کد خبر:۲۰۰۲۶۹
وبلاگ «قلمدون»
رسانه ملی مخاطب شناسی یا مخاطب گریزی
آنچه که امروز باید بیشتر مورد توجه رسانهها قرار بگیرد؛ هجمه دشمن در قالب جنگ نرم به نظامهای اسلامی است. همان طور که میدانیم نظام مقدس جمهوری اسلامی نیز به عنوان هدف جنگ نرم چند صباحی است مورد هجمه فرهنگی دشمنان قرار گرفته است.
جریده اینترنتی «خبرگزاری دانشجو»، در آخرین به روز رسانی وبلاگ «قلمدون» چنین آمده است:
یکی از ادوات جنگ نرم که خط مقدم آن را فرهنگ و ارزشهای جوامع تشکیل میدهند، تبلیغات سوء علیه ارزشهای دینی و فرهنگی مسلمانان است. ارزشهایی که بنیان اصلی تربیت و تعالی یک جامعه اسلامی را در برمی گیرد.
مقام معظم رهبری (مدظه العالی) در بیانات اخیرشان همگان را به موفقیت رسانههای غربی در تبلیغات توجه دادند. حال بر ما فرض است که با وجود رواج و گسترش شبکههای خارجی و بنگاههای فرهنگ ساز غربی؛ بسنجیم در مقابل تهدیدی بزرگ شبهه افکنی در میان اقشار مختلف جامعه تا چه حد توانستهایم در عرصه تولیدات رسانهای مقابله و ایستادگی کنیم.
البته ناگفته نماند با وجود مشکلات و محدودیتهای بسیاری که در راه برنامه سازی وجود دارد؛ زحمات کارشناسان و برنامه سازان صدا وسیما ارزشمند است. اما تا زمانی که اشکالات و کاستیها به طور منطقی بیان نشود؛ حرکت به جلو صورت نمیگیرد.
غرض در این مجال بیان جزئیاتی است که به نظر برنامه سازان رسیده؛ اما مغفول مانده و خلا آنها در برنامه سازیهای مناسبتی حس میشود.
با وجود اینکه هرساله با نزدیک شدن ماه مبارک رمضان تب ساخت سریالهای مناسبتی بالا میگیرد و دست اندرکاران سیما شروع به فعالیتی مضاعف میکنند؛ میتوان گفت: ماه رمضان در جهت جذابیت بیشتر فضای رسانهای جامعه، فرصت مغتنم برای القاء ارزشهای دینی است چرا که به بیان امیر المومنین علی (ع) (الفرصه سریعه الفوت و بطیئه العود) و ممکن است چنین فرصتی تا سال بعد برای برنامه سازان و مخاطبان بوجود نیاید در صورتی که مخاطبان با حیلت رسانههای غربی و شبکههای خارجی درگیر هستند.
در این یادداشت سعی بر این داریم به نکاتی چند که باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد؛ بپردازیم.
مخاطبشناسی:
با توجه به اینکه اساسا بقاء هر رسانه به در جذب حداکثری مخاطب است؛ میتوان گفت: اولین و مهمترین اصل در جذب مخاطب «شناسائی سلائق و علائق مخاطبین در جهت تامین خوراک فکری و نیازهای بصیری انها است. چرا که با توجه به فعالیت رسانههای مختلف و متفاوت در دنیای امروزی شاهد انواع برنامه ریزیها و مدیریتها از سوی مسولان در جذب مخاطب هستیم که این مهم میتواند عرصه رقابت را سختتر و نیاز ما را به برنامه ریزی دقیقتر بیشتر کند.
