گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»- محمد پور پیر؛ بحث در رابطه با سبک زندگی و آداب اسلامی در عرصه زندگی فردی و اجتماعی، از مباحث بسیار ضروری جامعه کنونی ماست، هر جامعه ای زمانی می تواند محصول و ثمره جهان بینی و ایدئولوژی خود را به دیگران نشان دهد که روش زندگی اجتماعی او متناسب با باورها و ارزش هایش شکل یافته باشد و اگر بنا باشد ما در نظم جهان الگوی جدیدی را پی ریزی کنیم باید همانطور که می اندیشیم زندگی نماییم.
با کمال تأسف ما نتوانسته ایم میان باورهای بنیادین و ارزش های اصیل اسلامی از یک طرف و سبک زندگی خود در حوزه های مختلف اجتماعی، ارتباطی معنادار ایجاد کنیم، روش زندگی ما با آنکه مسلمان هستیم متاثر از آداب و رسوم غیر اسلامی و به معنای دیگر ضد اسلامی است.
غفلت از سبک زندگی می تواند خسارات جبران ناپذیری بر پیکره جامعه وارد کند. وقتی مردم نتوانند میان شیوه زندگی خود و باورها و ارزش هایشان ارتباط برقرار کنند، پس از گذشت زمان این امکان وجود دارد که از باورهایشان دست بشویند و آن را ناکارآمد تلقی نمایند.
با توجه به اینکه نظم سیاسی در جمهوری اسلامی ایران مبتنی بر الگوی دینی است؛ لذا سبک و روش زندگی در چنین نظمی نیز باید مبتنی بر الگوی دینی باشد؛ بر این اساس در این نوشتار تلاش می شود که در ابتدا رابطه میان دین و سبک زندگی مورد بررسی قرار گرفته و سپس به چگونگی شکل گیری سبک زندگی اشاره شود و در نهایت به این نکته می پردازیم که انسان دینی نگاهش به مقوله دنیا چگونه است؟
رابطه دین و سبک زندگی
سبک زندگی هر فرد و جامعه ای متاثر از نوع باورها و ارزش های حاکم بر آن فرد و جامعه است، جهان بینی مادی و ارزشهای لذت گرایانه و سود محورانه طبیعتا سبک زندگی خاصی را پدید می آورد، در مقابل جهان بینی الهی و ارزشهای کمال گرایانه و سعادت محورانه سبک خاصی از زندگی را شکل میدهد.
بنابراین دین در گام نخست با ارائه جهان بینی و ایدئولوژی ویژه ای زیر بنای شکل دهی به زیست دین دارانه را می سازد و در مرحله بعد با ارائه آداب و دستور العملهای خاصی برای همه ابعاد زندگی انسان به دنبال شکل دهی نوع خاصی از زیست انسانی است. دستور العملهای اخلاقی، حقوقی و فقهی دین، در واقع به منظور ارائه الگویی از زیست دینی و خدا پسندانه است. دستورالعمل هایی که در حوزه پوشش، خوراک، آرایش، رفتار با خانواده، رفتار با همسایگان و ... همگی برای ساختن سبک زندگی دینی است.
انسان مسلمان به طور طبیعی مدلی را که در آن بیشترین بندگی و بیشترین دستیابی به قرب الهی وجود داشته باشد را در زندگی فردی و اجتماعی خود مطلوب می داند. به عنوان مثال در انتخاب لباس و نوع پوشش به رضای خدا و تقویت صفت بندگی توجه می کند در حالی که یک انسان لذت جوی هوس پرست فقط به راحتی و لذت جویی خود توجه می کند.
اسلامی بودن آداب و توحیدی بودن شیوه زندگی به این معنا است که سبک زندگی بتواند بستر ساز «عبودیت الهی» در حیات انسانی باشد، اما اگر ما به توحید اعتقاد داشته باشیم و در عمل بدان ملتزم نباشیم و رسم بندگی را به جا نیاوریم به تعبیر شهید مطهری گرفتار ماتریالیسم اخلاقی و شرک عملی می شویم.
چگونگی شکل گیری سبک زندگی
ما ایرانی ها تمدن بزرگی داریم که پیوند آن با تمدن اسلامی اوج شکوفایی یک تمدن کامل را برای جوامع بشری پدید آورده است، اما با کمال تاسف ما نتوانستهایم این تمدن بزرگ را به نحوی که در زندگی اجتماعی مردم نمود خارجی داشته باشد، کارآمد سازی نماییم. بر این اساس است که ما به شیوه تمدن غربی زیست می کنیم، اما دارای اعتقادات اسلامی هستیم این دو نوع متد زندگی که کاملا باهم در تعارض هستند در نتیجه انسان مومن اما از اجتماع گریزان و یا انسانی که دین خود را متعلق به گذشته بداند و درنهایت دین گریز شود، پدید می آورد.
