گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- زینب صارم؛ پس از شهادت پیامبر(ص) و برگزاری سقیفه ملعونه بزرگترین فتنه در اسلام شکل گرفت که تا به امروز اثرات منحوس آن باقی و ماندگار است. شیعیان و محبین اهل بیت به خوبی وقایع بعد از وفات پیامبر و حمله به خانه دختر معصومه ایشان حضرت فاطمه زهرا را سینه به سینه و از طریق احادیث اهل بیت به یکدیگر نسل به نسل منتقل کرده اند تا آن جا که در دورانهای گذشته در میان شیعیان حفظ کردن خطبه فدکیه و حدیث غدیر در میان شیعیان رواج داشته و واجب بوده است.
نقش امام حسن (ع) بعد از وفات پیامبر و در ماجرای غصب فدک توسط خلیفه دوم برای شیعیان و محبین تا حد بسیاری واضح و روشن است؛ هرچند که امام حسن (ع) در زمان خلیفه اول در دوران نوجوانی بسر میبردند، اما نقش بسیلر پر رنگی در اعلام مواضع نسبت به خلفا دارند. بررسی رفتار و نوع موضعگیری امام حسن (ع) در برخورد با خلفاء و ماجرای سقیفه بهشدت برای شیعیان اهمیت دارد؛ چرا که برخی اصرار دارند که وحدت اعتقادی را بین شیعیان و دشمنان اهل بیت پایهگذاری کنند.
برخی وهابیون به وسیله ادعاهای دروغین خود سعی دارند که توهمات خود را مبنی بر ارتباط خوب و مناسب اهل بیت با خلفا رواج دهند، حتی برخی از علماء آنان در کتب معتبر خود از روابط بسیار صلح آمیز و دوستانه اهل بیت بعد از سقیفه با خلفاء سخن راندهاند کأن پس از وفات پیامبر هیچگونه غصب و هتک حرمتی اتفاق نیفتاده است؛ هرچند که قدمای شیعه از گسترش این شبهات جلوگیری کردند و به آن پاسخ قاطع دادند که از جمله آن میتوان به پاسخهای متقن علامه مجلسی اشاره کرد.
عدم رضایت و بغض حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) نسبت به جریانات سقیفه و مسببین آن بسیار روشن است، اما در این میان کمتر به بررسی نقش امام حسن (ع) در برخورد با خلفا بعد از وفات پیامبر(ص) و وقوع سقیفه ملعونه صحبت شده است؛ از آن جایی که اعتقادات شیعه برای معصوم بودن امام از بدو تولد مطرح است، رفتار و سکنات امام حسن (ع) به عنوان فردی معصوم که در آینده نه چندان دور به مقام خلیفه اللهی نائل میشوند منبع معرفت شناختی تاریخ سیاسی شیعه است. هرچند که اگر از تمام این دلایل چشم پوشی کنیم؛ توجه و عنایت خاص پیامبر به امام حسن و حسین (ع) از ایشان در جامعه جایگاهی ساخته بود که به عنوان بزرگان و افرادی خاص نام برده میشد.
امام حسن(ع) شاهد رفتار گستخانه غاصبین فدک
امام حسن (ع) بعد از وفات پیامبر(ص) و بعد از ماجرای غصب فدک و خلافت در دوران نوجوانی به سر میبردند و شاهد ماجرای تلخ حمله به خانه وحی و بیعت اجباری ستاندن از امام علی (ع) بودند. همچنین زمانی که خلیفه دوم به حضرت زهرا صاحب ولایت کبری در میان کوچههای مدینه جسارت کرد و نامهای را که سند مالکیت فدک بود پاره کرد و آن حضرت را مورد ضرب و شتم قرار داد؛ امام حسن(ع) در سن نوجوانی شاهد رفتار گستاخانه وی با دختر رسول الله بود.
