کد خبر:۲۲۶۳۱۳

تنبلی از نوع اجتماعی

برخی جامعه‌شناسان «تنبلی اجتماعی» و کرختی و رخوت اجتماعی (social inertia) را مترادف دانسته و رشد کند حرکت اجتماع را «تنبلی اجتماعی» نامیده‌اند.

به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو»، الف نوشت:

 

تنبلی به معنای تن پروری، بی‌کارگی، کاهلی و اهمال و سستی به کار رفته است. (فرهنگ فارسی ج 1 ص 1147) برخی جامعه‌شناسان «تنبلی اجتماعی» و کرختی و رخوت اجتماعی (social inertia) را مترادف دانسته و رشد کند حرکت اجتماع را «تنبلی اجتماعی» نامیده‌اند.

 

در این تعاریف مضمون‌هایی مثل عدم پذیرش تحولات جدید و قبول تداوم حرکتهای نامنطبق با حیات اجتماعی را از مختصات تعاریف «تنبلی‌اجتماعی» می‌دانند. (ساروخانی، 1370: 707) پیامبر اسلام (ص) ویژگی‏های انسان تنبل را چنین برمی‏شمارد: «عَلامَةُ الْکَسلانِ اَرْبَعَةٌ: یَتَوانی حَتّی یُفرِّطَ وَ یُفَرِّطُ حَتّی یُضَیِّعَ وَ یُضَیِّعُ حَتّی یَأثمَ وَ یَضْجَرَ.» «نشانه‏‌های تنبل، چهار چیز است: به اندازه‏ای (در کار) سستی می‌‏ورزد که به کندی و تفریط می‌‏گراید، و چنان کندی می‌‏کند که (اصل کار را) فرومی‏گذارد، و چندان فروگذاری می‌‏کند که گنه‏کار می‌شود، و دل مرده می‌‏شود.»

 

تنبلی دو حالت دارد: تنبلی فردی و تنبلی اجتماعی. تنبلی فردی (که از آن، علاوه بر laziness به temporal dilemma هم یاد شده) حالتی است که فرد میان دو انتخاب مخیر می‌شود، یکی لذت آنی و دیگری نفعی شخصی در آینده که برای کسب آن نفع، باید از این لذت گذشت. درس خواندن در ایام نوجوانی و جوانی برای فراگیری دانش، قبولی در کنکور و کسب تخصص نمونه‌هایی از نفع‌هایی است که برای آن باید از گفت و شنودهای دوستانه، خواب شبانه، تفریحات، تماشای تلویزیون و... گذشت.

 

نوع دیگر تنبلی، تنبلی اجتماعی است. تنبلی اجتماعی‌گاه محصول تنبلی افراد جامعه و برآیند تنبلی آن‌ها است. یعنی وقتی کثیری از افراد، بی‌عمل و لذت طلب هستند، در سطح جامعه نیز این فرایند مشاهده می‌شود (این امر، به تعبیر ریمون بودن، اثر تشدید کنندگی منتجه نظام‌های وابستگی متقابل است). این نوع از تنبلی‏، پیامدهای متعدد دارد. پایین بودن سطح بهره وری اداری، عدم اقبال به کار طولانی مدت و سخت و... و پدیده نوظهوری به نام بین التعطیلین، از این نمونه است. بین التعطیلین وقتی است که تمام افراد جامعه تمایل به تنبلی دارند و نظام اداری هم ازآن تبعیت می‌کند، یا تعطیلی روزنامه‌ها و ادارات (بصورت غیررسمی) در پانزده روز اول فروردین.

 

اما بعد دیگر تنبلی اجتماعی حالتی است که ریمون بودون در کتاب منطق اجتماعی (1364) آن را اثر منتجه نظام‌های وابستگی متقابل می‌داند. یعنی افراد سطح فردی رفتاری نسبتا مطلوب دارند، اما این رفتار در سطح جمعی به نتیجه مطلوب منتج نمی‌شود. دلیل آن هم ناهماهنگی در سطح نهادهای اجتماعی است. فرضا وقتی که تلویزیون برنامه‌های جذاب و آگهی‌های طولانی مدت خوش ساخت پخش می‌کند، هدف آن در اینجا کسب درآمد و جذب مخاطب است ولی در عوض مخاطب خردسال و نوجوان به جای انجام تکالیف، به تماشای تلویزیون جذب می‌شود، و محصول آن، عدم موفقیت نظام آموزشی است. زیاد بودن میزان تعطیلات در ایران، نمونه‌ای از این نوع از تنبلی است. یعنی برعکس بین التعطیلین که خواست عمومی است، تعطیلات در ایران، پدیده‌ای است که دلایل (عمدتاً) مذهبی دارد، اما نتیجه آن وقفه‌های زیان آور در فرایند کار است و در نتیجه پایین آمدن بهره وری، یا عادت به کار منظم.

 

اما برخی از انواع صوری که امروزه به عنوان تنبلی ذکر می‌شود، در موقعیت‌هایی است که فرد وقتی قرار است کاری را برای دیگران انجام دهد، تنبلی می‌کند؛ ولی همین فرد هنگام کاری که مربوط به خودش باشد، تنبل نیست. ادبیات رایج در باب تنبلی اجتماعی در دنیا، بیشتر به موضوع کارگران و تنبلی در محیط کار باز می‌گردد، که از نوعی است که ذکر شد. اما، با دقت بیشتر در این موارد، نمی‌توان آن‌ها را تنبلی به حساب آورد، بلکه اینجا، بیشتر سهل انگاری و سهل گیری کارفرما و فقدان وجدان کاری کارگران است و نه تنبلی اجتماعی. و این یک رذیله اجتماعی است، اما نه از نوع تنبلی.

 

مثال‌هایی از تنبلی اجتماعی، موضوع را روشن‌تر خواهد کرد. مثال رایج آن درس نخواندن است. دانش آموزان و دانشجویانی که که درس نمی‌خوانند‎؛ عمر را به بطالت سپری می‌کنند؛ در رویاهای طولانی و دور و دراز به سر می‌برند، رویاهایی که آن‌ها را برجسته، ثروتمند، معروف و سر‌شناس کرده است؛ به کوچک‌ترین مناسبتی و به بهانه‌های واهی از کار جدی و سخت دست بر می‌دارند؛ و همیشه به دنبال میان بر هستند، راهی که آن‌ها را سریعا به ثروت، به شهرت، و به قدرت برساند؛ حتی‌گاه انتخاب‌هایی می‌کنند دشوار و خطرناک، که حال و هوای دوره جوانی، ‏اجازه چنین تهوری را به آن‌ها می‌دهد. داستایوسکی در برادران کارامازوف به موردی اشاره می‌کند که افراد حاضرند جان خود را برای یک ایده به خطر بیندازند، اما حاضر نیستند که چندین سال برای آن ترویج آن ایده، سخت کار کنند و تحصیل کنند. همین ماجرا امروزه در فعالیت‌های سیاسی برخی از دانشجویان نیز مشهود است. یعنی برخی ساعت‌های متمادی برای یک ایده و فکر و طرفداری از یک نظریه سیاسی اردو می‌گذارند و سخنرانی ترتیب می‌دهند و... اما وضعیت درسی اشان چندان مطلوب نیست و لذا بعد از اتمام دوره تحصیل، دیگر اثری از آن شر و شور نیست و به افرادی معمولی (البته با خاطرات خوش از دوران دانشجویی) تبدیل می‌شوند.

