به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، در آخرین به روز رسانی وبلاگ «عقل سرخ» چنین آمده است:
اگر به تواناییهای اوباما به عنوان رییس جمهور امریکا در تعامل با کنگره یا لابی اسراییل دقت شود میبینیم که این حرفها را هیچ نباید جدی گرفت.
بسیار بعید است که اوباما تا زمانی که به عنوان تابعی از کنگره یا گماشته صهیونیستها در واشینگتن عمل میکند قادر به جدی کردن آنچه فرآیند دیپلماتیک درباره برنامه هستهای ایران نامیده شده، باشد. صهیونیستها و کنگره آمریکا نشان دادهاند که علاقهای به حل پرونده هستهای ایران ندارند. برای کنگره و لابی صهیونیستی پرونده هستهای ایران صرفا ابزاری است برای تشدید مداوم فشار به منظور ایجاد ناآرامی در داخل و تغییر رژیم؛ و نهایتا متقاعد کردن ملت ایران به اینکه نمیتوانند بدون هرگونه فرمانبری از امریکا به عنوان یک قدرت ژئوپلتیک در منطقه خاورمیانه نقش آفرینی کنند.
اظهارات کری در روز پنج شنبه دارای تناقضهای مهمی است. دو تناقض از همه مهمتر است. مهمترین تناقض این است که او میگوید هم وزارت خارجه و هم رییس جمهور در پی آن هستند که مسئله هستهای ایران به روش دیپلماتیک حل شود اما بعد بلافاصله –آن هم در جواب سناتور رابرت منندز که از طراحان پای کار تحریمهای خصمانه علیه ایران است- تاکید میکند که حتما به استراتژی تحریم ادامه خواهد داد.
تا آنجا که به ایران مربوط است مهمترین دلیل اینکه دیپلماسی رو به جلو حرکت نمیکند و این موضوع تا به حال حل نشده این است که ایران باور ندارد که اساسا نگرانی امریکا این است که ایران در پی ساخت سلاح هستهای است و بنابراین این را هم باور ندارد که امریکا خواهان حل مسئله است. با این پیش فرض، پیش قدم شدن برای دیپلماسی یعنی اینکه شما امتیاز بدهید در حالی که میدانید مسئله حل نمیشود و طرف مقابل چیز با ارزشی به شما نخواهد داد. تنها چیزی که میتواند باعث ایجاد یک تحرک دیپلماتیک از جانب ایران شود این است که به نحوی متقاعد شود امریکا واقعا از همان چیزی نگران است که ادعا میکند.
ایران از استانبول 2 به این طرف سعی کرده یک روش برای ایجاد این اطمینان پیشنهاد کند. روش پیشنهادی ایران این بوده است که امریکا به نحوی این موضوع را نشان بدهد که مسئله هستهای ایران چیزی بیش از یک بهانه جویی برای تغییر رژیم است و این ممکن نیست مگر اینکه ایران ببیند امریکا در همان گام اول مذاکره آماده لغو معنادار و محسوس تحریمها در ازای همکاریهایی از جانب ایران در موضوع هستهای است. اما وقتی امریکا تاکید میکند در هر حال تحریمها را ادامه خواهد داد، وقتی تاکید میکند همکاری ایران با آژانس درباره موضوع ابعاد احتمالی نظامی وظیفه ایران است و امریکا حاضر به پرداخت هیچ ما به ازایی برای آن نیست، یا وقتی در ازای توقف غنی سازی 20 درصد ارائه بال هواپیما به ایران را پیشنهاد میکند، چگونه ایران میتواند بپذیرد که در اینجا یک فرآیند واقعی دیپلماتیک در جریان است؟
تناقض دوم این است که کری از یک سو میگوید به دنبال یافتن راه حلی برای مسئله هستهای ایران بر مبنای «بازرسی گسترده» است و از سوی دیگر میگوید ایران باید به همه قطعنامههای شورای امنیت عمل کند. واقعا اگر امریکا نگران است که برنامه هستهای ایران به نقطه فرار برسد و از آنجا به سمت سلاح هستهای حرکت کند، چه تضمینی برای جلوگیری از این روند بهتر از آن است که نظامی از بازرسیهای گسترده بر مبنای ان پی تی و ملحقات آن در ایران اجرا شود؟ وقتی امریکا با این کار مخالفت میکند و راهبرد مذاکراتی خود را به جای بازرسی بر اساس توقف –آن هم بر مبنای قطعنامههای شورای امنیت- استوار میکند، چرا ایران نباید با خود فکر کند که نگرانی از ساخت سلاح هسته یا بهانه است و امریکاییها در پی تحقیر ایران هستند؟
کری فقط یک جا درست گفته و آن هم آنجایی است که میگوید یک راه دیپلماتیک وجود دارد.بله حقیقتا راه حل دیپلماتیک حتما وجود دارد. گام اول این است که امریکا واقعا استراتژی دیکته را کنار بگذارد و مذاکره کند. به زودی خواهیم دانست کری در حد و اندازه عملی کردن حرفهایی که زده هست یا نه؟