تردیدی نداریم که صورت زندگی کنونی ما تنها شکل ممکن و بهترین شکل موجود برای زندگی نیست. برخی از بخش هایی که ما آن را جزء ضروریات می دانیم در گذشته ای نه چندان دور اصلا وجود نداشته است. بی گمان اقشار پیشتاز جامعه مانند عالمان، اساتید برجسته دانشگاه، حاکمان و بزرگان، نخبگان علمی، فرهنگی، ورزشی و هنری در شکل دهی به سبک زندگی موثر هستند.
البته میزان دریافت و ضریب تاثیر گذاری هر یک از این گروهها متفاوت است. همچنین در یک مقیاس وسیع تر سبک زندگی توده جامعه ما به شدت تحت تاثیر رسانه های تصویری قرار گرفته اند. در دنیای مدرن رسانه ها ارتباط فراوانی با زندگی پیدا کرده اند آمارها نشان می دهد که تقریبا در سراسر دنیا پس از خواب و کار، رسانه ها سومین کاری است که بشر انجام می دهد و مصرف رسانه ای از محوری ترین عناصر زندگی شده است.
نقش بسیار جدی رسانهها در ترویج سبک زندگی غربی و تخریب باورها و ارزش های اسلامی
به همین دلیل است که رسانهها در ترویج سبک زندگی غربی در دنیای کنونی و تخریب و تضعیف باورها و ارزشهای اسلامی نقش بسیار جدی داشته است تن دادن به الگوی زندگی غربی در واقع دور شدن از شریعت اسلامی است. این اتفاق به سهولت و تا حدی بدون حساسیت در جامعه ما در حال صورت گرفتن است. یکی از ریشه های آن ناآشنایی با الگوی زندگی اسلامی است.
نگاه انسان دینی به دنیا
نوع نگاه انسان به دنیا، در انتخاب سبگ زندگی و آداب رفتاری او تاثیر دارد. کسی که این دنیا را جای خوش گذرانی و لذت جویی می بیند به گونه ای زندگی می کند و کسی که آن را مزرعه آخرت و محل آزمایش می داند زیست دیگری برای خود انتخاب می کند.
بنابراین نوع زیست ما در دنیا و شیوه زندگی مان تماما به نوع نگاهمان به دنیا بستگی دارد. آموزه های اسلامی بینش صحیح و در ست از رابطه دنیا و آخرت به انسان می دهد، به همین دلیل هرگز در کلمات اولیای دین سخنی از نادیده گرفتن دنیا و رها کردن نعمت های دنیوی دیده نمی شود. بلکه برعکس، دنیا به عنوان وسیله خوب و ارزشمند برای بهره مندی از نعمتهای اخروی معرفی شده است.
در جهانبینی اسلام دنیا مرحله بسیار کوتاه و زودگذر از زندگی انسان بشمار می رود به همین دلیل دل بستن به دنیا و غایت دانستن چنین حیاتی را موجب غفلت از زندگی واقعی می داند و چنین وضعیتی را نکوهش و سرزنش می کند.
بر این اساس هر کسی دنیا را وسیله ای برای دیدن حقایق و عبرت آموزی از سرگذشت بَدان قرار دهد این دنیا به او بصیرت می دهد. دنیا برای چنین کسی وسیله تعالی و تکامل است، اما کسی که دنیا را هدف نهایی خود قرار بدهد و همه تلاشش دست یابی به مطاع های دنیوی باشد، دنیا او را از دیدن حقایق عالم عاجز می کند و موجب گمراهی و ضلالتش می شود.
بنابراین انسان دیندار در زندگی دنیوی خود حد تعادل میان دنیا و آخرت را برقرار می کند، او از سویی نعمتهای دنیا را نادیده نمی گیرید و از سوی دیگر آنقدر در این نعمت ها غرق نمی شود، بلکه او تلاش می کند تا با ابزار قرار دادن متعلقات دنیا، زندگی و رفاه نسبی در جهان ماده برای خود فراهم آورد و توشه ای برای آخرت خود بنا نهد.
با توجه به مباحث مطروحه به این نکته می رسیم که اگر قرار است ما بر اساس باور ها و اعتقادات خود زندگی نمایم و روش زندگیمان دستمایه تمدن مادیگرایانه و خداگریز غرب نباشد باید نوع نگاهمان به مقوله دنیا بر اساس آموزه های دینی باشد و برای تحقق چنین رویکری باید با مفاهیم و مولفه های دین خود آشنا شویم عدم آشنایی با مقوله دین در جامعه ما سبب شده است که ما در روش زندگی خود دچار تزلزل شده و به فرهنگ زندگی دیگران پناه ببریم.