 

مورد دیگر در باره تماشای تلویزیون است. تماشای یک برنامه مطلوب، ناپسند نیست، اما‌گاه فرد چندین دقیقه پیش و وسط برنامه، آگهی بازرگانی تماشا می‌کند و این زمان‌ها، اصولا ربطی به تماشای آن برنامه ندارد و می‌توان بجای آن روزنامه خواند یا کتاب خواند، ولی بسیاری چنین نمی‌کنند و از پای تلویزیون تکان نمی‌خوردند. میزان بالای تماشای تلویزیون در ایران (حدود سه ساعت در روز) از موارد تنبلی است، چه بسیار فیلم و سریال‌ها که در گذشته با لذت دیده‌ایم و برای اکنون ما هیچ فایده‌ای ندارد، چه بسیار مسابقات تلفنی با «جایزه ارزنده» که ساعت‌ها وقت صرف کرده‌ایم تا تا وارد آن مسابقه شویم، یا اخباری که دنبال کرده‌ایم و هیچ ارتباطی به ما نداشته است، مدتهای مدید بجای ورزش کردن، تنها ورزش دیگران را تماشا کرده‌ایم و... اکنون از آنهمه وقتی که صرف شده، هیچ اثری نمانده بجز یک لذت زودگذر که حتی شیرینی آن لذت هم نمانده است.

 

اتلاف وقت فراوان در مسیر رفت و آمد نمونه دیگر است. تمایل زیاد به استخدام در ادارات دولتی و عدم تمایل برای کسب تخصص و مهارت و کارآفرینی نمونه‌های دیگر تنبلی هستند. کم نیستند دانش آموزان و دانشجویانی که داشتن مدرک را برای پیدا کردن کار کافی می‌دانند و هیچ تلاشی برای کسب مهارت‌های اضافی ندارند. اقبال به گلدکوئست هم نمونه دیگری است از تمایل به داشتن ثروت، بدون تلاش جدی و چندساله برای کسب آن.

 

در نقطه مقابل تنبلی، حالتی از زیرکی، زرنگی و حسابگری وجود دارد که از آن به خودمداری (egoism) یا خودخواهی افراطی یاد می‌شود. در این حالت، فرد میان نفع شخصی آنی و نفع جمعی درازمدت، نفع شخصی آنی را انتخاب می‌کند، بی‌توجه به اینکه آیا دنبال کردن نفع آنی شخصی، به زیان جمعی که وی یکی از اعضای آن است، منجر خواهد شد یا خیر.

 

در برخی از مواقع، خودمداری کثیری از افراد یک جمع، به زیان همه افراد آن جمع منجر خواهد شد، یعنی افراد به دلیل زیاده طلبی و زرنگی بیش از حد، هم به خودشان زیان می‌رسانند و هم به دیگران. از این موقعیت‌ها به دوراهی اجتماعی (social dilemma) یاد می‌شود. یک نمونه آشنای دوراهی اجتماعی، زرنگی و خودمداری رانندگانی است که در ترافیک جاده‌های باریک تهران به شمال، در تعطیلات و ایام نوروز، می‌خواهند از هر راهی که پیدا می‌کنند، اندکی زود‌تر برسند و لذا از مسیر مقابل می‌روند. صف طولانی یک طرف و خلوت بودن طرف مقابل وسوسه کننده است و تعداد اندکی از رانندگان در ابتدا، خودخواهانه قانون شکنی می‌کنند و دیگران هم به تقلید آنان یا برای آنکه عقب نمانند از آن‌ها پیروی می‌کنند و نتیجه می‌شود کلاف سردرگمی از ماشین‌ها که در ‌‌نهایت مسیر سه چهار ساعته‌گاه تا 13 ساعت طول می‌کشد و همه (از جمله خود آن رانندگانی که به خیال خود زرنگی کرده‌اند) زیان می‌بینند.

 

یک بار دیگر بر جزییات تعریف تنبلی و نحوه برخورد افراد با آن تاکید می‌شود تا عناصر انتخاب عقلانی در آن برجسته شود. تنبلی را به دو صورت می‌توان تعریف کرد:

 

1) عدم تحرک و تلاش برای تمدید وضع موجود و عدم تغییر آن. که شبیه به محافظه کاری است. این نوع از رفتار، برای جوامع و افراد عقب مانده بیشتر مناسب است. یعنی ترجیح در این است که وضع موجود، هر چند از آن لذت برده نمی‌شود، حفظ شود. روسو در قرارداد اجتماعی چنین تعریفی از تنبلی دارد. یعنی عدم تلاش برای تغییر.

 

2) تعریف دیگر در ترجیح از عدم فعالیت و لذت بردن از لذایذ آنی بجای تلاش برای کسب نفع آتی است. این تعریف چهار بعد دارد: ترجیح، لذت بردن فعلی، لذایذ آنی، تلاش برای کسب، نفع آتی

 

الف. مساله اساسی در اینجا این است که آیا فرد انتخاب می‌کند یا بر اساس جبرهای محیطی و اجتماعی پیش می‌رود و اصولا افراد انتخاب می‌کنند یا رفتار انجام شده را توجیه می‌کنند. پذیرش لذت آنی و حذف نفع آتی دلایل متعددی دارد.

 

ب. مساله دیگر این است که فرد از لذت بردن فعلی خویش چه تعریفی دارد، یعنی آنرا لذت تعریف می‌کند، یا آن را جایزه درس خواندن و تلاش کردن خود می‌داند. یعنی من چون کنکور دادم، الان دیگر می‌توانم استراحت کنم، شاید تا کنکور بالا‌تر.

 

ج. مساله دیگر نفع آتی است. یکی از آن‌ها کم برآورد کردن نفع آتی است، یعنی نفع آینده آنقدر‌ها هم که می‌گویند مهم و برجسته نیست. به چه دلیلی یک پزشک باید زندگی بهتری از من داشته باشد، شب‌ها on call است و روز‌ها با خون سر و کار دارد و هیچ آسایشی ندارد و....

 

شاید هم نفع آتی فقط در دقایق و لحظه‌هایی سر بلند می‌کند و مانند فیلی است که یاد هندوستان می‌کند و به همین دلیل باید او را مشغول کرد. غرق شدن در رویا یا در کار یا در مواد مخدر یا در خواندن کتاب و....

 

برای این نفع آتی نیز می‌توان همذات پنداری کرد و آن را در موارد دیگری، شبیه سازی شده دید، مانند سینما، کتاب، سریال و رویا. در سریال‌های جدید هم مطابق نظر لئو لوونتال بیشتر بر مصرف تاکید شده تا بر تولید و شیوه رسیدن به هدف. شاید هم فرد آنقدر بالا را می‌نگرد و نفع‌های برجسته‌ای طلب می‌کند که دست نیافتنی است با توجه به توان و امکانات وی. تلاشی می‌کند و به سرعت منصرف می‌شود. در کنکور قبول نمی‌شود و لذا به سراغ پایین‌تر هم نمی‌رود.

 

موضوع دیگر در این است که جامعه موانع و محدودیت‌های طبقاتی را حذف کرده و لذا همه، بدون داشتن توان تربیتی یا اقتصادی یا توان ذهنی، آمال دراز در خود می‌پرورانند و وقتی نرسیدند، آنگاه دست از هر گونه تلاش بر می‌دارند. از دانش آموزان اول دبستان که می‌پرسی، همه می‌خواهند دکتر شوند یا مهندس یا خلبان. تمام ترادژی «اما بوواری» در کتاب مادام بوواری بر این اساس سامان گرفته که «اما» چشمش بر روی زندگی طبقه بالا با حضور در مهمانی کنت باز شد و از آن زمان به بعد هرگز نتوانست از زندگی خود لذت ببرد و در رویای طبقه بالا‌تر، آبرو و زندگی خود را به باد داد.

 

د. کم برآورد کردن تاثیر منفی رفتار فعلی یا عدم تلاش فعلی برای دستیابی به نفع آتی است. social aging ذکر شده در مقاله بوردیو در باره تربیت احساسات فلوبر از این باب است. یا آنچه اسکارلت اوهارا در برباد رفته انجام می‌دهد، نیز. یعنی هنوز فرصت دارم تا درست کنم. بعدا تلاش می‌کنم. فرد سیگاری در منطق اجتماعی، که همیشه ترک سیگار را به عقب می‌اندازد، تا وقتی که ماشینش خراب می‌شود و وقتی در یک جاده کوهستانی تنهاست و اتفاقا‌‌ همان وقت هم سینه درد می‌گیرد، آن موقعیت امید به آینده ناگهان از بین می‌رود.

 

شیوه فعلی کار و تلاش نادرست است، یعنی با این حجم کم از کار هرگز موفقیت حاصل نمی‌شود. یا اینکه اصولا جامعه در حالت آنومیک بسر می‌برد و افراد من غیر لایحتسب به ثروت و قدرت می‌رسند. یک پدرزن برجسته، کسب یک ارث بالا، زد و بند کردن. آشنا شدن با یک فردی که به سرعت رییس جمهور (یا هر مقام دیگری) می‌شود، مشهور شدن در فعالیت‌های سیاسی براندازانه یا تندروانه و... نگاهی به برجستگان فعلی در باب علم و سیاست و اقتصاد و فرهنگ که بیندازیم، می‌بینیم قلیلی از آن‌ها، «فقط» با تلاش به جایی رسیده‌اند. حوادث و اتفاقات یا روابط در پیشرفت آن‌ها موثر‌تر بوده است. بیمن درباره نقش «گعده» در ارتقای اجتماعی پیش از انقلاب چنین نگاهی دارد. در فیلم و سریال آشنایی با تهیه کننده و کارگردان، بیش از آموزش و کلاس‌های بازیگری موثر است. در اقتصاد زد و بند و روابط ناسالم، یا شرایط ناسالم اقتصادی پدیده‌ای مانند شهرام جزایری ایجاد می‌کند.

 

این همه زمیندار خرده پا که بخاطر گرانی بیش از حد زمین پولدار شدند و هیچ مالیاتی برای این ثروت بادآورده ندادند. و همه کسانی که با یک تلاش منظم می‌توانستند به جایی برسند یا برنامه ریزی کرده بودند که به جایی برسند، همه معطل شدند و هیچ راهی به آینده ندارند. وقتی مدیران از بیرون سازمان می‌آیند، کارمندان چه آینده‌ای از تلاش اداری در خود می‌بینند. یا وقتی تجربه و پشتکار نادیده گرفته می‌شود و بر جوانگرایی در مدیریت و انتخاب مدیران تاکید می‌شود. یا در عرصه علم، ماجرای دکترای کردان یا روابط ناسالم در چاپ مقالات یا شهرت‌های تلویزیونی و شهرت‌های روشنفکری و.... به همین دلیل افراد عادی از آینده ناامیدند و بیشتر منتظر یک اتفاقند، درست مانند آنچه در داستان‌های عامه پسند رخ می‌دهد. چقدر از افراد در ایران، با تلاش و کار به جایی رسیده‌اند و در یک مسیر منظم و چند ساله و چقدر با زد و بند و از این شاخه به آن شاخه پریدن و هر روز موضع را و اشتغال را عوض کردن و...؟

 

در ‌‌نهایت، دو تعریف متفاوت از تنبلی می‌توان ارائه کرد:

 

تمدید یا کش دادن یا اطاله وضعیت فعلی و عدم تمایل به تغییر رفتار یا وضعیت. که به نوعی بی‌عملی است و رخوت و رکود. مثل فردی که در یک ترافیک شلوغ از تاکسی پیاده نمی‌شود یا در زمان آگهی‌ها تلویزیون می‌بیند. روستایی که نمی‌رود مزرعه و تلاش می‌کند درس بخواند تا متفاوت شود.

 

تسویف یا انتخاب لذت آنی بر نفع فردی آتی. در اینجا عمل است مثل رفتن به پیک نیک به کافی شاپ و...‌گاه بر هم زدن وضع موجود تنبلی است یعنی درس خواندن مداوم یا کار کردن مداوم حفظ وضع موجود است و‌‌ رها کردن آن، عمل نویی است.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار