کد خبر:۲۱۷۰۳۸
غرب‌زدگی

روشنفکری که با آفتابه ودکا می‌خورد!

سالهاست که جریان معارض فرهنگی و ادبی جمهوری اسلامی ایران به دنبال احیای روشنفکری غرب زده در ایران است.

به گزارش فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، سایت رویداد، اینکه روشنفکری غزب زده با کدام قرائتش نیز مطرح شود برای آنان چندان تفاوتی ندارد، حال می‌خواهد از پهلوی سنت گرایی و نسبتی مانند حسین نصر برخواسته باشد یا اینکه بر سنت هایدگریسم و نسبت جلال آل احمد بر نهضت نقد ماشینیسم و یا قرائت‌های تند و جنون باری همچون نگاههای آخوندزاده و مشی منافقانه طالبوف و سبک تهی و پوچ احمد شاملو، هرچه هست تلاش غربی‌ها برای زنده باقی نگاه داشتن یک جریان روشنفکری در ایران است.

در همین رابطه است که‌گاه چیزهای جالبی از فرهنگ و روح مشترک جریان روشنفکری البته با قائل شدن تمایزاتی در نوع و نگاه حاکم از طیفی آرام تا گروهی گردن کش و اهل طغیان بنظر می‌رسد.

بطور مثال این روز‌ها حرف‌ها و سخن‌هایی از غلامحسین ساعدی در کنار دیگرانی مشهور‌تر همچون صادق هدایت در محافل روشنفکری و رسانه‌های وابسته دهان به دهان چرخیده و بازگو می‌شود که خود حاوی نکاتی جالب و شنیدنی و البته در خور تامل است.

بطور مثال رضا براهنی، نویسنده و منتقد ادبی در یادداشتی درباره او می‌نویسد: «ساعدی چیزی را در جایی مخفی می‌کرد که به عقل جن هم نرسد که در آنجا مخفی شده است. نمونه‌اش موقعی بود که در‌‌ همان شش هفت ماه پیش از خروج او از ایران رفتم پیش ساعدی که آپارتمانی در بالای پیچ شمیران نرسیده به تخت جمشید داشت. وقتی که بی‌اختیار پس از ساعت‌ها نشستن، بلند شدم رفتم دستشویی، دیدم ساعدی با مشتش به در دستشویی می‌کوبد. من فکر کردم به آپارتمان حمله شده، گفتم چیه؟ گفت از آفتابه استفاده نکن، گفتم چرا؟ گفت پر ودکاست! به عقل جن هم نمی‌رسید که ودکا را در آفتابه بریزند و توی دستشویی بگذارند، به دلیل اینکه امکان نداشت به ذهن پاسدار برسد که ساعدی ودکا را دقیقا توی آفتابه بریزد و توی دستشویی بگذارد.»

این درست‌‌ همان چیزی است که محافل حامی روشنفکری ادبی و هنری در داخل و خارج از ایران آنرا طلب می‌کنند، یعنی ترسیم ابعادی ناهنجار و نامتعارف از زندگی روشنفکر ایرانی بعنوان یک الگو و سرمشقی برای جوانان و احیانا کنشگران ادبی و هنری که می‌خواهند روزی در تاریخ ادب و هنر ایران نامی از انان باقی بماند.

ساعدی خودکشی کرد و با آفتابه الکل می‌نوشید و همیشه ناراضی بود و همواره سیاه نگاه کرد و دلبسته بود بر تمامی ژست‌های روشنفکری که تا قبل ازین اسلافش دلبسته آنان بودند.

این جریان همچنان نیازمند واکاوی و روشنگری است چرا که همواره زنده باقی نگاه داشتن روشنفکری بیمار گونه و خزان زده در ایران از اهداف دشمنان این کشور و بعنوان نکته‌ای حائز اهمیت در برنامه ریزی استحاله فرهنگی غرب علیه جمهوری اسلامی مطرح بوده و از اولویت ویژه‌ای برخوردار بوده است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات بینندگان
بدون نام
-
۱۱ آذر ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۱
اصلا تيتر جالبي نبود
0
0
پربازدیدترین آخرین اخبار