کد خبر:۲۲۷۲۷۱
امروز روزگار نهج البلاغه است- 30؛

تلاش از نگاه امیرالمومنین/ توصیه‌های علی(ع) به مسئولین

حضرت در نامه ای به یکی از کارگزاران خاطی خود می‌فرمایند: سبحان اللّه! آیا به قیامت ایمان ندارى؟ و از حسابرسى خدا نمى‏ترسى؟! اى کسى که ...

گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو»، راحیل طهوری؛ انسان‌ها در زندگی خود و پیش‌روی خود اهداف مختلفی را قرار داده و متناسب با همان اهداف تلاش می‌کنند. برخی اهداف که ارزشمندتر و گرانبهاترند مسلما تلاش و کوشش بیشتری را می‌طلبند. در واقع می‌توان گفت آنچه که در رسیدن و نائل شدن به اهداف، بسیار مهم است، میزان تلاش و کوشش ماست. نمی‌توان بدون آن که برای رسیدن به هدفی تلاش کرد توقع پیروز شدن داشت. هرچند که تلاش و کوشش هم نمی‌تواند دلیلی برای پیروز شدن در کارهای مختلف باشد.


ما مأمور به وظیفه‌ایم نه نتیجه!


امیرالمومنین می‌فرمایند: «علیک بالسعى و لیس علیک بالنجح‏»؛ تلاش و کوشش بر تو است، ولی پیروز شدن در کار بر تو نیست. (1)


گویا این سخن  امام خمینی (ره) نیز که می‌فرمودند: «ما مامور به وظیفه ایم نه نتیجه»؛ برگرفته از کلام معصومین است. در واقع بسیاری اوقات فکرکردن به نتیجه کارها  نیروی انسان را تلف می‌کند و انژری انسان را به هرز می‌دهد. اگر ما تنها بر روی اهداف مطلوب و سالم در زندگی تمرکز کنیم و کمتر به نتیجه آنها بیاندیشیم قطعا در صورت عدم موفقیت لطمه روحی کمتری می‌خوریم و انرژی بیشتری را برای شروع کار بعدی در وجودمان داریم. در صورتی که اگر به نتیجه کار بیاندیشم و تنها در فکر موفق شدن در کار باشیم در صورت مواجهه با شکست، به سرعت خود را می‌بازیم. در این صورت مدت زمان زیادی را برای تجدید نیرو و روحیه نیازمندیم.


حضرت در جایی دیگر می‌فرمایند: «هر تلاش و کوششی که تو را اصلاح کرده و پاداشی برای تو کسب کرده باشد ضایع نشده و هدر نرفته است».(2) البته حضرت در این جا  نکته دیگری را خاطر نشان می‌کنند مبنی بر این که اگر تلاش کردید و به نتیجه نرسیدید. وجود دو چیز می‌تواند شما را از بیهوده نبودن تلاش ها و کوشش هایتان باخبر کند:


1. تلاشی که منجر به اصلاح فرد شود.
2. تلاشی که برای انسان پاداشی به همراه داشته باشد.


در واقع اگر تلاش و کوشش شما منجر به اصلاح عادات ناپسند شما شد و پاداشی را برای شما به همراه داشت. می توانید از بیهوده نبودن تلاش‌هایتان اطمینان خاطر پیدا کنید.


باید توجه کرد که صرف تلاش بدون توجه به ماهیتِ هدف، کار درستی نیست. چه بسا انسان زمان زیادی را صرف امری باطل و بیهوده کند و در نهایت شاید به نتیجه برسد، اما چه فایده! زیرا عمر و زمان و فرصت خود را صرف کاری لغو و بی‌ارزش کرده است. همان طور که حضرت می‌فرمایند: «چه بسا فردی تلاش خود را مصروف به کاری کند که در نهایت به او ضرر می رساند».(3)


باید تلاش خود را معطوف به چه اموری کنیم؟


حضرت در این باره می‌فرمایند: «لن یفوز بالجنة الا الساعى لها»؛ هرگز به رستگاری بهشت نرسد جز کسی که برای آن تلاش کند.(4)


همان طور که مکررا بیان کرده‌ایم. اسلام، آخرت را در چشم‌انداز مسلمانان و در رأس امور قرار داده است و مسلما برای تعیین ارزش هر چیز به مسلمانان تنها یک معیار می‌دهد. اسلام به مسلمانان می‌گوید که اگر در انجام هر کاری تردید کردید به این فکر کنید که آیا این کار برای آخرت شما و جایگاه اخروی شما مفید خواهد بود یا نه! اگر مفید است پس برای دستیابی به آن از هیچ تلاشی فروگذار نکنید؛ زیرا توقع دستیابی به بهشت و رضوان الهی بدون تلاش و کوشش توقعی بی‌جا و بی‌مورد است.


