به گزارش خبرنگار فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام پناهیان روز پنجم ماه محرم در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) به سخنرانی پرداخت که متن کامل این سخنرانی به شرح زیر است.
مدتهاست فرهنگ جامعه بشری را به گونهای اداره میکنند که مردم از مدیریت کلان سر در نیاورند. بعضی هم به خاطر عافیتطلبی از این امور غافل شدهاند.
یکی از وجوه دقت در مدیریت کلان دنیا این است که سیاسی میشوند و یکی دیگر این است که انسان از مسائل کلان فرهنگی سر در نیاورند. مسائل کلان اقتصادی نیز همین گونهاند.
مهمترین مسائل اقتصای و فرهنگی باید در دانشگاهها تدریس شود.
در دین هم همین گونه است، اگر کلان نگری نداشته باشید بنده خدا نمیشوید و بنده انسانها خواهید شد.
چه بندگی و چه زندگی، وابستگی مستقیمی به مدیریت کلان جهان دارد.
کسی بخواهد وضعیت امروز ایران را بدون نگاه کلان بفهمد حتما دچار اشتباه خواهد شد؛ اگر به روند 30 ساله و تاثیری که در کل جهان گذاشت نگاه نشود در مصادیق جزئی امروز اشتباه خواهیم کرد.
در دینداری همین گونه است اگر ولایت آنقدر مهم است که نماز و قرآن بی ولایت قبول نیست به خاطر این است که به مدیریت کلان جهان ربط پیدا میکند.
درک مسائل کلان نیاز به هوش و تخصص پیچیدهای ندارد بعد از این پیش گفتار، وارد بحث خودمان شویم.
چرا از مسائل کلان شروع کردیم؛ زیرا تمامی بحثهای این چند شب به این موضوع ربط پیدا میکند.
من در مورد فطرت حرف نمیزنم در مورد قیام امام حسین (ع) و بازگشت به آن و تاثیر آن در تحولات پیش از ظهور حرف میزنم؛ ما در مورد مدیریت کلان عالم صحبت میکنیم.
چرا شما نباید در مورد مدیریت کلان حرف بزنید؟ چرا خانم رایس در مورد مدیریت کلان صحبت میکند و تحلیل میکند که عزاداران امام حسین(ع) خطرناک و تروریست هستند؟ چرا او باید متوجه ربط به خطر افتادن قدرت دیکتاتورها و سینهزدن برای امام حسین (ع) شود و تو متوجه نشوی؟
چرا باید صهیونیستهای خونخوار مدیریت کلان جهان را برنامهریزی کنند؟ کلاننگر نبودن یک بیماری است. نتیجه همین بیماری است که در دانشگاهها دموکراسی تدریس میشود یعنی نمیبینیم چه اتفاقی در صدها سال در غرب افتاده است.
بروید پروتکل صهیون را بخوانید، پس از آن که این پرونده منتشر شد، خودشان گفتند این پروتکل دروغ است. خوب اگر دروغ است و یک فرد، با اتکاد به شعور خود آن را 115 سال قبل منتشر کرده، چه فرد باهوشی بوده که حوادث و برنامه ریزیهای امروز را در آن زمان نگاشته است.
مگر میشود یک نفر تمام برنامهریزیها را بنویسد، اگر کلان نگر نشویم، نزدیک است ضد انقلاب شویم، کلاننگر نباشیم اگر این گونه شویم میگوییم حکم سلمان رشدی به وجهه ما ضربه زده اگر کلان نگر نباشیم میگوییم رابطه با آمریکا موجب میشود نفس راحتی بکشیم.
ما دور هم نشستهایم و ثانیهشماری برای ظهور می کنیم برای ظهور آماده می شویم برای ظهور هم قواعد گفته شده است هم نشانه، ما به نشانهها کاری نداریم اما مثلاً قواعدی مثل خلا تئوریک در جهان وجود دارد، نمیشود بگوییم قواعد ظهور بوجود بیاید، ولی 2000 سال دیگر امام میآید.
برخی میگویند اصلاً نباید از علائم ظهور حرف زد، بعد ما میگوییم امام خمینی(ره) نیز از این علائم حرف میزنند، اما همان بعضیها اعتراض میکنند که امام هیچگاه در این خصوص صحبت نکرده است؛ ما که سند میآوردیم که امام فرمودهاند: «این تحول جوانان در نگرش به شهادت از علائم ظهور است»؛ به امام هم اعتراض میکنند.
برخی نیز میگویند تنها باید از امام زمان(عج الله) حرف زد نه از امام حسین(ع)؛ ایشان مربوط به گذشته است، این افراد نیز مسائل را قاطی کردهاند، اتفاقاً باید ببنیم کی راه را برای ظهور باز میکند، اگر عاشورا را درک نکردی میخواهی کدام قسمت تاریخ را درک کنی؟
رازهای عاشورا است که راه را برای امام زمان(عج الله) باز میکند، ما در این شرایط زمانی زندگی میکنیم و میخواهیم از لحاظ معنوی پیشرفتها کنیم، رازهای عاشورا نقطه عطف زمانه ماست.
نیمی از وقتتان گذشت و فقط حرف زدیم که بگویم از چه چیزی داریم حرف میزنیم، اما همین مسئله نیز مهم است.
