کد خبر:۲۱۹۷۹۸
وبلاگ «کارگری در روزنامه»

غم و قصه‌های تحصیل در رشته‌های هنری

کسانی که از واقعیت‌ها آگاه هستند با خواندن و مشاهده این مطالب در کتاب‌ها و جزوه‌های آموزشی سینما یکه می‌خورند و دچار شگفتی می‌شوند. اما بسیاری از نوجوانان و جوانان که نسبت به واقعیات آشنایی ندارند، این مکتوبات را حقیقت مسلم فرض می‌کنند. به همین دلیل هم بسیاری از هنرمندان و دلسوزان فرهنگی، نسبت به تأثیر منفی این گونه آموزه‌ها و ضعف‌ها بر روح و ذهن هنرمندان آینده هشدار می‌دهند.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در آخرین به روز رسانی وبلاگ «کارگری در روزنامه» چنین آمده است: در تحلیل مسائل و چالش‌های روز عرصه‌های هنری کشورمان، معمولا یکی از زیربناهای اساسی نادیده گرفته می‌شود؛ بدون شک ریشه بسیاری از مشکلات موجود در حوزه‌هایی چون سینما، تئا‌تر، موسیقی و... را باید در مراکز آموزشی، هنرستان‌ها، دانشگاه‌ها و دانشکده‌های هنری یافت. چراکه اکثریت قریب به اتفاقات هنرمندان از درون همین مراکز برمی خیزند.

اما متأسفانه رشته‌های هنری، به ویژه در سطح آموزش عالی دارای نقائص و ضعف‌های فراوانی است. از مشکلات سخت افزاری نظیر کمبود امکانات و تجهیزات که بگذریم، آموزش این گونه رشته‌ها امروز با ناهنجاری‌های نرم افزاری هم دست و پنجه نرم می‌کنند. کافی است گاهی جزوه‌ها و کتاب‌های این رشته‌ها را تورقی کنیم تا به اشتباهات، تحریف‌ها و ضعف علمی و بینشی آن‌ها پی ببریم.

کسانی که از واقعیت‌ها آگاه هستند با خواندن و مشاهده این مطالب در کتاب‌ها و جزوه‌های آموزشی سینما یکه می‌خورند و دچار شگفتی می‌شوند. اما بسیاری از نوجوانان و جوانان که نسبت به واقعیات آشنایی ندارند، این مکتوبات را حقیقت مسلم فرض می‌کنند. به همین دلیل هم بسیاری از هنرمندان و دلسوزان فرهنگی، نسبت به تأثیر منفی این گونه آموزه‌ها و ضعف‌ها بر روح و ذهن هنرمندان آینده هشدار می‌دهند.

به عنوان مثال، در گفت‌و‌گویی که با محمد بیرانوند، نویسنده فیلمنامه سریال «مختارنامه» داشتم، معتقد بود: «متأسفانه الان در دانشکده‌های هنری و سینمایی ما، آموزه‌ها و نظریه‌های غربی را تدریس می‌کنند. این باعث بسته شدن دست و دل هنرمند و دادن عینک سیاه و به هنرآموزان شده، شجاعت را از آن‌ها می‌گیرد و موجب رنگ باختن عشق درکار‌هایشان می‌شود. به همین دلیل هم هرچه نمایش می‌دهند سیاهی است. در دانشکده‌های هنری ما فرمول‌هایی به دانشجویان القا می‌شود که به طرز عجیبی مغز آن‌ها را مسخ می‌کنند.»

نظر دانشجویان

برای درک بهتر این موضوع، ابتدا سراغ دانشجویان رشته‌های هنری رفتیم تا از زبان آن‌ها بشنویم که با چه آسیب‌هایی برای تحصیل هنر در دانشگاه مواجه هستند.

علیرضا آل یمین، دانشجوی رشته تئا‌تر معتقد است: وجه عملی آموزش در دانشگاه‌های هنری ما کمرنگ است. به طوری که ما حتی کلاس‌های عملیمان نیز بیشتر تئوریک هستند و در عمل، عملی نیستند! نتیجه این مسئله هم این شده که فارغ التحصیلان این رشته‌ها اغلب در حد کار‌شناس هنری هستند، نه هنرمند.

وی افزود: عدم بومی سازی مواد علمی، از دیگر ضعف‌های دانشگاه‌های هنری ما است. هرچند که بسیاری از موضوعات علمی، دارای تعاریف و استانداردهای جهانی و واحد هستند. مثلا تعریف میزانسن، رنگ، نت‌های موسیقایی و... را نمی‌توان تغییر داد. اما لازم است که در محتوای دروس بنابر نیازهای بومی و فرهنگی کشور خودمان تغییراتی دهیم که چنین اتفاقی در دانشگاه‌های ما نمی‌افتد.

این دانشجو ادامه داد: نتیجه عدم بومی سازی این است که فارغ التحصیلان رشته‌های هنری غرق در هنر غربی بار می‌آیند و در این فضا اصلا مجال این را نمی‌یابند که به خودشان رجوع کنند.

آل یمین تصریح کرد: بدون شک با تعیین واحدهای معارف و یا مبانی هنر اسلامی، به تنهایی نمی‌توان انتظار بومی سازی رشته‌های هنری دانشگاه‌ها را داشت. بلکه معنی بومی سازی این است که دانشجوی هنر بداند از آنچه می‌آموزد چگونه در راستای پاسخگویی به نیازهای روز جامعه خودش برآید.

روح الله خسروی‌نژاد، دانشجوی رشته سینما درباره مشکلات تحصیل در این رشته این گونه توضیح می‌دهد: یکی از مشکلات سنتی و دیرین دانشگاه‌ها و دانشکده‌های هنر، قهر قشر متعهد و متدین جامعه با این عرصه است. این باعث شده که در درازمدت فضای دانشگاه‌های هنری ایران به سمت غرب زدگی و اباحه‌گری میل پیدا کند. نتیجه این شده که استاد متعهد نیز در این گونه دانشگاه‌ها کم حضور دارد و دانشجویان اغلب تحت تأثیر گرایش‌های غربی بار می‌آیند.

وی همچنین کمبود امکانات و تجهیزات لازم را از دیگر مشکلات اساسی در این زمینه می‌داند و می‌گوید: یکی از ابتدائی‌ترین امکانات برای تدریس سینما در یک دانشکده، وجود ویدئوپروژکتور در کلاس هاست که متأسفانه در دانشگاه ما اکثر کلاس‌ها فاقد آن هستند. اتاق صدا، سالن نمایش فیلم با کیفیت و... از حداقل‌هایی است که انتظار می‌رود در یک دانشکده سینمایی در دسترس باشد که به نظر می‌رسد بسیاری از داشگاه‌های هنری ما در این زمینه‌ها با کمبودهای شدیدی مواجه هستند.

این دانشجوی سینما همچنین نحوه تدریس هنر در دانشگاه را نیز غلط ارزیابی می‌کند و معتقد است: در خیلی از رشته‌های هنری نظیر سینما، آموزش باید به صورت کارگاهی و عملی صورت گیرد. این درحالی است که در دانشگاه ما مثلا از 12 جلسه کلاس تصویربرداری، تنها 3 جلسه امکان کار با دوربین فیلمبرداری پیش می‌آید.

نظر اساتید

اما نظر اساتید در این باره چیست؟

محمود مروتی، هنرمند عکاس و مدرس دانشگاه شیوه آموزش هنر در دانشگاه‌های هنری ایران را پراکنده می‌داند و معتقد است که اگر دروس به شکلی طبقه بندی شده تدریس شوند، وضعیت آموزش در این دانشگاه ا به مراتب اعتلا می‌یابد.

این استاد رشته عکاسی می‌گوید: معمولا مطالب آموزشی در دانشگاه‌های هنری به شکلی پراکنده به دانشجویان و هنرآموزان عرضه می‌شوند.

درحالی که اگر به شکل مواد آموزشی تجربه شده و فکر شده و بعد به شکل عملی و تجربی نتیجه نهایی مطلوب‌تر خواهد شد.

وی افزود: متأسفانه اساتید محترم کمتر مطالب خود را طبقه بندی می‌کنند و این کار باید از سوی تصویب کنندگان دروس و مواد آموزشی صورت گیرد.

مروتی تصریح کرد: برای اعتلای آموزش هنر در دانشگاه‌ها و دانشکده‌های هنری ایران، طبقه بندی باید بازنگری شود تا درک مطالب به صورتی پایه‌ای انجام شود. این اتفاق باید در تمام مقاطع صورت گیرد.

علی اکبر باقری ارومی، مدرس تئا‌تر در دانشگاه نیز می‌گوید: در دانشگاه‌های هنری گرچه تا حدودی به آرمان‌های علمی نزدیک شده‌ایم، اما آرمان‌های انقلاب اسلامی همچنان در این عرصه مهجور هستند.

این هنرمند تئا‌تر معتقد است: نتیجه عدم جاافتادن شاخص‌های انقلابی در آموزش هنر این شده که تفکر هنر برای هنر در این عرصه غلبه یافته و موجب جدایی عرصه‌های تئا‌تر و سینما با مردم شده است.

وی درباره چگونگی بومی سازی آموزش هنر در دانشگاه‌ها گفت: این عرصه نیز همچون نظام سیاسی و اجتماعی باید دچار تغییرات بنیادین شود. یعنی‌‌ همان طور که امام خمینی (ره) و پیشروان انقلاب اسلامی با معیار قرار دادن فلسفه صدرایی، نظام سیاسی و اجتماعی را متحول کردند، در عرصه آموزش هنر نیز باید با معیار قرار دادن فلسفه و جهان بینی اسلامی، به سمت تحول برویم. این درحالی است که هم اکنون معیار و اصل محتوای دروس رشته‌های هنری دانشگاه‌های ما، آموزه‌های غربی و اومانیستی است. این درحالی است که باید به اندیشه‌های فلاسفه و حکمای خودمان بازگردیم.

 ضرورت ایجاد تحول

ایجاد تحول در آموزش هنر، توقعی آرمانی و بلندمدت است. اما‌ای کاش مسئولان آموزشی کشورمان، حداقل فکری به حال کتاب‌ها و جزوه‌ها و منابع می‌کردند. قطعا یکی از ابتدایی و بدیهی و ضروری‌ترین موضوع‌هایی که باید در برنامه بومی سازی علوم انسانی در نظر گرفته شود، تجدیدنظر و بازآفرینی این گونه آثار است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار