به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، جنبش عدالتخواه دانشجویی با انتشار بیانیه ای ضمن تبریک آزادی زائران ربوده شده ایران در سوریه نکاتی را در نقد سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران و بالاخص وزارت امور خارجه منتشر کرد.
«لزوم اتخاذ دید بلند مدت و پرهیز از سادهانگاری و سطحینگری در ماجرای سوریه» و تمرکز بر «گفتمان اسلامی نه گفتمانهای سکولار و ناسیونالیستی»، «لزوم وجود مدیریت و تصمیمسازی هماهنگ و یکپارچه در دستگاه دیپلماسی» و «ایجاد امکانات و ساختارهای لازم جهت حضور فعال نهادهای مردمی و غیردولتی در عرصهی بینالمللی» از جمله محورهای این بیانیه در نقد وزارت امور خارجه و پیشنهادات جهت پیشبرد اهداف انقلاب در حیطه بین الملل می باشد.
متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
آزادی 48 زائر ربوده شدهی ایرانی در سوریه، خبری بود که روزهای گذشته موجب شادی دل میلیونها هموطن ایرانی شد. بر خود لازم میدانیم ضمن تبریک این اتفاق مبارک از تلاشهای دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی کمال قدردانی را داشته باشیم. به امید روزی که بند و اسارت بر جان و تن هیچ آزادهای سنگینی نکند.
از این فرصت استفاده میکنیم تا مباحثی چند را پیرامون سیاست خارجهی جمهوری اسلامی و بالاخص وزارت امور خارجه و مسئله سوریه مطرح کنیم و انشاءالله بعد از این نیز به مرور مجموعه آسیبها و بایدها و نبایدهای کنونی این قسمت از جمهوری اسلامی را جهت اطلاع و امید به اصلاح آن توسط مسئولین کنونی و آینده منتشر خواهیم کرد.
وقایع این مدت در سوریه، چیزی جز جنگ، کشتار و خونریزی را در درون خود باز نمینمایاند. افراد و گروههای داخلی و بعضا خارجیای که از سر قدرتطلبی، جهل، تعصب، علم و یا هر عامل دیگری به تقابل با یکدیگر پرداخته و نتیجهی آن چیزی جز ویرانی یک کشور، آوارگی چندصد هزار نفر و قتل چند ده هزار نفر انسان را به بار نیاورده است. آماری که هرروز هم افزایش یافته و دل هر انسان آزادهای را به رنج میآورد. آنچه در اینجا بهعنوان مطالبهای اساسی و انسانی مطرح میگردد چیزی نیست جز تلاش روز افزون برای تاثیرگذاری بیشتر بر طرفهای درگیر در بحران و جدیت در حل و فصل ماجرا با نگاه به خواست و وضعیت مردم سوریه. طبیعتا توقع ما از سیستم سیاست خارجی جمهوری اسلامی بسیار فراتر از این بوده و امیدواریم در آیندهی نزدیک شاهد پیشگامی جمهوری اسلامی در ایجاد همافزایی ملی، منطقهای و بینالمللی برای حل این بحران باشیم.
گذشته از بحث انسانی و با نگاه صرفا مبتنی بر منافع ملی نیز میتوان انتقادات جدیای را بر عملکرد مجموعهی دستگاه سیاست خارجی وارد کرد.
با اوجگیری جریان بیداری اسلامی در منطقه میشد پیشبینی کرد که دشمن زخمخورده قطعا ساکت نخواهد مانده و برای جبران شکستهای وارده، دست به مجموعه اقداماتی خواهد زد.