با توجه به جهان، جهان اسلام، جامعه خودمان به درک عمیقتر عاشورای کربلا نیاز داریم؛ برای هر کدام هم صحبت کنیم خلاء تئوریک که در جهان به وجود آمده است جامعهاسلامی که در معنویت رشد کرده و نیاز دارد که پیراسته شود و جوان که شور دارد و این شور باید با حسین پاسخ داده شود.
پیامبر(ص) فرمودند: «هرکس نمیتواند علی(ع) را دوست داشته باشد، ولی هر کسی میتواند حسین(ع) را دوست بدارد.»
حسین محور وحدت است و دشمن میلیاردی خرج میکند او را محور تفرقه اعلام کند. قبلا همه ادیان با امام آبرو کسب میکردند حتی آنان که از پیامبر حدیث جعل میکردند، سعی میکردند با احادیثی که به امام حسین منتسب میکنند برای خود آبرو کسب کنند واسطه این چهار گروه با امام حسین(ع) فطرت است و این گونه بود که به فطرت رسیدیم.
حال بیایید با امام حسین (ع) فطرت را تعریف کنیم؛ فطرت یعنی یک عشق وافر، یک شور مطلق، یک شعور محکم به خدا و خوبیها و خوبان عالم. فطرت یعنی من و ذات خودم که پنهان است خدا و خوبیها و خوبان را میشناسم و به آنها شدیدا عشق میورزم. اگر پرده از فطرت کنار برود خواهیم دید چقدر به خدا عاشقیم و میبینیم چه میزان به پیامبر مشتاقیم و همچنین خوبیها را از عمق وجود دوست خواهیم داشت.
فطرت یعنی معرفتی عمیق که از درون میجوشد؛ این یعنی حکمت، حکمت یک جلوهای از جلوهای فطرت است.
فطرت یعنی الهامات ذاتی که در جان شما هست و نمیشود آن را تعریف کرد، باید تجربه کرد. وحی با امام حسین(ع) سوختن او و خود را میبینی از خود میپرسی چرا من حسین را دوست دارم، چرا او و ذکرش و گریهاش برای من کهنه نمیشود. میدانی چرا برای رفتن سراغ حسین(ع) نیاز به تهذیب نداری ؟چون معجزه فطرت و شکوفاترین شکوفه فطرت است.
علامه طباطبایی میگوید هیچ کس به هیچ مرحلهای از عرفان نمیرسد، جز با حرم امام حسین (ع) یا با توسل به او این از عرفا و جوانان را نیز گفتیم شور و هیجان آنها را به سمت حسین میکشاند.
من از همه هنرمندان عذرخواهی میکنم که شور و هیجان حسینی را نشان ندادند؛ کسر شأنشان میآید وقتی یک عده انسانهای علم زده به جان فرهنگ میافتند دستههای عزاداری محسوب میشوند، اما انسانهای روشنضمیر دستههای عزاداری را نشان میدهند.
بحث تماشا را که دیشب آغاز کردیم، ادامه دهیم.
حسین فطرت شما را شکوفا میکند؛ یک دلیلاش این است که تا به حال تجربه کردهایم تجربههای جهانی را نیز که خودم دیدم و شبهای گذشته به شما گفتهام.
پس باید تعلیم و تربیت با امام حسین (ع) آغاز شود. این حرف، امام حسین را از یک موضوع احساسی و ذاتی در میآورد و این مفهوم عظیم را به جایگاهی والاتر میرساند. برای اینکه فطرت شکوفا شود باید برویم تماشا.
بعضی افراد که لایههای حجاب روی فطرتشان نازک است تا خوبان را میبینند میگویند دلم این خوبیها را میخواهد.
قرآن در سوه انعام آیه 61 دعوت میکند به تماشا و میفرماید: «خداوند طبیعت را نشان میدهد میگوید نگاه کن ببین شاید قلبت بیدار شد؛ ببینید چه در آسمان و زمین هست؟» البته این را هم میفرماید «اگر در کسی گل ایمان نباشد چیزی نمیفهمد.»
در دعای ابوحمزه داد میزنید خدایا چرا به من نگاه نمیکنی؟ نکند رفت و آمدم با علما کم شده است که به من نگاه نمیکنی؟
یک کلمه را میگویم؛ رسالت انبیاء با چهار کلمه توضیح داده شده؛ اول آیات را تلاوت کن، بعد تزکیه، بعد تعلیم و بعد حکمت.
اما هر بار، تلاوت اول آمده است، تلاوت یعنی چی؟ معنای لغوی، به ترتیب مجموعهای را آوردن، تلاوت آیات یعنی یکسری از آیات را بچین این یعنی تماشا. بعد برو کلاس تغییر.
شکوفایی فطرت با تماشاست و تلاوت آیات نوعی تماشاست؛ بیا آیات آنان را تماشا کن شاید دلت خواست که به آنها نزدیک شوی و حسین زیباترین تلاوت قرآن ناطق است و مرور روضهها، تلاوت آیات شرحه شرحه شده در برابر توست. تکرار روضه، تکرار آیات حسین است.
سینهزدن قفل دل تو را باز میکند، پس خود امام حسین(ع) با تو چه میکند که اگر در دلت جلوه کند.