به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، نشست دانشجویی «نقد و بررسی سیاست های کشور در بخش جمعیت» در «مرکز مطالعات سیاستگذاری سلامت، بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران» برگزار شد.
در این نشست مرتضی فیروزآبادی، مدیر شبکه تحلیل گران تکنولوژی ایران (ایتان) پس از بیان سابقه طرح بحث جمعیت در کشور سخنان خود را در 6 محور عنوان کرد: 1. طرح مسئله 2. مروری بر سیاست¬های کنترل جمعیت که کشور اتخاذ کرده، 3. مسائل کشور در بخش جمعیت، 4. ابعاد اهمیت جمعیت و پاسخ به چند شبهه 5. نگاهی کلی به سیاست¬های سایر کشورها و 6. چارچوب سیاست¬گذاری پیشنهادی.
در اوایل سال 89 مسئله جمعیت را به منظور تهیه برخی گزارشهای راهبردی مورد بررسی قرار دادیم.
اخیرا هم هم مصوبات شورای عالی انجام شده است و سیاست های کلی جمعیت هم در حال تدوین است.
علت اهمیت بحث جمعیت در شرایط فعلی طرح بحث توسط مقام معظم رهبری است که باعث تغییر فضای کشور شده است.
البته ایشان قبلا در صحبت¬های خود در دهة 70 در دیدار 13 آبان اشارة کوچکی می فرمایند که مسئله تهدید نسل در کشورها ابزاری است در جهت تضعیف و ممانعت از پیشرفت و توسعه آنها.
پس از آن هم موارد جزئی در صحبت های ایشان بوده است. در سال های اخیر اولین باری که ایشان بطور جدی این مسئله را مطرح فرمودند، اردیبهشت ماه سال 89 در جلسه با روحانیون مجلس بود که بطور صریح در مورد مسئلة جمعیت صحبت می کنند که خبر آن به طور ضمنی در آن زمان در رسانه ها منتشر شده است.
ایشان مجموعا معتقدند که پیشرفت های امروز ما ناشی از همان افزایش جمعیت اول انقلاب است، این مسئله با نگاه بسیاری از افراد که هنوز هم افزایش جمعیت را تهدیدی برای کشور می دانند، متفاوت است.
البته این متفاوت از مسئله ای است که ما باید با چه سیاستی جمعیت را تحدید می کردیم.
مقام معظم رهبری تا به حال طی 3 جلسه صراحتاً به موضوع جمعیت اشاره کردند؛ دیدار با کارگزاران نظام در سال 90 و ابتدای ماه مبارک رمضان، دیدار با کارگزاران نظام در سال 91 ابتدای ماه مبارک رمضان و از همة آنها جدی تر دیدار با مردم بجنورد.
مسئلة افزایش جمعیت در سالهای گذشته در لایه های تصمیم سازی کشور، مدافعان جدی داشته و دارد لیکن فضای عمومی ایجاب نمی کرده که کسی به بیان آن بپردازد تا این که مقام معظم رهبری فضای عمومی را تغییر دادند و الان امکان طرح بحث در این زمینه وجود دارد.
آنچه باید اتفاق بیفند یکی اصلاح ساختارهای گذشته است و دیگری پاسخ به یک سری شبهاتی که در جامعه وجود دارد.
مطالبی که الان خدمت شما عرضه می کنم از کارهای سال¬ 89- 90 است که در شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران انجام شده است.
البته اگر کسی بخواهد مطالعات دقیق تری انجام بدهد باید با افراد متخصص صحبت کند و یا به مستنداتی که وجود دارد مراجعه کند.
در اینجا 6 محور بحث مطرح است؛ 1. طرح مسئله 2. مروری بر سیاست¬های کنترل جمعیت که کشور اتخاذ کرده، 3. مسائل کشور در بخش جمعیت، 4. ابعاد اهمیت جمعیت و پاسخ به چند شبهه 5. نگاهی کلی به سیاست های سایر کشورها و 6. چارچوب سیاست¬گذاری پیشنهادی.
طرح مسئله
در بحث طرح مسئله، با خاستگاه سیاست های کنترل جمعیت در دهه هفتاد روبه رو می شویم: اول رشد فزاینده جمعیت در اول انقلاب و به تبع آن نگرانی از تأمین منابع حیات و مشکلات زندگی.
سیاست های جمعیت در دهه هفتاد آغاز شد و در برنامه های توسعه اول و دوم، قانون کنترل جمعیت مصوب مجلس شورای اسلامی و برخی دیگر از آیین نامه ها و قوانین تجلی پیدا کرد.
نتایج سیاستهای اتخاذ شده
نرخ رشد ما در سال 1365، حدود 9/3 بوده است و در سال 1388 حدود 3/1 درصد رسیده است و الان هم ظاهراً همین عدد است. ما بین سال های 85 و 86 تاکنون شاهد تغییرات اندک در این شاخص ها هستیم. البته همانطور که شما عزیزان با مفاهیم آشنا هستید، نرخ رشد شاخص دقیقی نیست و شاخص دقیق¬تر، نرخ باروری است که مفهوم آن عبارت است از: تعداد فرزندان هر مادر در دوره ای که توانایی فرزندادار شدن دارد. اگر در آنجا عدد 2.1را قرار دهید (1/0 را برای تلفات در نظر می¬گیرند) عدد 2 بیانگر این است که یک مادر 2 فرزند را به جامعه تحویل می دهد و این حداقل بقای نسل است، یعنی به ازای هر خانواده ای دو نفر دیگر بمانند.
نرخ باروری ما در سال 1365، 4/6 بوده است و در سال 1385، 8/1 و برای الان عددهای 7/1 و 6/1 را بیان می کنند (که بنده پایین تر از عدد 6/1 نشنیده ام و بیشتر عدد 7/1 عنوان می شود).
معنی عدد 6/1 برای نرخ باروری این است که ممکن است در سال های آینده ما به نرخ رشد منفی برسیم، یعنی هر 2 نفری که پدر و مادر یک خانواده می شوند 6/1 بچه از خودشان به جا می گذارند، یعنی 20 نفر تبدیل به 16 نفر خواهد شد و این کاهش به همین ترتیب ادامه خواهد یافت.
حصول نتایج فراتر از پیش بینی ها و برنامه ریزی ها
یک جمله ای که به عنوان یک نکتة کلیدی بحث باید بدانید این است که پیش بینی در برنامه ها و سیاست ها برای کشور چنین بوده که در سال 1390 باروری عمومی عدد 4 و نرخ رشد جمعیت 2/3 بشود.
یعنی قرار بر این بوده است که در سال 1390 (سال گذشته) به این اهداف برسیم.
اگر این اعداد را با اعداد موجود مقایسه بفرمایید نشان دهندة این موضوع است که شدت کاری که ما در کشور برای کاهش جمعیت انجام داده ایم شدت بالایی بوده است و حتی خود مسئولین هم زمانیکه برای این کار برنامه ریزی می کردند چنین چیزی را باور نداشتند و فکر می کردند که ما در سال 90 به باروری 2/3 می رسیم، نه اینکه در سال 1375 باروری ما 96/2 باشد. جالب این است که آقایانی که در آن زمان مسئول بودند پس از تحقق این اهداف هیچ بازنگری در سیاست ها نکردند و سیگنالی به جامعه ندادند که ما هدفی را که می خواستیم مثلاً در سال 90 محقق شود در سال 75 محقق گردید.
کلیات سیاست های اتخاذ شده در برنامه های توسعه
این سیاست ها دارای 4 ضلع اصلی می باشد که عبارتند از:
1. لغو تمام مقررات مشوق رشد جمعیت و اتخاذ تدابیر متناسب با سیاست تحدید موالید کشور: این مورد نسبت به موضوع کاهش جمعیت بیشتر سلبی بوده است.
2. ارتقاء سطح سلامت افراد جامعه و کاهش مرگ و میر مادران و کودکان: این مورد در ظاهر ارتباط چندانی با جمعیت ندارد منتها مثلا در ذیل آن وقتی در مورد سلامت مادر صحبت به میان می آید، به فاصلة بارداری-ها پرداخته می شود و از آن جهت اثراتی را به جامعه تزریق می نماید.
موارد 3 و 4 از اهمیت بیشتری برخوردارند و عبارتند از:
3. بالا بردن سطح سواد و دانش عمومی افراد جامعه بخصوص افزایش ضریب پوشش تحصیلی دختران لازم-التعلیم.
4. اعتلای موقعیت زنان از طریق تعمیم آموزش و افزایش زمینه های مشارکت زنان در امور اقتصادی و اجتماعی جامعه و خانواده (البته منظور جامعه بوده است و نه خانواده).
یعنی همان زمان این درک وجود داشته که اگر زنان وارد جامعه شوند و سطح تحصیل آنها بالا برود به طور خودکار مسئلة کاهش جمعیت رخ خواهد شد و این سیاست فرهنگی و ساختاری در جامعه است که وقتی این سیاست اعمال گردید، اصلاح آن بسیار بسیار دشوار خواهد بود. چرا که عملا در سبک زندگی تغییر ایجاد می کند.
در همین جا باید گفت که طبیعتاً هیچ کس مخالف مشارکت اجتماعی و تحصیل خانم ها نیست، اما مسئله اصلی مدلی است که برای این موضوع طراحی و پیاده می شود.
مسائل کشور
البته همة مسائل با هم ارتباط دارند و روش ارائه بستگی به منظر ورود گوینده دارد. ما هم از منظر خودمان مسائل را تیتر وار بیان کنیم:
• نرخ رشد پایین
• نرخ باروری پایین
• سالخوردگی جمعیت: که در آینده دچار آن خواهیم شد.
• تغییر فرهنگ زندگی: فرهنگ زندگی ما در جامعه عوض شده است که همان بحث سبک زندگی است.
• سن بالای ازدواج: البته سن بالای ازدواج فقط در مورد کسانی که ازدواج کرده اند تشخیص داده می شود.
یعنی معدل سن افرادی که ازدواج می کنند گرفته می شود و می گوییم افراد دیرتر ازدواج می کنند. اما باید آماری هم از کسانی که ازدواج نمی کنند داده شود. مثلاً ببینیم مجردین بالای 30 سال در آقایان چه تعدادی است و چگونه در حال رشد است؟! بنابراین اگر فقط سن افرادی که ازدواج کردند را در نظر بگیریم به اشتباه شاخص گذاری نموده ایم. ممکن است فقط 10% از افراد تصمیم به ازدواج آن هم در سن 19 سالگی بگیرند و بقیه ازدواج نکنند، بنابراین نمی توان به معدل سن ازدواج در 19 سالگی خوش بین بود و باید شاخص های دیگر نیز در نظر گرفته شود.
ما چنین مسائلی را زیاد داریم، مثلاً نرخ بیکاری شاخص دقیقی نمی باشد و نرخ بیکاری سرپرست خانوار در جامعة ما باید در نظر گرفته شود که این شاخص و تحولات آن از شاخص نرخ بیکاری مهمتر است، ما باید سرپرست های خانواده و بیکاران آنها را بشماریم.
• پراکندگی نامتوازن جمعیت در کشور
• جمعیت کم و تراکم پایین جمعیت؛ که البته اینها به هم ارتباط پیدا می¬کند چون کشور ما وسیع است.
به اینها موارد دیگری هم می¬توان اضافه نمود.
ادامه دارد ...