که همانگونه شد و طرف مقابل هم با تلاش برای شبیهسازی این رویدادها در سوریه، به جبران مافات پرداخت. حال سوال این است که آیا واقعا پیشبینی چنین حوادثی برای مسئولین امر واقعا دشوار بوده است؟ اساسا دستگاههای مسئول ما در زمینهی رصد اتفاقات پیرامونی و تحلیل مبتنی بر منافع ملی چه نقشی در این زمینه ایفا کردند؟ در صورت پیشبینی آیا همکاری با نظام سوریه در مدیریت و برخورد صحیح با این جریانات نمیتوانست بسیار بهتر از این باشد؟
بحث بعدی لزوم وجود مدیریت و تصمیمسازی هماهنگ و یکپارچه در دستگاه دیپلماسی ماست. بارها مشاهده شد که مسئولین کشور در ردهها و سطوح مختلف با تحلیلها و مواضع کاملا متفاوتی به صحنه آمده و به اظهارنظرهای بعضا عجیبی در زمینهی سیاست خارجی پرداختهاند. عالمان علم سیاست به خوبی آگاهند که کوچکترین لغزش و اشتباهی در تصمیمگیری و عمل در عرصه بینالمللی، چه تاثیر مخربی میتواند بر وجهه بیرونی و قدرت مانور ما داشته باشد. حداقل توقع از دستگاه سیاست خارجی این است که با توجه به بدنه کارشناسی و امکانات در اختیار، نهایت تلاش خود را در ایجاد تحلیل منسجم و مبتنی بر واقع و در ادامه تصمیمگیری، اعلام موضع و عمل هماهنگ به کار گیرد.
لزوم اتخاذ دید بلند مدت و پرهیز از سادهانگاری و سطحینگری از دیگر موارد مورد اشاره است. رهبر انقلاب در توصیف برههی کنونی از اصطلاح پیچ تاریخی استفاده کردند که نشان از عمق نگاه ایشان به مساله و توجه به بحث روند ساخت تمدن اسلامی است. به قطع حوادث امروز منطقه و چگونگی جریان و هدایت آنها میتواند تاثیرات بنیادینی بر آیندهی منطقه و خصوصا جریان اسلامگرایی داشته باشد. در این میات ممکن است تفاوت نگاههایی هم وجود داشته باشد که باعث میشود دستگاه تصمیمگیر و مجری ما به سمت بعضی گروههای دارای گرایشهای ناسیونالیستی و حتی سکولار رفته تا با ائتلاف کوتاهمدت با آنها بتواند از برخی موقعیتها استفاده کند.
نکته مهم این است که قطعا و عطف توجه به نگاه بلند مدت و منافع پایدار و نه زودگذر، ارتباطات ما باید بایستی ذیل گفتمان اسلامی تعریف شود؛ حتی اگر در کوتاه مدت نتوانیم به نتایج چشمگیری دست پیدا کنیم.
در خبرها داشتیم که مبادلهی گروگانهای ایرانی با وساطت برخی گروههای مردمی و بینالمللی انجام گرفته است. این مساله خود باید درس مهمی را برای مجموعهی تصمیمسازان و مجریان ما در عرصهی سیاست خارجی به همراه داشته باشد.
لزوم ایجاد فضا، امکانات و ساختارهای لازم جهت حضور فعال نهادهای مردمی و غیردولتی در عرصهی بینالمللی میبایست در دستور کار وزارت خارجه قرار گیرد. تجربیات اخیر نشان داده که در بعضی موارد کار صرفا از طریق ارتباطات رسمی حل و فصل نشده و ارتباطات غیردولتی و غیر رسمی فضای بسیار مساعدی را برای برطرف کردن سوء تفاهمات فراهم میآورد.
نظیر چنین فعالیتهای را ما در کمکرسانی به مردم میانمار و یا غزه از طریق نهادهای مردمی داشتهایم و این مساله میتواند به عنوان مطالبهای جدی از دستگاههای مربوط مطرح شود.
در انتها لازم است مجددا مراتب قدردانی خود را از اقدامات مثبت مجموعهی وزارت امور خارجه اعلام کرده و یادآوری نماییم که نقدها و پیشنهادات صورت گرفته همگی براساس توقع ما از دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. نظامی مبتنی بر انقلابی اسلامی با آرمانهای بلند و رهایی بخش.
به امید ظهور عدالتگستر گیتی