تمام برکناریها و استعفاها در فوتبال نمایشی است برای فروکش کردن غوغایی که پس از باختهای کشورمان در رسانهها و میان مردم دیده میشود و بعد دوباره ...
گروه ورزشی «خبرگزاری دانشجو»- سارا خدادادبیگی؛ فوتبال و فوتسال در کشور ما دارای اهمیت فراوانی است و می توان از آن به عنوان پرطرفدارترین و جذابترین ورزش در کشورمان و در جهان یاد کرد. عوامل زیادی در این رشته تاثیرگذار می باشند که از این عوامل می توان به سرمایه گذاری، مدیریت، سیاست، زمان و استعداد و نبوغ در آن اشاره کرد که این عوامل نه تنها در کشورهای دیگر بلکه در ایران نیز دیده می شود.
اولین عامل که نه تنها در فوتبال بلکه در تمامی رشته ها بسیار اهمیت دارد «مدیریت» است که این عامل در فدراسیون کشورمان بسیار بسیار کمرنگ دیده شده است.
فوتبال در کشورمان دچار ضعف جدی است، که افراد و مسئولان زیادی آمده و رفته اند ولی این ورزش هر دهه، هرساله و حتی هرهفته ضعیف و ضعیف تر شده تا آنجا که پاسخ گوی علاقه مندان به این رشته نیست، که این نشان دهنده کمبود مدیریت در این فدراسیون می باشد.
قبل از هرچیز و حتی قبل از سرمایه گذاری در این رشته باید به فکر تشکیل یک تیم مدیریتی قوی در آن بود که کمبود این تیم نه تنها در فوتبال و فوتسال بلکه در تمامی ورزش های کشورمان به چشم می خورد.
فدراسیون فوتبال کشورمان فاقد دیدگاه مدیریت کلان است، در این فدراسیون بجای اینکه تصمیمات به صورت تصمیم گیری پشتوانه ای گرفته شود متاسفانه بصورت فرد به فرد دیده می شود.
در هفته اخیر که هفته سیاهی برای ورزش کشورمان بود در ابتدا شاهد شکست ناباورانه تیم ملی فوتسال ایران مقابل تیم رده بیستمی جهان، کلمبیا بودیم سپس شکست تیم ملی جوانان مقابل تیم ملی کره جنوبی رقم خورد و در پایان نیز تیم ملی ایران مقابل تیم ملی ازبکستان آن هم در خانه شکست خورد تا این سوال بیش از گذشته در ذهنمان خطور کند که به راستی دلیل این همه شکست پی در پی و متوالی چیست؟
با ابراز تاسف باید گفت فدراسیون فوتبال ما ساختار بیمارگونه دارد که هرچه زودتر نیاز به تیمار جدی و اساسی دارد ولی متاسفانه کسی حقیقتا در اندیشه شفای این فدراسیون نیست و هر که بر صندلی ریاست آن تکیه می زند این موضوع را به فراموشی می سپارد.
برای بهبود این ورزش تنها نباید به تفکر یک شخص تکیه داشت بلکه باید تیمی از مدیران تشکیل داد و به معنی واقعی کلمه از وجود مایه گذاشت تا بتوان کمی کمر درحال شکستن این ورزش را کمی به سمت بالا سوق داد.
در درجه اول باید دیدگاه و تفکر مدیریتی عوض شود؛ چرا که تفکرات مدیریتی در فوتبال کشورمان به شدت بیمار است که در این زمینه ما می توانیم از قویترین پتانسیل ها برای موفقیت در صحنه های ملی استفاده کنیم و در کل باید پوست اندازی اساسی در فوتبال کشورمان رخ دهد.
عامل دیگر، زیرساخت های این ورزش است که مهم پیاده کردن آن است که در این باره نیاز به مدیرانی کارآمد و موثر و قابل اطمینان داریم که بتوانند این زیرساخت ها را بطور ماهرانه و با تبحر خاصی پیاده کنند؛ مدیرانی که از خود گذشته بوده و اهداف را مشخص کنند، اهدافی که دورنمای فوتبال در صد سال آینده را هدف قرار داده و تیرهای خود را از همین الان به طرف این هدف شلیک کنند تا در سال های آینده با این مشکل اساسی روبه رو نباشیم.
