گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ درست 8 سال قبل بود که در چنین شبی در بین عزادارن حسینی مسجد ارک ولوله ای برپا شد و یک لحظه آتش تمام مسجد را فرا گرفت و عده ای شهید و مجروح شدند؛ گفتنی ها همیشه زیاد بوده اما این بار سراغ کسی آمدیم که شاهد و ناظر این آتش سوزی بود.
با اصرار فراوان راضی به مصاحبه شد آن هم به این شرط که اسمی از او نبریم قول دادیم و او شروع کرد و گفت از لحظه هایی که با وجود سن کمش دستش از دست برادرش جدا شد و ...
و این است روایت این شاهد ماجرای مسجد ارک که به همراه برادران خود در این مکان حضور داشت:
شب پنجم ماه محرم سال 83 مثل همیشه داخل مسجد ارک برنامه عزاداری برپا بود، وارد حیاط مسجد شدیم و انتهای حیاط کنار جایگاه نشستیم، نماز شروع شد، در رکعت دوم نماز اول از طبقه بالای مسجد که محل حضور خواهران بود صدای جیغ و فریاد آمد، یکی از مداحان که از ماجرا اطلاع نداشت، از پشت بلندگو اعلام کرد که هیچ مشکلی نیست و نماز را ادامه بدهید؛ حدود 30 ثانیه بعد صدای «آتش»، «آتش» به گوش رسید و از پشت بلندگو اعلام کردند که نمازتان را بشکنید.
حیاط مسجد ارک با ایجاد داربست مسقف شده بود و بخاری نفتی زمینی در آنجا وجود داشت؛ به دلیل اینکه سقف برزنتی کوتاه بود، دودکش را از میان برزنت بیرون داده بودند که بر اثر حرارت زیاد برزنت آتش گرفته بود؛ یکی از خادمان خود را به محل آتش رساند و با کاپشن خود آتش را کاملاً خاموش کرد.
اما یکباره باد وزید و تا انتهای برزنت آتش گرفت؛ در این هنگلام حیاط مسجد و شبستان پایین کاملاً به وسیله آتش محاصره شد؛ در آن لحظه برقها را قطع کردند، ولی از بالای سرمان آتش میریخت، من و برادر کوچکترم قصد خروج از مسجد را داشتیم، اما وقتی به وسط حیاط مسجد رسیدیم یکباره با شخصی برخورد کردیم و هر کدام به سمتی افتادیم و من برادر کوچکم را گم کردم.
پدر و برادر بزرگم در خارج از مسجد چشم انتظار ما بودند؛ در آن لحظه چشمم به درب خروج افتاد، دیدم جانباز ویلچری قصد خارج شدن از محل حادثه را دارد، اما جلوی در نقش بر زمین میشود و آستانه در اصلی مسدود می گردد؛ به همین دلیل بسیاری از عزاداران از شدت ازدحام جمعیت زیر دست و پا دچار آسیب و صدمه می شوند.
افرادی هم که داخل مسجد بودند پس از اقامه کامل نماز، فرشها را جمع کردند و در جایی پناه گرفتند و سالم ماندند.
بالاخره از طریق زیرزمین که به بیرون راه داشت و آن را باز کرده بودند و از مسجد خارج شدم؛ مردمی که در آن شب برای انجام مراسم عزاداری به مسجد ارک آمده بودند، در خیابان های اطراف سرگردان شده بودند؛ یک نفر به برادر کوچکم کمک کرده و با خود بیرون آورده بود.
زمانی که توانستم از آتش نجات پیدا کنم متوجه سوختن دست و قسمتی از بدنم شدم؛ وقتی چادر خانمی به دستم برخورد کرد، متوجه شدم دستم سوخته است و پس از آن در قسمتی از گوش و بخشی از موهایم احساس سوختگی کردم.
واکنش مردمی که در خارج از مسجد حضور داشتند و کاری از دستشان بر نمیآمد هم جالب بود، آنها نگران و دلواپس عزیزانی بودند که در مسجد حضور داشتند.
حادثه دلخراش آتش سوزی مسجد ارک در سال 1383 حدود 78 نفر شهید و حدود 360 نفر مجروح و زخمی داشت.