حال سوالی در اینجا مطرح میشود که صدا و سیمای ما تا چه اندازه توانسته؛ مخاطبهای خود را شناسائی کرده و در جهت تامین خواستهای مخاطبین قدم بردارد؟ تا چه اندازه سعی کرده بسترهای مناسب را برای شناسائی مخاطبین و طبقه بندی آنها ایجاد کند؟
چرا که اگر، مخاطبین را شناسائی و طبقات و طیفهای مختلف فکری را شناخته باشد در این صورت است که میتواند به بهترین صورت ممکن به وظیفه ذاتی خود عمل کرده و نتیجه مطلوب را از برنامههای خود کسب کند. (این مهم در نظرسنجی عملکرد سیما دیده شده؛ اما به حد کفایت نرسیده است) اما متأسفانه شاهد هستیم که در عملکرد و روند برنامه سازی، چنین مهمی – یعنی شناخت مخاطب و نیازهای او کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
اما به قولی رمضان ماه فرصتهای طلایی است! اگر تا کنون مخاطبشناسی کمتر مورد توجه قرار گرفته است چه بهتر که بعد از اتمام مناسبتهای مذهبی؛ علی الخصوص ماه مبارک رمضان کیفیت سریالها سنجیده شده و برای سال آینده موضوعشناسی بصورت خاص مورد توجه قرار گیرد. تا برنامه سازان با زمان بندی بیشتری، فرصتشناسی مقبول تری را از مخاطب داشته باشند و سطح کیفی کار خود را ارتقاء بخشند. چرا که اگر سلائق مخاطب شناسائی شود تنوع در کار، اصل اول در برنامه سازی سیما خواهد شد تا اقشار مختلف مردم آنچه را که مد نظر دارند در برنامههای مناسبتی سیما بدست آورند.
توجه به ارزشهای اسلامی در جامعه اسلامی
توجه به ارزشهای اسلامی در جامعه اسلامی، گام برداشتن در مسیر تعالی فکری و در جهت خوراک فکری مخاطب است. چرا که صدا و سیما دانشگاه است و هر چقدر ما در برنامههای صدا و سیما علی الخصوص در ماه مبارک رمضان پایبند به ارزشهای اسلامی باشیم، جامعه به خودی خود به سمت و سوی ارزشها حرکت میکند.
متأسفانه با توجه به اینکه اصل غلبه ارزش بر ضد ارزش است و اساساً غلبه این امر به ارزش سازی در سیما و سینما بر میگردد؛ عکس این مطلب را در برنامه سازی مشاهده میکنیم. سیما و سینما به جای ارزش سازی در حال چهره سازی است و به اذعان اساتید و خبرگان این عرصه روابط، ضوابط را تعریف میکند که آینده نامعلومی را برای این هنرمتعالی رقم خواهد زد.
برای مثال تا چه حدی سعی شده است ارتباط دو با جناق و دو خواهر یا ارتباطات فرزندان آنها با پوشش و حجاب نشان داده شود؟ تا چه حدی سعی شده ارزشهای دینی به صورت اکمل حفاظت شود؟ تا چه اندازه سعی شده به جای فقر مادی به فقر معنوی توجه شود؟ این موضوع را ما با نگاهی گذرا و تاملی سطحی و قیاس میان سریالهای ۱۰سال گذشته تا امروز مشاهده میکنیم. گویی تحولی عظیم در رسانه صورت گرفته است تا این ارزشها کم رنگ جلوه داده شوند.
بر اساس همین تحول نامبارک است که نظریه ایجاد شده که قبه به نمایش گذاشتن اتاق خواب هم شکسته شود! درحالیکه این سوال در ذهن کارشناس فرهنگی و اجتماعی ایرانی – اسلامی است که نمایش دادن این صحنهها چه ضرورتی دارد؟! یقیناً با وجود این نگرشهای عجیب و دور از فرهنگ ایرانی – سلامی در اندیشه فیلمسازان در آینده پای فراتر از اتاق خواب هم گذاشته خواهد شد.
توجه به نتیجه گیری درست و اصولی، به جای نتیجه گیری سلیقهای:
یک فیلم یا سریال با مضامین اجتماعی و... با نظرات موافق و مخالف و گهگاه کارشناسانه ساخته میشود و تمام گزینههای یک فیلم موفق را دارا میباشد اعم از فیلم نامه خوب، کارگردانی خوب و... اما در آخر داستان با عدم نتیجه گیری درست و اصولی و گاهی با ایجاد شبهه، بیننده را سردر گم کرده و به جای حل مشکل، ایجاد و طرح مشکل میکند که جای بسی تامل در وظیفه رسانه دارد.
البته در این میان میتوان از سریالهای منطقی با نتیجه گیری اصولی هم نام برد. برای مثال نسخه ایرانی «کلید اسرار» که انصافاً چهارچوب یک فیلم جذاب را در این سریال دارا بود.
لازم به ذکر است که سردر گمی مخاطب نوعی دلزدگی او را نسبت به رسانه ایجاد میکند و میتواند مخاطب را جذب سایر رسانههای غربی و ماهوارهای که شیوههای مختلفی در جذب مخاطب و تهیه خوراک فکری او دارند کند.
هماهنگی کارگردان و بازیگر:
در بعضی موارد دیده میشود که عدم هماهنگی این دو مقوله مهم – کارگردان و بازیگر - در عرصه هنر باعث کم شدن جذابیت سریالها علی الخصوص در ماه مبارک رمضان میشود. برای مثال بازیگری که ممحض در طنز و طنازی است در کنار کارگردانی قرار میگیرد که موقعیتهای طنز را بطور کامل نمیشناسد و فقط با جمع نمودن بازیگران طناز، سعی در هدایت داستان دارد و این چینش غیر اصولی و ناصحیح سبب پائین آمدن ریتم و سرعت سریال شده و در پارهای از اوقات به اطاله کشیده شدن آن منجر میشود. این اتفاق نتیجهای جز دلزدگی مخاطب نخواهد داشت. در این چینش نادرست گهگاه از عوامل پشت صحنه نیز به عنوان بازیگر استفاده شده که در پائین آمدن سطح کیفیت کار تاثیر فراوانی دارد.
باید توجه داشت، آنچه در این امر صحیح به نظر میرسد این است که بازیگر ممحض در طنازی میبایستی توسط کارگردانی که به موقعیتهای طنز و الفاظ طنز آشناست هدایت شود. مصادیق این مطلب را در کارگردانیهای طنازان صاحب سبک میبینیم.
استفاده از خبرگان و کارشناسان مذهبی درجهت طرح و حل شبهات به کمک داستان:
همانگونه که در موارد قبل از این ذکر شد یکی از حربههای دشمن در جنگ نرم مطرح نمودن شبهات در میان اقشار مختلف مردم است که گهگاه طرح این شبهات نشان از احاطه آنها به اصول و فروع دین دارد و در پارهای مواقع اثبات میکند که در مسائل دینی آنها بیشتر از ما زحمت کشیدهاند.
تلاشی که بر جایگزینی جذابیت به جای محتوا و ایجاد و طرح شبهات در میان اقشار مختلف علی الخصوص طیف فرهیخته صورت میگیرد. بطوری که در پارهای مواقع خود طرح شبهات جدید میکند. لذا ضرورت کنونی جمع آوری شبهه و سعی در رفع و برطرف نمودن آن با استفاده از کارشناسان مذهبی است. البته بهرهمندی از نظرات کارشناسان مذهبی نباید فقط در حد مطرح شدن نام کارشناس در انتهای فیلم بسنده کند، بلکه به صورت اصولی و منطقی یک شبهه طرح و جواب شبهه نیز به صورت کامل داده شود.
چرا که امروز رسانهای چون منبر نمیتواند آنجامعیتی را که رسانهٔ گستردهای چون صدا و سیما دارد؛ داشته باشد. لازم به ذکر است در صورتی که رسانه بتواند جذابیت را با محتوا ممزوج کرده و خبرگان دین را وراد عرصه داستان کند؛ میتوانیم ادعا کنیم که رسانه به محل کسب دانش نزدیک شده است.
لینک کپی شد
گزارش خطا
۰
ارسال نظر
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.