ما شاهد مدیرانی کارآمد و دلسوز در ورزش کشورمان نیستیم تا بتوانند تفکرات خود را در این باره پیاده کنند و این موضوع مربوط به امروز و دیروز فوتبال ما نیست همچنین در مدیریت نیز باید برنامه ریزی بصورت کارا انجام گیرد که بدنبال آن برنامه ریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت شکل بگیرد.
در این راستا مسابقات لیگ می تواند بسیار موثر باشد و از تاثیر باشگاه ها در تیم ملی نباید غافل شد که در اصل برآیند باشگاه ها در تیم ملی تجلی پیدا می کنند، بنابراین بصورت کلی و جزئی باید نظارت بر باشگاه ها برای کار بیشتر در آنها صورت گیرد.
در این ورزش مشکلات فراوانی وجود دارد که با ابراز تاسف فراوان باید گفت که زیر پرده یک برد جزئی پنهان می ماند و باز بعد از آن برد نمایان شده و قد علم می کند، به بیان ساده باید گفت ما به بردهای سطحی و اندک دل خوش کرده ایم و در حقیقت خود را گول می زنیم ولی تا کی؟...
مدیری که در بالاترین جایگاه در این ورزش به صندلی تکیه می کند مسئولیت بسیار خطیری به عهده دارد که باید بسیار کاردان و کاربلد باشد و دلسوزانه مانند پدری برای رسیدن فرزندان خود به بالاترین مقام ها تلاش بسیار کند و در این راه باید هم اندیشی با اطرافیان خود داشته تا بهترین عملکرد را نشان دهد نه اینکه خود را قدرت مطلق دانسته و بدون هیچ مشورتی فقط نظرات خود را اجرا کند.
چرا باید یک مسئول و یا حتی زیردست آن فقط به خاطر عوامل جزئی و پیش پاافتاده سرمربی با تجربه و قوی و با مسئولیت را برکنار کرده و به جای آن دستیاری را که در کنار این سرمربی کار می کرده را به جای وی منصوب کند که نه کارنامه ای از خود به جا گذاشته و نه تجربه کافی را برای این کار داشته است که خود این مربی بازیکنانی را از فهرست تیم ملی خط می زند که واقعا می توانست تیم ما را از ورطه نابودی نجات دهد.
در نهایت هم رئیس فدراسیون تنها با برکناری سرمربی مشکل را حل شده می داند و باز هم تصمیمات را به عهده کسانی می گذارد که نظرات شخصی را بر آنچه صلاح فوتسال است برتر می دانند.
این حرف ها را نه تنها ما بلکه قبل از ما هم زیاد گفته اند ولی مسئولان با اینکه این همه انتقاد به آنها می شود ولی باز به این نظرات و انتقادات اهمیتی نمی دهند و متاسفانه در این مواقع باب شده است که پس از باخت های این چنینی یک جلسه تشکیل داده و می گویند باید این افراد برکنار شده و افراد خبره جای آنها را بگیرند و در کل شاید تعویضی نه چندان مهم در آن ببینیم ولی تمام این کارها نمایشی است فقط برای اینکه غوغایی که پس از باخت کشورمان در رسانه ها و میان مردم دیده می شود، فروکش کند و بعد از اینکه اوضاع آرام شد این آقایان دوباره مشغول کار خود شده و در نهایت عبارت «همان آش و همان کاسه» قوت می گیرد.
حقیقتا این وضع تا کی ادامه خواهد داشت؟!...
به امید روزهایی که بتوایم شاهد پیشرفت این ورزش در کشورمان باشیم که البته امیدواریم این هدف فقط بصورت آرمانی نباشد و به تحقق بپیوندد.