به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، علی عبدالملکی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) با حضور در سومین روز اردوی آموزشی-تشکیلاتی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل که با مشارکت 500 تن از فعالان دانشجویی در مشهد مقدس در جریان است، به تبیین مفهوم اقتصاد مقاومتی پرداخت.
مشروح این سخنرانی به شرح زیر است:
اقتصاد مقاومتی یک اجبار است نه اختیار
رهیافت اقتصاد ما در شرایط فعلی اقتصاد مقاومتی است، آن الگوی مطلوب اقتصادی باید در رفتار سیاستمداران و آحاد جامعه در نقش های مختلف ظهور و بروز پیدا کند. اقتصاد مقاومتی یک الزام و اجبار است نه اختیار. اگر ما بودنمان را یک اصل اساسی بدانیم پس برای بودن باید الگوی اقتصادی را اتخاذ کنیم که آن الگو «اقتصاد مقاومتی» نام دارد.
در دوره جنگ دوره سخت اقتصادی را گذراندیم، از الان هم خیلی سخت تر، هفت، هشت میلیارد دلار درآمد نفتی داشتیم که نصف آن مستقیم مصرف میشد و نصف آن هم برای اقتصاد کشور مصرف می گردید. بعد هم دوران سازندگی و اصلاحات بود و در عصر جدید یعنی از سال 86 نمایان شد که جنگ اقتصادی در پیش است.
مقام معظم رهبری مسئله تحریم اقتصادی را در سال 86 مطرح کردند که برای ما خیلی عجیب بود؛ زیرا در آن سال اقتصاد ایران در اوج خود در حال فعالیت بود. در آن زمان نفت را با قیمت خیلی خوب می فروختیم و معاملات بین المللی بسیار راحت و خوب بود و صادرات و واردات در حال انجام شدن. دولت بشدت در حال کار کردن بود و در اوج سازندگی بودیم. وقتی رهبری تحریم اقتصادی را مطرح کردند این مسئله برای بعضی ها خیلی قابل هضم نبود.
سال 89 رهبری مجدداً تاکید کردند که لازم است تا ما وابستگی خود را نسبت به اقتصاد جهانی کم کنیم و باید سعی کنیم که در دل اقتصاد جهانی نرویم. چطور؟ با فروش زیاد نفت. وارد کردن کالاهای غیر ضروری باید کم شود مثل بخش کشاورزی. رهبری به نمایندگان گفتند که برای محدود کردن کالاهای غیرضروری قانون بنویسیدتأکید رهبری بیشتر برای این بود که به نمایندگان گفتند که برای محدود کردن کالاهای غیرضروری قانون بنویسید. در آن زمان برای یک عده خیلی سخت بود که این را قبول کنند، چون کشور در حال اوج بود و مخالف کم کردن رابطه با کشورهای دیگر بودند.
سال 90 که یارانه ها اجرا شده بود اشاره شد که تولید در حال لطمه خوردن است. این ها همه باید در کنار هم قرار بگیرند تا مشخص شود که علت وضعیت الان محصول چه جریانی است. سال 90 که از اواخر 89 یارانه ها شروع شد بحث تولید در حال لطمه خوردن بود و قسمتی از تحریم ها هم شروع شده بود.
سال 91 علنآ مطرح کردند که باید دست تولید کنندگان را گرفت زیرا در سال قبل تولید کنندگان به واسطهی چند جریان ضربههایی خورده بودند. الگوی ما اقتصاد مقاومتی است. اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد در شرایط سخت و تهدید و دشواری بتواند به اندازه خودش برسد. مسئله بیکاری، تورم، رفاه عمومی، تأمین اجتماعی و کمبود کالا، این ها اهداف نظام اقتصادی جمهوری اسلامی است.
اقتصاد مقاومتی معمولاً هر وقت صحبت از مقاومت است در مقابلش صحبت از نیروهای متخاصم مطرح است. یعنی مقاومت در برابر نیروهای متخاصم که مانع اهداف میشود. چندین مشکل جدی برای ما به وجود امده است که در صدد حل آن هستیم.