صرف نظر از اتفاقات و درگیری هایی که بعد از ماجرای سقیفه در میان غاصبین خلافت و خاندان وحی صورت گرفت؛ وقایع تاریخی دیگر مابین خلفا و امام حسن(ع) صورت گرفت که میتوان موضع اهل بیت را نسبت به موضوع خلافت پس از وفات پیامبر متوجه داشت.
امام حسن (ع) خطاب به خلیفه اول: «از منبر پدرم پایین بیا»
نقل موضع گیری امام حسن (ع) نسبت به خلیفه اول به کرات در کتب تاریخی به آن اشاره شده است که از جمله آن میتوان از منابع بسیار قدیمی از جمله انساب الاشراف بلاذری و کتاب معتبر جلاء العیون علامه مجلسی نام برد.
روزی امام حسن(ع) وارد مسجد شد و مشاهده کرد ابوبکر بر منبر رسول خدا(ص) در حال خطبه خواندن است؛ ایشان خطاب به خلیفه اول فرمود: «انزل عن منبر أبی»از منبر پدرم پایین بیا. نکته بسیار مهم و پر ارزشی که در بیان کوتاه و غنی امام حسن (ع) وجود دارد آن است که نه تنها بعد از پیامبر (ص) خلافت حق امیرالمومنین (ع) است بلکه جایگاه علوم نبوی در سینه علی(ع) است و همچنین مسند قضاوت و هدایت مردم جامعه به عهده علی(ع) است.
امام حسن(ع) منبر پیامبر(ص) را متعلق به پدر گرامیشان علی(ع) میدانند و منبر متضمن معنای بسیار گسترده ای دارد که از معنای علم و دانش نبوی و هدایت مردم را شامل میشود تا مسند خلافت و قضاوت کردن و اجرای احکام الهی.
یاران خلفا به نزد امیرالمومنین شکایت بردند
برخی از یاران خلیفه از این اتفاق آزرده شدند و چون امام حسن (ع) در آن دوران نوجوانی بیش نبودند شکایت وی در نزد امیرالمومنین آمدند و به آن حضرت عرضه داشتند: «به خدا سوگند که هیچ فرو نگذاشتى از مکر و حیله و بد کردن با ما، اینها همه از کینههائى است که از ما در سینه دارى، این مثل آن است که حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را غسل دادى و ما را خبر نکردى، چنانکه یاد دادى، پسر خود را که به مسجد درآمد و صدا زد: اى ابو بکر از منبر پدرم فرود آى.
امیرالمومنین با ملائکه پیامبر را تجهیز کردند
حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در پاسخ آنان فرمود: «اگر سوگند خورم از براى شما آیا تصدیق من خواهید کرد؟ گفتند: بلى، پس حضرت ایشان را به مسجد درآورد و سوگند یاد کرد که حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مرا وصیّت کرده بود که دیگرى را در وقت غسل او حاضر نگردانم و نظر نکند به بدن او مگر پسر عمّ او، پس من غسل مىدادم آن حضرت را و ملائکه مىگردانیدند او را، و فضل پسر عبّاس آب به دست من مىداد و چشمهایش بسته بود، چون خواستم که پیراهن آن حضرت را بیرون کنم کسى از کنار خانه مرا صدا زد که آواز او را شنیدم و صورت او را ندیدم، گفت: مکن پیراهن رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را، مکرّر صداى او را مىشنیدم و او را نمىدیدم، پس پیراهن او را نکندم و دست در زیر پیراهن کردم، آن حضرت را غسل دادم، پس کفن را به نزدیک من آوردند و آن حضرت را کفن کردم، بعد از کفن کردن پیراهن آن حضرت را کندم.
پیامبر همراه امام حسن(ع) بر منبر خطبه میخواند
امّا پسر من حسن، پس شما اهل مدینه مىدانید که او در اثناى نماز مىآمد و از صفها مىگذشت تا به نزد حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله و سلّم مىرسید، آن حضرت در سجده بود بر پشت آن حضرت سوار مىشد، چون آن حضرت برمىخاست یک دستش بر پشت حسن بود و یک دست دیگرش بر پاهاى او، و چنین نگاه مىداشت تا از نماز فارغ مىشد.»
گفتند: بلى مىدانیم این را. باز فرمود: «شما و همه اهل مدینه مىدانید که گاهى که حسن به مسجد درمىآمد و آن حضرت در اثناى خطبه بود، او را بر گردن خود سوار مىکرد و پایش را به سینه خود مىگرفت تا خطبه را تمام مىکرد، و مردم برق پاهای حسن را از منتهاى مسجد مىدیدند. چون این ملاطفتها را از جدّ بزرگوار خود دیده بود و بر منبر او بیگانه را دید، بر او دشوار نمود، این سخن را گفت و به خدا سوگند که من او را امر نکرده بودم و سخن او به فرموده من نبود.»
توصیف امام علی (ع) نسبت به جایگاه حسنین(ع) در نزد رسول الله دارد
توصیف جایگاه امام حسن(ع) در نزد رسول خدا از زبان امیرالمومنین(ع) بسیار قابل تامل است؛ تا آن جا که با دقت در متن حدیث میتوان متوجه شد که همه مردم سخن امام علی (ع) تصدیق کردهاند و این نشان از آن دارد که یاران خلفا از جایگاه حسنین (ع) در نزد رسول الله مطلع بودند. دوم آن که امام علی (ع) خطبه خواندن خلیفه اول بر منبر را به وسیله لفظ بیگانه توصیف کردند؛ بدان معنا که منبر رسول الله جایگاه خلیفه اول نیست. سوم آن که رکن این حدیث را میتوان توصیف امام علی (ع) نسبت به جایگاه حسنین(ع) در نزد رسول الله دارد.
آیا وجود امام حسن(ع) بر دوش پیامبر هنگام خطبه خواندن فقط نشان از مهربانی و علاقه رسول خدا به دو سبط بزرگوارش دارد؟ آیا این همه احترام و محبت پیامبر (ص) بر سر منبر که یک رسانه تبلیغی است بدان معنا نیست که ای مردم با اهل بیت مرا دوست بدارید؟ آیا بدان معنا نیست که این منبر به دست نامحرمان نیفتد و لایق ترین افراد به این جایگاه اهل بیت پیامبر هستند؟
در حقیقت پاسخ امام علی (ع) و اقرار یاران خلفا به درستی گفتار امیرالمومنین (ع) اعترافی واضح و آشکار است که دست یابی خلفا به منبر پیامبر دستیابی نامحرمان و نااهلان است.
تاریخ همیشه بهترین شاهد بر صدق این واقعیت است که تشیع به علت پیروی از معصومین راهی روشن و غیر التقاطی داشته است و معارف و جهتگیری های سیاسی آن از هرگونه مصلحت اندیشی به معنای قبول ظلم و طغیان علمی منزه بوده است و به همین دلیل در سخت راهههای دوران زنده و پویا مانده است. علت این موفقیت را میتوان در علم الهی و شجاعت و کیاست بینظیر اهل بیت دانست که نمونهای از آن را در جهت گیری امام حسن (ع) در برخورد با خلفا مطالعه شد.
مولف اين ستور توانسته است از اين روايت نکات با ارزشي را استخراج کند
متشکرم
من پيشنهاد مي کنم دانشجو يک سلسله جلسات حضوري با اساتيد و بزرگاني که اين مقالات را مي نويسند برگزار کند تا سوالات بهتر به فضاي چالشي برده شود و بحث شود چون واقعا معارف اهل بيت با اين زاويه ديد مهجور و مظلوم واقع شده و جوانان و دانشجويان ما بايد از اين معارف سيراب شوند تا اين که از برخي اساتيد و رسانه هايي که در لباس دوست به ارزش هاي ديني بزرگترين ضربه ها را مي زدند
من به عنوان يک دانشجوي ارشد الهيات پيشنهاد مي کنم سلسله بحث هاي امامت و دشمن شناسي و ياران اهل بيت را حضورا و جدي تر پيگيري کنيد علي الخصوص بحث معاويه شناسي و ياران اهل بيت