطلب صحیح نیست، زیرا قضیه ما با ایشان حل شدنی نیست، آقای هاشمی یک نوع تفکری دارد و ما هم یک تفکر دیگر، اما در عینحال ایشان یک روحانی سابقهدار، مبارز و خدوم در کشور است که ما روشش را نمیپسندیم و با خودش هم صحبت کردهایم، ولی تخریبش را هم جایز نمیدانیم.»
به نظر میرسد با توجه به سابقه نه چندان جدی آقای هاشمی در مباحث فقهی حوزه، طرح اینگونه مباحث بیش از هر چیز رنگ و بوی سیاسی دارد، چرا که طرح این مساله توسط ایشان همواره مورد استقبال رسانههای ضدانقلاب واقع شده و با آب و تاب روزها به بررسی آن پرداختهاند.