خصم به دو دسته تقسیم می شود: داخلی و خارجی
که این دو نیرو متآسفانه دارند به شدت همکاری میکنند و با هم، هم سو هستند اگر خصم داخلی داشتیم خصم خارجی خیلی نمی توانست کارساز باشد. سردمداران خصم خارجی آمریکا و انگلیس و فرانسه هستند. رهبری هم میفرمایند عموم کشورها با ما خصومت ندارند و سردمداران استکبار با ما دشمنی دارند که این حرف درستی است.
وقتی در قضیه تحریم ها کشورهایی غیر از این سه چهار کشور که با موجودیت مشکل دارند پس چرا کشورهای دیگر علیه ما دست به تحریم اقتصادی زدند؟ دلیل منطقی وجود ندارد و فقط مجبور هستند که در این تحریمها علیه ایران شرکت کنند.
ما دو تحریم داریم یکی تحریم علیه ایران و تحریم علیه کشورهایی که در تحریم علیه ایران حاضر نباشند شرکت کنند و تحریم به این گونه بود که مبادلات اقتصادی با امریکا قطع میشود. خیلی از کشورها شروع به حساب کردند پرداختند مثلا کشورهای جنوب شرق آسیا یا برخی از کشورهای اروپایی که با ارتباط با ایران خیلی احتیاج داشتند و بسیار واجب بود دیدند. دیدند که ایران یا آمریکا؟ که مبادله با آمریکا فعلا برایشان ضرورت و حاضر شدند در این جریان تحریم علیه ایران شرکت کنند. تحریم ها چرا شدت گرفت؟ چرا آمریکا و چند کشور اروپایی به تحریم ایران در دوران جدید پرداختند ما از اول انقلاب تحریم داشتیم اما شاید به این شدتی که الان هست هیچ وقتی نبوده است.
چه چیزهای ما امروز تحریم است. فروش نفت ایران یا خریداری نفت ایران تحریم است و روش نفت ما خیلی کم شده است. تا قبل از آن ما در روز دو نیم میلیون بشکه نفت در روز فروش داشتیم امروز چقدر می فروشیم؟ حدود یک میلیون یعنی ما حدودا به چهل درصد فروش نفت خام رسیدیم بخاطر تحریم ها پس قیمت نفت هم افزایش یافته است اما برخی از این کشورها نسبت به تحریم ها وفادار بوده اند. بانک مرکزی را تحریم کردند این تحریم بانک مرکزی چه اثری دارد؟
در ادبیات اقتصادی تحریم بانک مرکزی یعنی انکه پایتخت آن کشور را با موشک بزنیم
در ادبیات اقتصادی گفته می شود تحریم بانک مرکزی یعنی انکه پایتخت آن کشور را با موشک بزنیم اعلام جنگ رسمی است. وقتی بانک یک کشور را تحریم می کنیم یعنی تمام مبادلات مالی رسمی کشور را در سطح بین المللی با ان کشور قطع میکنیم. آن وقت ما چرا با مبادلات مالی بین المللی نیاز داریم چون اگر بخواهیم یک کالایی ار از خارج وارد کنیم یا به خارج صادر کنیم این پول چطوری قرار است منتقل شود.
مثلا یک ایرانی می خواهد از آلمان کالایی را وارد کند در بانک صادرات حساب دارد پولش را به حساب بانک صادرات میریزد تا بانک صادرات آن را تبدیل به ارز کند و به حساب بانک فرد آلمانی کند و فرد آلمانی کالای مورد نظر را با کشتی یا هواپیما به ایران بفرستد. اما الان روابط بین المللی رسمی کاملا قطع شده است. در تحریم بانک مرکزی یعنی تمام این مبادلات قطع شده است. تحریم تکنولوژی برای چه مهم است. چون وقتی که فروش کالاهایی که تکنولوژی خاصی را برای تولید نیاز دارند اگر نتوان تولید کرد تحریم تکنولوژی است.
اینها فروش پرتقال را تحریم می کنند ما حالا پرتقال خودمان را استفاده می کنیم و با همان کنار میاییم. گاهی فروش قطعات مهم خودرو را بر ما تحریم می کنند که ما الان نمی توانیم تولید کنیم، فروش دارو را بر ما تحریم می کنند که نمی توانیم تولید کنیم. فروش مواد خاص و تجهیزات حساس را مثلا فروش کیف های مخصوص آزمایشگاه و .. تحریم می کنند که به این ها می گوییم تحریم تکنولوژی.
شمشیر را از رو بسته اند یعنی ما از سال 90 این یک سال و خرده ای را که طی کردیم در حالی بود که دشمنان تمام تلاششان را کرده اند تا نهایت فشار و لطمات را به ما بزنند.یک فردی که از همکاران من است و همزمان عضو هیئت علمی یکی از دانشگاه های انگلیس است. می گفت در آن دانشگاه که یکی از دانشگاه های جبهه دشمن ماست و در حد آکسفورد و هاروارد هم نیست. یک دانشگاه متوسطی است .تیم هایی نشسته اند و صبح تا شب فکر می کنند که از چه راه می توانند به اقتصاد ایران لطمه سنگین بزنند و از کجا وارد شوند.(این قضیه برای 7-8 ماه پیش است)این فضاییاست که در سطح بین الملل علیه ما تشدید شد.
خصومت ها علیه ایران چرا تشدید می شود؟
این خصومت ها برای چه تشدید شد؟ چون اولن ضربه را به ما و دومین ضربه را به خودشان وارد میکند. به خاطر اینکه کشورهای غربی بعد از بحران مال 2008 و یک بحران بدهی 2010 به شدت گرفتار شدند، گرفتار یک رکودی که واقعا دارد از پا در می آورد بعضی از کشورها 5-6 رئیس جمهور و نخست وزیر عوض شدند و استعفا دادند. نرخ بیکاری در کشورهایی مثل اسپانیا از 8-27 درصد گذشته و در آمریکا از 10 درصد گذشته و این برای اقتصاد سرمایه داری مسئله خیلی سنگینی است.
سال گذشته در جمع دانشجویان اتحادیه بحران مالی و بحران بدهی را دو سه ساعتی صحبت کردیم .یکی از راههای مهم برای خروج از این بحران هایشان این است که بازارهایی غنی مثل بازار ایران را داشته باشند. ایران یک کشوری است که خیلی ثروتمند و خیلی غنی است می تواند تقاضا ایجاد کند برای آنها و آنها هم کارخانه هایشان را دارند مشکلشان این است که تقاضا ندارند و چون تقاضا ندارند مشکل بیکاری دارند و کسری بودجه دارند و مالیات هایشان به همین خاطر کم شده و ... پس چرا می آیند ایران را که بازار خوبی است برایشان را تحریم می کنند و نفتش را تحریم می کنند؟ نفت ایران برای خیلی از کشورها فوق العاده مهم است.
وقتی یک پالایشگاهی تأسیس می شود براساس فرمول یک نوع نفت خاص تنظیم و طراحی می گردد؛ پالایشگاههای خیلی کشورهای اروپایی بر اساس فرمول نفت ایران تنظیم و تجهیز شدهاند. اینها وقتی نفت ایران را نخرند یعنی عملا پالایشگاه هایشان تعطیل است و این که می گویند نفت ایران را نمی خریم و نفت عربستان را می خریم عملا امکانش نیست و قابل جای گذاری نیست نفت ایران با عربستان. و باید تکنولوژیشان را تغییر دهند و این برایشان زمان برو هزینه بر است. پس در واقع با این تحریم دارند کار خودشان را سخت می کنند و شرایط را برای خودشان دشوار تر می کنند.
مثلا در صنعت خودرو در دنیا بعد از بحران 2008 و قبل از تحریمها برای ایران صنعت خودرو در ایران 20 میلیون مازاد عرضه داشت یعنی تولیدکنندگان خودرو در جهان در سال 20 میلیون دستگاه خودرو که تولید میکردند را کسی نمیخرید و در انبارهایشان میماند با قضیه بحران اقتصادی غرب این مازاد بر عرضه بیشتر آنوقت در چنین شرایطی پژو ایران خودرو را تحریم میکند .شرکتی که دارد از پا در میآید و مشتری ندارد یک مشتری قوی هم دارد در ایران و آسیا تحریم می کند.
چند نکته در مورد این که چرا این خصومت ها در غرب بر علیه ما پیش آمد و آینده اش چیست؟!
یک: جریانی را ما در این دو سه سال آخر با آن مواجه هستیم تحت عنوان جریان بیداری اسلامی، گاهی ما این جریان را از بعد سیاسی نباید تحلیل کنیم بلکه از بعد اقتصادی تحلیل میکنیم. میگوییم که این حکومتهای دیکتاتوری عوض میشود و نفوذ سیاسی غرب درآن ها کمتر می شود و ...این ها خیلی مهم نیست برای غرب بلکه جریان ماتریالیست یک هدف بیشتر ندارد در فلسفه خودش آن هم اقتصاد و مصرف انبوه است. خب برای اینکه خیلی مصرف کنند باید درآمد زیادی داشته باشند و برای اینکه در آمد زیادی داشته باشند باید تولید بالایی داشته باشند و تولید بالا نیاز دارد به یک مواد اولیه ارزان و زیاد و بازار و مشتری .
در این جریان بیداری اسلامی و این اتفاقی که در این چند کشور افتاده اگر تطابق کند بر کشورهای دیگر، وضعیت اقتصادی دنیای غرب را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد یکی از آنها بحث نفت است.ما تحت تأثیر تبلیغات خود غربی ها فکر میکنیم که نفت دارد اهمیت خودش را در اقتصاد جهانی از دست می دهد در حالیکه اصلا اینگونه نیست. این تبلیغات کذبی است که غربی ها به کشورهای دارای نفت القا کنند که این نفت شما چندان هم مهم نیست و ما تا چندسال دیگر نفت را هم نمی خریم و ... جنگ روانی دورغینی که بی ارزش کنند در نظر ما.
خیلی از این جوامعی که در آنها بیداری اسلامی اتفاق افتاده است صادر کنندکان نفت هستند و اگر اینها حاضر نشوند نفتشان را بفروشند اقتصاد غرب به شدت لطمه می خورد. به عقیده بنده سقوط می کند.آمریکا را در نظر بگیرید در حال حاضر آمریکا یک چهارم تولید ناخالص کل جهان را دارد انجام می دهد، حدود 15هزار میلیارد دلار و در روز این کشور 18 میلون بشکه فقط آمریکا نفت مصرف می کند. در اروپا خیلی بیشتر می شود. نصف این مقدار را خودش تولید می کند یعنی 9 میلیون بشکه تولید می کند و 9 میلیون بشکه مصرف می کند، هم بزرگترین تولید کننده و هم بزرگترین مصرف کننده است.
از کشورهایی که بیشتر در حوزه خاورمیانه و آفریقا هستند یعنی همین کشورهایی که در معرض و درحال تحولات سیاسی هستند این نفت را تأمین می کنند.
آمریکا کشوریست که بعد از سالها با این همه ادعای حاکمیت بر جهان معاهده "ای کیو دو" را نپذیرفت
این 18 میلیون بشکه نفت خیل مهم است برای کشور آمریکا، آمریکا کشوریست که بعد از سالها با این همه ادعای حاکمیت بر جهان معاهده "ای کیو دو" را نپذیرفت. این معاهده یک معاهده زیست محیطی است که براساس آن کشورها باید تولید گازهای گلخانه ای شان را کم کنند.یعنی کمتر سوخت فسیلی مصرف کنند. و آمریکا این را نپذیرفت و گفت من هرقدر که بخواهم مصرف می کنم ، چون اقتصاد این کشور کلاً بر این اساس است.
صرفا این نفت برای اینکه به پالایشگاه برود و تبدیل شود به سوخت و بنزین و محصولاتی از این قبیل تبدیل شود نیست بلکه بسیاری از مصروفات و لوازم مورد استفاده ما نفتی است. و صنعت و اقتصاد غرب بر همین پایه می چرخد.
پس تشدید این تحریم ها به بیداری اسلامی و تهدید برای غرب از لحاظ نفروختن نفت است و دچار بحران میشوند و آمریکا له میشود و اگر کشورهای اسلامی انقلابشان سامان بگیرد تحریم نفت برای غرب بستگی به طریقه استفاده شان از نفت دارد. و دلیل اینکه نفت ایران تحریم شده است این است که از اول انقلاب شعار اصلی نظام خودداری از خام فروشی نفت بوده و اوایل انقلاب ما بیش از 90 درصد از نفتمان را خام می فروختیم و این مقدار را تا قبل از تحریمات به 60 درصد رساندیم یعنی هم تولید داریم و هم توانسته ایم فرآوری کنیم نفت را و میخواهیم کم کم به سمتی پیش برویم که فروش نفت خام را کاهش بدهیم چرا که هر بشکه نفت خام صددلار فروش میرود اما اگر بتوانیم به محصول تبدیل کنیم هر بشکه نفت بین 800 تا 8000دلار برای ما ارزش اقتصادی داشته باشد.
ایران با این شرایط سمبل کشورهاییست که دارند انقلاب میکنند. دولتهای استکبار در این بیداری اسلامی نگرانی سیاسی چندانی ندارند چرا که آنها تا چندین سال بعد را برای خود برنامه ریزی کرده اند.
اگر ایرانی که با این سرعت دارد رشد میکند و با دست خالی به این جایگاه رسیده به عنوان یک الگو برای دیگر ملت هایی که انقلاب کرده اند قرار بگیرد فاتحه غرب خوانده شده است این نگرانی که ایران بشود یک الگوی مجسم و موفق، برایشان دغدغه و ترس ایجاد کرده که تحریم کنند ما را.
آیا ما واقعا یک الگو هستیم برای کشورهای اسلامی یا نیستیم؟ چگونه است؟ یا توقع است؟ یا خودمان داریم خودمان را بزرگ می کنیم؟
همزادپنداری کشورهای استقلال طلب با ایرانی ها
آن جور که باید باشیم نیستیم، تا حدودی هستیم اما داریم رشد می کنیم. در یک سفری سه سال پیش ما داشتیم به فرانسه می خواستیم برویم از تونس رد شدیم ما زمانی که وارد فرودگاه توس شدیم ویزا هم نداشتیم. گفتیم یا ما را برمی گردانند یا می توانیم این سفرمان را انجام بدهیم. ما دو نفر بودیم و پرواز بعدی میرفت مارسه فرانسه از تونس، دیر رسیدیم پرواز را نگه داشته بودند، ما ویزا هم نداشتیم، رسیدیم آنجا شروع کردند گفتند احمدی نژاد منظورشان این بود که اینها ایرانی هستند.
بعد از انقلاب تونس ما آنجا بودیم، مثلا اینها خیلی آدم های مهمی هستند ما با خودمان می گفتیم دانشجو هستیم و خیلی هم مهم نیستیم. ما را بدون ویزا ما را راهنمایی کردند و رد کردند و رفتیم.سنگاپور رفته بودیم و از کشورهای مختلفی بودند. قائم مقام نخست وزیر سنگاپور در حاشیه سمینار فهمید که یکی و دو نفر از ایران آمدیم شاید ده دقیقه با سه تا از وزیرهایش سر پا ایستاده بود و شروع کرد به صحبت کردن برای حضور سه تا ایرانی در سمینار در مقدمه ای که باید صحبت می کرد تاکید کرد که ایران و ارتباط با آن برایمان مهم است. ما خودمان لمس کردیم و دیده ایم که به شدت وجود دارد.
یکی از دانشگاهیان سوئد بود که بعدا باهم دوست شدیم، او آمده بود و باهم صحبت میکردیم میگفت: شما در جام جهانی گل زدید، ما گفتیم: حالا شما در آن مسابقه طرف دار ما بودید یا آمریکا؟ گفت: نه ما طرف دار ایران بودیم.ین مسئله شاید اغراق باشد ولی اینکه یک ایرانی می آید و مقابل قرار می گیرد این باعث می شود خود به خود همزاد پنداری به وجود بیاید.
این به اصطلاح همزادپنداری در جهان اسلام تا حدود زیادی شکل گرفته است و اطلاعات ما به آنها می رسد بیشتر از پیش هم به ما می رسد، در این جریان انقلاب ها می بینیم بعد از انقلاب ها خیلی از کشورها به ایران خیلی متمایل شدند یک مدلش که برای ما خیلی اهمیت داد و استراتژیک است خود به اصطلاح عراق چند ماه پیش شنیدم قرار دادی با وزارت علوم بستند و 140 عنوان کتاب درسی سفارش شدند که از ایران برایشان نوشته شود این خیلی مسئله مهمی است.
تازه ما سیستم آموزشی درست و حسابی نداریم که بخواهند علوم را بدهند به کشورهای دیگرولی این که به شما می گویند کتاب درسی بنویسید برای دانش آموزان که قرار است آینده عراق را بسازند. این اتفاق به اصطلاح الگو بودن که ایران نگرانش هستند دارد اتفاق می افتد و تا حد زیادی اتفاق افتاده و به سرعت بیشتری دارد پیش می رود. تدبیرها مقام معظم رهبری تدبیرهای خیلی جدی در سطح بین الملل هستند و آقا دارند این جریانات را اداره می کنند و ما خیلی هایش را در قضایه های بیداری اسلامی نمی بینیم.
آنها خیلی نگران هستند از این جهت از سال قبل اینها آمدند و قرار گذاشتند با خودشان کشورهای غربی گفتند فشار را بر علیه ایران زیاد می کنیم تا حدی که در کوتاه مدت بتوانیم ایران را از پا دربیاوریم. یک تغییر رفتار در ایران ما به وجود می آوریم. و یک تغییر ساختار در میان مدت تغییر رفتار یک یا سه تا مشخصه خاصی دارد در حوزه تغییر رفتار یکی اینکه ماجرای درافتادن با اسرائیل و مسئله سوریه و غزه که بخش قابل توجهی از ان نقش آفرینی است که ایران دارد انجام میدهد یکی اینکه در این مباحث بحث انرژی هسته ای و اینکه می خواهند ایرانی ها در کوتاه مدت کوتاه بیایند و در بلند مدت بتوانند حاکمیتش را تغییر دهند.
هدف از فشار ها و تحریم ها چه خواهد بود؟
یکی از اهداف فشارها و تحریم هایی که از طرف غرب دارد بر ایران اعمال می شود این است که می خواهند ساختار حکومت را تغییر دهند، اینها خواستند با همکاری یکدیگر هجمه سنگینی را به ایران وارد کنند و می دانستند با جنگ نظامی به هدف خود نمی رسند و حربه اقتصادی را برگزیدند و بحث دیگر این است که اصرار دارند ایران ر ا در کوتاه مدت پایین بیاورند و آنها مذاکره را برای این میخواهند که به کشورهای در حال انقلاب نشان دهند که در آخر پایین آمدند.
نهایت کارهایی است که در چند ماه پیش اعمال کردند و سال گذشته در رسانههای ماهوارهای فارسی زبان و غیر فارسی از مادیات ایران بحث شد که دلار در ایران تا آخر اسفند 90 به دو هزار تومان خواهد رسید و ساقط خواهد شد و الحمد الله ما از پیش بینیهای آنها فراتر رفتیم و حتی قیمت دلار به 4 هزار تومان نیز رسید و هیچ اتفاقی نیفتاد و به اهداف خود نرسیدند.
ارتباط کشور های دیگر با ایران یک ارتباط استراتژیک است و شاهد هستید که در زمان قرون وسطی در اروپا با ورود یک مریضی افراد زیادی می مردند اما ایران در همه موارد در اوج بود و مهد اقتصاد در آسیان بود و به سرزمین ما مراجعت می کردند و برایشان اهمیت داشت. لذا این مسئله مهمی است که این تحریم ها تا چه زمانی ادامه خواهد یافت.
اینها تصورشان این بود که سم مهلکی وارد کردند و تا دو سال دیگر ایران فلج خواهد شد و ما با تعیین ساختار این جریان را میبندیم و اقتصاد ایران در مقابل حملات مقاوم خواهد شد و این سم های مهلک وارد شده در کشور به فضل خدا در مقابل تحریم ها در حال واکسینه شدن است و نا امیدی آنها در حال نمایان شدن است و اگر ما بتوانیم این مقابله را ادامه دهیم تحریم های خود را بر میدارند تا جلوی مقاوم تر شدن اقتصاد ایران را بگیرند تا بعداً عزم خود را قوی کنند و با ابزار های دیگری جلو بیایند.در خصم داخلی واژه واکسیناسیون را در نظر بگیرید یک بچهای وقتی واکسن می زند تب می کند و اذیت می شود و بدنش در حال جنگ است و این شرایط برای پدر و مادر مهم نیست و به این امید دارند که سیستم بدن کودک نظام مند است.
اما اگر این هماهنگی وجود نگداشته باشد؟ مثلا اگر این بچه هم زمان دچار یک مشکل قلبی و یک مشکل تنفسی شود از اینجا وارد بحث خصم داخلی می شویم. که ارگان های اصلی این بدن با هم هماهنگی ندارد این در بلند مدت برای ما درد آور است ما در اثر تحریم ها حدود 5یا 6درصد تب را خواهیم داشت اما این 10یا12درجه تبی که داریم به خاطر این ناهماهنگی هاست و اصل این مشکلات هم از همین خصم داخلی است، حالا چه چیزهایی برای ما خصومت ایجاد می کند؟ اول اینکه ما چه چیزهایی ماداریم؟ ما حوزه اقتصاد را به سه قسمت تقسیم می کنیم متاسفانه بخش های قابل توجهی از این سه گروه دارند خصومت می کنند و نتیجه اش اینکه تورم، قحطی در کالا ها ایجاد می شود.این سه گروه شامل مصرف کننده ها وتولید کننده ها وگروه های اجرایی ودولت وحاکمیت میشود.
متاسفانه در این جریان که میکروبی وارد بدن شده است بر خلاف این که اینها با هم هماهنگ باشند در خال جنگ با یکدیگر هستند و در حال اتلاف انرژی هستیم و با یکدیگر خصومت می کنند. در شرایط تحریم یکی از اقتضائاتی که بر اساس تئوری در حال رخ دادن است این است که تولید در کشور افزایش پیدا می کند.
برای مثال ماشین لباس شویی در ایران در سال 100 هزار تولید می کنند علت افزوده نشدن به آن چیست؟به خاطر این است که رقبای من در کشور در حال فعالیت با کیفیت مناسب هستند.خب الان در حال تحریم هستیم ورقبا دیگروارد کننده نیستند و یا اگر وارد کننده باشند هم قیمت ها برای مصرف کننده ها خیلی زیاد می شود دلار هزار تومانی و ماشین لباسشویی که هزار دلار است حال ماشین لباسشویی که وارد می شود یک میلیون تومانی است، پس وقتی قیمت ارزی بالا میرود واردات هم کاهش مییابد چون مصرف کننده داخلیحاضر به خرید نمی شود و فضا برای تولید داخلی خوب است.با وجود آنکه فضا برای تولید کننده داخلی خوب است پس مشکل چیست؟
احتکار؛ کاش فقط قیمت را بالا میبرد و کاش فقط کیفیت بر اثر آن پایین می¬آمد.
تولید کننده میگوید: از طرفی آمریکا فروش نفت را تحریم کرده و دلار 2500 تومان شده است، از طرفی هم دولت آمده با سوء مدیریت این قیمت را به 3500 کشانده است حالا او هم شوک سومی وارد می¬کند که مثلا من چیم از دیگران کمتر است؟! انبار می¬کنم و گران می فروشم و این طبیعی است که با کاهش عرضه قیمت بالا می¬رود ما برای تحریم ها تا 10% تورم را قبول می¬کنیم اما واقعا بهتر است ببینیم تورم فعلی ما چقدر است؟!
حقیقت آن است که کالاهایی که بیشتر مصرف می¬کنیم تغییرات قیمتی بیشتری دارند و براساس محاسبه تورم هسته ای، تورم فعلی ما 70_ 80% است. یعنی از سالها پیش اقلامی را که مصرف کننده بیشتر احتیاج داشته 70_80% گران شده است. این 70_80% گرانتر شدن را چقدر باید نتیجه تحریم و کارهای دشمن خارجی بدانیم. ما می¬گوییم نهایتا 10% تورم ناشی از تحریم است. تمامی تغییرات قیمتی که چه داخلی و چه خارجی اتفاق می¬افتد بر سیستم اثر می¬گذارد، تمام تورم وارداتی ما ازقبل تحریم ها و افزایش نرخ ارز و ... به 10% نمی¬رسد( مثلا ما اگر 20% تورم داشته ایم بعد تحریم تنها باید 10% به آن اضافه کنیم.)
حالا مثلا شما احتمالا متوجه می شوید که می گفتیم بعضی چیزها خیلیگران شده است و 30 و 40 درصد گران شده است ولی چون تورم ما مثلا 17 درصد گزارش می شود ان 17 درصد درست است. در آن 17 درصد چیزهایی است که به عقل جن هم نمیرسد که بخواهد مصرفشان کند و قیمت هایشان معمولا ثابت است و تغییری نمیکند البته استاندارد جهانی است ما نمی توانیم ان را بسازیم و ساختن آن بر اساس همان است. آن چیزهایی که بیشتر مصرف میشود و ما با انها درگیر هستیم معمولا سریع تر گران تر میشوند. حالا این مسائل ما من فکر می کنم حدود 70 و 80 درصد است یعنی از سال گذشته احتمالا چیزهای اصلی که بعضی وقتها احتیاج داشته 70 و 80 درصد قیمتش افزایش پیدا کرده است. این 70 و 80 درصد که گران تر شده است را ما چقدرش را بگذاریم گردن آن خصم خارجی که ما را تحریم کرده است و چقدرش را بگذاریم خوبه؟ 10 درصد؛این ها را الکی نمی گوییم مدل دارد.
تمام تغییرات قیمتی که اتفاق می افتد چه داخل و چه خارج اثرش را بر روی قیمت بقیه چیزها نشان می دهد. ما به اصطلاح تورم وارداتیمون از محل تحریم ها و افزایش نرخ ارز به 10 درصد نمی رسد، اگر قبلا تورم ما 20 درصد بوده و یا 17 درصد بوده 10 درصد را به اضافش کنیم قبول است ولی بقیه آن از کجا دارد میآید از کدام خصم دارد آب می خورد؟ این از خصم داخلی دارد آب می خورد یعنی من تولید کننده ای که 10 درصد جنس وارادت من گران شده است خیلی خوب پس من هم 10 درصد محصولم را گران تر میکنم.
مثل قضیه خودرو سازها دیگر، جریانی که چند هفته پیش باز وزارت صنعت و معدن کشور آمدند که گفتند خودروسازها مگر چقدر هزینه هاشان در اثر تحریم ها زیاد شده است که قیمت کالایشان را 3 و 4 برابر کردند، خودرو ساز قبلا مثلا پژو برایش 5 میلیون تومان در می آمده الان که این تحریم ها اتفاق افتاده است 5 میلیون تومان میشود 7 میلیون تومان یعنی 2 میلیون گران شده است. پس چرا قیمتی که قبلا بوده 14 میلیون تومان الان 25 میلیون تومان می شود.
ما از طرف تولید واقعا می بینیم که از طرف تجارت خصومت دارد اتفاق می افتد و لذا در بخشی صابون چرا نیست ؟ درست است مواد اولیه سخت دارد وارد می شود ولی بالاخره دارد وارد می شود. الان شما اگر به بازار بروید می بینید که اصلا پیدا نمی کنید. دارد چه اتفاقی می افتد؟ احتکار کردند یا خود تولید کننده تولید نمی کند یا خودش تولید می کند خودش احتکار می کند یا یک دلال و واسطه آمده اند خریدند و احتکار کردند این از طرف تولید کننده که واقعا بعضی ها دارند در حکم کاماندو های آمریکایی که دارند در افغانستان مردم را می کشند دارند در ایران عمل می کنند. در صدر اسلام پیامبر با احتکار کنندگان یک وقت هایی خیلی برخورد های سختی می کردند ولی الان دارد این اتفاق می افتد.