کد خبر:۲۲۱۴۷۶

ناهمواری‌های پژوهش علوم انسانی در فضای آکادمیک ایران - قسمت دوم

اهمیت پژوهش در پیشبرد علم مسئله­ای انکار ناپذیر است،اما در حال حاضر پژوهش در ایران دارای ناهمواری­ها و مشکلاتی است.
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»،زهرا مینائی- عضو اندیشکده تعلیم و تربیت دال؛ اهمیت پژوهش در پیشبرد علم مسئله­ای انکار ناپذیر است. تخصص ­های مختلفی که در علم ایجاد شده است، منجر به پژوهش­های متفاوتی در هر یک از این تخصص­ها می­شود. اما در حال حاضر پژوهش در ایران دارای  ناهمواری­ها و مشکلاتی است.
 
در قسمت قبل دربارۀ مشکلات بیان مسئله و تهیۀ پیشینۀ تحقیق صحبت کردیم. در این قسمت ناهمواری­های بخش­های دیگر پژوهش بررسی می­شود:
 
مبانی نظری: بخش دیگر یک پژوهش شامل مبانی نظری است. مبانی نظری بر اساس نظریاتی که در یک علم وجود دارد، تعیین می­شود. در حال حاضر علوم انسانی موجود به دلیل مبانی آنها، علومی غربی است و مشکل این است که در برخی موارد نمی­توان مسائل بومی را با مبانی نظری غربی توضیح داد. به دلیل مبانی مادی­گرایانۀ نظریات علمی در برخی موارد، این نظریات توضیح­ دهندۀ مناسبی برای اعمال و کنش­های جامعۀ مسلمان نیست و تبیینی که این نظریات می­دهد، تقلیل­گرایانه است.
 
به همین دلیل پاسخی که به سوالات پژوهش داده می­شود یا توضیحی ناقص است یا موضوعات چنان تغییر می­کند که از مسئلۀ بومی خارج شده و به مسئله­ای بدون اولویت یا غیر مرتبط تبدیل می­شود.
 
روش­شناسی: روش­شناسی چیزی بیش از انتخاب روش است. روش­شناسی تحقیق شامل انتخاب رویکردی فلسفی به پژوهش است. اینکه پژوهش را کمی انتخاب کنیم یا کیفی، و این که در این دو رویکرد، بر اساس چه دیدگاه فلسفی­ای روش خود را تعیین کنیم؛ همگی مسائلی است که در روش­شناسی باید به آن پرداخته شود.
 
در حالیکه در حال حاضر این بخش مغفول واقع شده است. دانشجو آگاهی کافی نسبت به مبانی فلسفی و پیش­فرض­های روش­شناختی پژوهش را ندارد و بدون آگاهی کافی یک روش را انتخاب می­کند. در واقع آنچه در راه انجام پژوهش مشکل ایجاد می­کند این عدم آگاهی است.
 
گاهی برای برخی موضوعات لازم است رویکردهای کمی را کنار گذاشته و با رویکردهای کیفی به سراغ موضوع برویم. در این­جا نیز به دلیل تنگ شدن عرصۀ روشی، موضوعات کانالیزه می­شود و افراد نمی­توانند موضوعات مورد دغدغه­ خود را پیگیری کنند و موضوع در فرآیند محدودیت­هایی که مبانی نظری و روش ایجاد می­کند تبدیل به مسئله­ای محدود، جزئی و بی­ارزش می­شود.
 
دومین مسئله در باب روش­شناسی، سیطرۀ سنگین روش­شناسی کمی بر فضای پژوهش علوم انسانی در ایران است. روش­شناسی کمی که رویکرد اولیۀ روشی در تاریخ علم است؛ همچنان سلطه­ای بدون رقیب در فضای آکادمیک علوم انسانی ایران دارد. صحبت در باب معایب و مزایای این رویکرد در مقایسه با رویکردهای کیفی، بحثی بسیار جدی و طولانی است. اما در این حد می­توان گفت که رویکرد کمی انسان را به مثابه شیء می­بیند و به همین دلیل می­کوشد او را در پرسشنامه­ها توضیح دهد و در اعداد تبیین کند.
 
در این نوشتار قصد نداریم از رویکرد خاصی دفاع کنیم اما لازم است در قطعیت داده­های کمی و رویکردی که به انسان دارد شک کرد و مجالی برای بیان رویکردهای کیفی نیز بازگذاشت. از طریق تبادل نتایج پژوهش­های کمی و کیفی و بحث بر سر چالش­های این دو رویکرد و رویکردهای دیگری مانند رویکرد تلفیقی در بحث­های روش­شناختی، می­توان سیطرۀ سنگین رویکرد کمی را شکست و از بن بست اعداد در علم انسانی نجات یافت.
 
ساختار پژوهش: ساختار پژوهش یعنی فصولی که برای تهیۀ یک پایان­نامه در نظر گرفته می­شود. هر فصل شامل موضوعات مشخصی است که بر اساس موازین و قواعد خاصی باید نوشته شود. به طور کلی در تدوین یک پایان­نامه قوانین و مقررات گاه خشک و غیر انعطافی وجود دارد. در واقع این ساختار به این منظور تهیه شده است که به دانشجو کمک کند که سیر مشخص و منظمی را برای پاسخ به مسئله طی کند. اما گاهی این ساختار خود منجر به عدم پیشرفت کار می­شود.
 
در بعضی مسائل خاص، برای پاسخ به پرسش، دانشجو نیاز به خلاقیت و ساختارشکنی دارد. نیاز دارد به بررسی برخی فصول نپردازد یا روش و مبانی نظری از  پیش تعیین­شده­ای برای خود نداشته باشد. یکی از عوامل جهش در علم نیز دادن این زمینه به دانشجو است که خارج از ساختارهای موجود فکر کند و پژوهش خود را پیش­برد.
 
در مواردی که ذکر شد برخی از این محدودیت­ها مانند محدودیت­ها در فصل روش­شناسی و مبانی­نظری و رشتۀ تخصصی بررسی شد. در حال حاضر، ساختار پایان­نامه، شیوۀ رفرنس­دهی و حتی زبان نوشتار از پیش­تعیین شده و چنان متصلب است که گاهی اوقات دست و پای دانشجو را بسته و خلاقیت او را از بین می­برد.
 
استفاده از پژوهش­ها: بعد از آنکه یک پایان­نامه نوشته شد، چند نسخه از آن تهیه شده و تبدیل به کالایی زینتی برای تزیین کتابخانه­ها می­شود! پژوهش­ها به دلایلی که گفته شد از جمله بیان مسائل غیر بومی و دسترسی دشوار مورد توجه قرار نمی­گیرند. اما در عین حال، پژوهش­هایی نیز هستند که به موضوعاتی می­پردازند که بسیار با اهمیت است.
 
موضوعاتی که جزء مسائل کشور است، و پاسخی به حداقل بخشی از یک مشکل جامعه داده است. متاسفانه با وجود حجم زیاد پژوهش­ها، اکثر سیاستگزاری­های کشور با بررسی یا حتی با نیم­نگاهی گذرا به پژوهش­های انجام شده در یک حوزه صورت نمی­گیرد. لازم است با برقراری رابطه میان نهادهای سیاستگزار و دانشگاه­ها، طرح مسائل به سمت مسائل بومی پیش رود و این نهادهای سیاستگزار نیز از پایان­نامه­ها و پژوهش­های این حوزه استفاده کنند.
 
در پایان لازم است یادآور شویم، بزرگذاشت سالانۀ هفتۀ پژوهش و تقدیر از پژوهشگران برتر، دوای درد نظام بیمار پژوهش نیست. باید مرکزی برای مدیریت پژوهش­ها وجود داشته باشد که تا آنجا که می­تواند مسائل مهم و درگیر کشور را شناسایی کرده و بر اساس اولویت، آنها را به دانشگاه­ها ارائه نماید و با ایجاد گفتمان در رابطه با هر مسئله، ذهن دانشجویان را درگیر این مسائل واقعی و مهم نماید.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
م.م
-
۲۶ دی ۱۳۹۱ - ۲۳:۴۸
مقاله بسيار جالبي بود خوب بود در پايين مقاله رجوع به قسمت اول ممکن بود و تقاضاي من اين است که اين گونه مقالات در باب پژوهش ادامه داشته باشد.
1
0
پربازدیدترین آخرین اخبار