علی (ع) و تشویق به عمل صالح‏


درخطبه‏ آن حضرت در تشویق به عمل صالح آمده است: «خداوند رحمت کند مردى را که حکمتى بشنود و آن را حفظ نماید، دعوت به هدایت شود و به آن نزدیک گردد، و دامن هدایتگرى را بگیرد و نجات یابد. خداى را پاس دارد، و از گناه خود بترسد. تلاش‏ خالص پیش فرستد، و عمل صالح انجام دهد. ذخیره سودمند بیندوزد، و از حرام دورى گزیند. تیر به نشانه زند، و پاداش آخرتى بیابد. بر هواى نفس غلبه کند، و آرزویش را تکذیب نماید. صبر را مرکب نجات قرار دهد، و تقوا را توشه پس از مرگ کند. در راه روشن قدم نهد، و ملتزم راه روشن شود. مهلت را غنیمت داند، با عمل خود بر اجل پیشى گیرد، و از عمل خود زاد و توشه بردارد».(5)


حق بدون تلاش‏ به دست نمى‏آید!


«اى مردمى که بدنهاتان با هم، و خواهشهاتان مختلف است! کلامتان سنگ سخت را مى‏شکند، و عملتان دشمن را نسبت به شما به طمع مى‏اندازد.
در مجالس لاف و گزاف مى‏زنید، و به وقت جنگ فریاد مى‏کنید: اى جنگ از ما دور شو!
دعوت کسى که شما را بخواند ارزش نیابد، و قلب آن که رنج شما را تحمل کند آسایش ندارد. بهانه‏هاى دور از منطق مى‏آورید، همانند بدهکارى که بى‏دلیل از طلب کار تمدید مى‏طلبد. ذلیل و ترسو ستم را از خود باز نمى‏دارد، و حق بدون تلاش‏ به دست نمى‏آید.
 از کدام خانه بعد از خانه خود دفاع مى‏کنید؟ و همراه کدام پیشوا پس از من به جنگ مى‏روید؟ به خدا قسم فریب خورده کسى است که شما او را فریب داده‏اید، و آن که شما بهره او شوید به خدا قسم که به تیر قرعه‏اى که سهمى ندارد دست یافته، و آن که به کمک شما تیر انداخت تیرى بى‏دندانه و پیکان پرتاب کرد.


چرا سخن بدون عمل؟! و غفلت بدون ورع؟! و طمع در غیر حق؟!


به خدا سوگند نه گفته شما را باور مى‏کنم، و نه طمعى به یارى شما دارم، و نه دشمن را از شما مى‏ترسانم. شما را چه شده؟ دواى دردتان چیست؟و راه علاجتان کدام است؟ دشمن هم مانند شماست. چرا سخن بدون عمل؟! و غفلت بدون ورع؟! و طمع در غیر حق؟!»(6)


دست یابی به حق و حقیقت هدف تمامی ملت ها بوده و هست. اما برخی ملت ها از این مسیر گمراه شده و پای در مسیر دیگری گذاشته اند؛ هرچند که شاید هدف ظاهری آنها دستیابی به حقیقت باشد، اما هدف باطنی و اصلی آنها چیز دیگری است.


اما دست یابی به حق و حقیقت همواره از اصول اساسی انقلاب ما بوده است. برای مثال یکی از حقوق اصلی ما در جهان داشتن انرژی هسته ای است، اما بسیاری از کشورها این حق را برای ما به رسمیت نمی‌شمارند. اگر ما داشتن این انرژی را به طور مسالمت آمیز حق خود بدانیم. قطعا باید در راه رسیدن به آن تلاش کنیم و در این راه تمام سختی‌ها و مشکلات را تحمل کرده و سعی در بهبود وضعیت داشته باشیم. هرچند که تحمل این مشکلات و فشارها بسیار سخت است، اما اهداف بلند، همت بلند و تلاش مضاعف می‌طلبند.


مسئولین تنها برای خدا تلاش کنید و لاغیر!


حضرت در نامه ای به یکی از کارگزاران خود می‌فرمایند:
«اما بعد، من تو را در امانتم (حکومت) شریک خود نمودم، و نسبت به خویش از همه نزدیکتر قرار دادم، هیچ یک از خاندانم، براى موافقت و مدد کردن به من و رساندن امانت به سویم در نظر من مطمئن‏تر از تو نبود. چون دیدى زمانه بر پسرعمویت سخت شد، و دشمن بر او کینه ورزید، و امانت مردم تباه شد، و این امّت به فتنه دچار و به خونریزى ... پراکنده و بى‏پناه شدند، پیمانت را با پسر عمویت دگرگون نمودى، و همراه جدا شدگان از او جدا شدى، و با آنان که دست از یاریش برداشتند همراه گشتى، و با خیانت کنندگان به او خیانت نمودى! نه با پسر عمویت همراهى نموده، نه امانت را ادا کردى.


گویا تلاش‏ براى خدا نبود، و انگار از جانب پروردگارت حجّتى‏نداشتى، و مثل اینکه در مقام بودى تا این امت را به خاطر اموالشان فریب دهى، و قصد داشتى غافلگیرشان کرده و بیت المال آنان را غارت کنى.


انگار میراث رسیده از پدر و مادرت را به جانب خانواده‏ات بردى!


چون زمینه تشدید خیانت به امت برایت فراهم شد به سرعت حمله کرده، و به شتاب از جاى جستى، و آنچه توانستى از اموالى که براى بیوه زنان و یتیمان نگهدارى مى‏شد مانند گرگ تیزرو که بزغاله مجروح از پا افتاده را بر باید ربودى، و آن مال را با خیال راحت به حجاز منتقل کردى، بدون اینکه در این غارتگرى احساس گناه کنى! دشمنت بى‏پدر باد، انگار میراث رسیده از پدر و مادرت را به جانب خانواده‏ات بردى.


اى کسى که نزد ما از خردمندان شمرده مى‏شدى، چگونه آشامیدن و خوردن این مال را بر خود گوارا مى‏دانى!


سبحان اللّه! آیا به قیامت ایمان ندارى؟ و از حسابرسى خدا نمى‏ترسى؟! اى کسى که نزد ما از خردمندان شمرده مى‏شدى، چگونه آشامیدن و خوردن این مال را بر خود گوارا مى‏دانى در حالى که مى‏دانى حرام مى‏خورى و حرام مى‏آشامى؟! کنیزان مى‏خرى، و با زنان ازدواج مى‏کنى آن هم از مال یتیمان و مساکین و مؤمنان‏جهادکننده‏اى که خداوند این اموال را به آنان بخشیده، و به وسیله آنان این شهرها را حفظ کرده و...»(7)


حضرت علی (ع) فردی را به مسئولیتی می‌گمارند، اما آن فرد در اجرای آن مسئولیت خیانت کرده و به حضرت پشت می‌کند. با مطالعه فرمایشات حضرت می‌توان به این نکته پی برد که حضرت می‌فرمایند اگر تلاش و کوشش‌های تو در راه و برای خداوند بود هیچ‌گاه به این مهلکه نمی‌افتادی و در مسئولیت سپرده شده به تو، خیانت نمی‌کردی!


در واقع این سخن حضرت باید چراغ راه مسئولین ما باشد که همواره برای خدا تلاش کنند. در این صورت است که خداوند همواره حافظ آنها خواهد بود و آنها را از مهلکه‌های خطرناک و وسوسه‌های شیطان حفظ خواهد کرد. رسیدن به جایگاه نیکو در آخرت و بهشت و رضوان الهی در نگرش اسلام آن قدر اساسی و مهم است که انسان باید تمام هم و غم خود را مصروف به این کار نماید.


«خداوند به رحمت خویش ما و شما را از از آن کسانى قرار دهد که از عمق دل و جان براى رسیدن به منازل نیکوکاران سعى و تلاش‏ مى‏نمایند».(8)

پی نوشت ها :
1. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، الفهرست‏ج‏7، ص: 161،4، 59
2. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، الفهرست‏ج‏7، ص: 161،5، 61
3. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، الفهرست‏ج‏7، ص: 161،4، 55
4. شرح آقا جمال خوانسارى بر غرر الحکم و درر الکلم، الفهرست‏ج‏7، ص: 161،5، 49
5. نهج البلاغه / ترجمه انصاریان ؛ص149
6. ترجمه و شرح نهج البلاغة (فیض الإسلام) ؛ ج‏1 ؛ ص104
7. نهج البلاغه / ترجمه انصاریان، ص: 656
8. نهج البلاغه / ترجمه انصاریان، ص: 378

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار