به گزارش گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، سید محمد سید افقهی در دومین روز اردوی آموزشی تشکیلاتی اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل که با حضور 500 تن از فعالین دانشجویی در مشهد مقدس در جریان است، به تبیین مفهوم اقتصاد مقاومتی پرداخت.
مشروح این خبر به شرح زیر است:
پیرو دعوت امام از مردم که قیام کنید، الحمدالله قیام کردند. بعد این گوله انقلاب و بیداری اسلامی از تونس شروع شد به لیبی، مصر، اردن، سوریه، بحرین و یمن حرکت کرد.
آیا اینکه بیداری اسلامی به بار نشسته است واقعیت دارد؟
رهبر انقلاب در جریان بیداری اسلامی چه اقداماتی انجام دادهاند؟
تازه کشورها بیدار شدهاند. اگر یک اتفاقی در مصر افتاد، یک شخصیت سیاسی در تونس ترور کردند به معنی این نیست که بیداری از بین رفت. این مسائل در کشور ما هم بود. یک شب رئیس جمهور و نخست وزیرش را شهید کردند و یک شب هفتاد و دو تن یعنی شهید بهشتی و یارانش را. یک شب خوابیدیم و بیدار شدیم و به ما گفتند که دیگر امام خمینی (ره) نیست. انقلاب ها این ها را دارد.
چرا تا این حد سوریه برای ما اهمیت دارد؟
دیگر کشورها در بیداری اسلامی چه جایگاهی دارند؟
عوامل بیداری اسلامی در کشورها چه چیزی بوده است؟
اگر آلخلیفه سرنگون بشود، جمهوری اسلامی بحرین اعلام میشود.
قسمت اول - مشروح سخنرانی سید محمد سیدافقهی را در ذیل می خوانید:
بحث بنده پیرامون بیداری اسلامی است. کلیپی پخش خواهد شد برای اینکه بستری برای ورود به بحث امروز باشد.
ما میخواهیم همین مفاهیم انقلابی، شعارها و ارزش های دفینه شده اسلام، فضیلت های اسلام و ابعاد مختلف و سازنده و حیات بخش اسلامی را می خواهیم احیا کنیم.
یک نکته قبل از کلیپ عرض می کنم: دکتر یزدی یکی از رهبران نهضت آزادی است که جزو جبهه مخالف بوده و گاهی زندان میافتد، گاهی آزاد میشده و یک سری حرفهایی میزده که نظام با او برخورد میکرده است؛ او اوایل انقلاب که وزارت خارجه انقلاب را عهده دار بود، خدمت امام رفت و خدمت امام عرضه داشت که الان با بعضی کشورهای همسایه تاحدودی ارتباط برقرار می کنیم و مذاکره می کنیم، می خواهیم به آن ها نزدیک شویم و برای اینکه انقلاب خود را به آن ها عرضه کنیم آن ها می ترسند، می پرسیم چرا احتیاط می کنید و به ما نزدیک نمی شوید؟ می گویند شما می خواهید انقلاب خود را به ما صادر کنید.
کشور ما یک کشور امن و آسوده و راحت است و مشکلی نداریم که بخواهیم انقلاب کنیم. چرا می خواهید انقلاب خودتان را به ما صادر کنید. کویت، امارات، بحرین که می رویم همین حرف را می زنند. ما چکار کنیم؟ حضرت امام فرمودند: آقای یزدی اولا انقلاب صادر شد، و بعد هم فرموند: ما وقتی می گوییم انقلابمان را صادر می کنیم منظورمان توپ و تانک که نیست. همین مفاهیم انقلابی، شعارها و ارزش های دفینه شده اسلام، فضیلت های اسلام و ابعاد مختلف و سازنده و حیات بخش اسلامی را می خواهیم احیا کنیم، این حرف بدی است؟ مگر کسی از این حرف ها بدش می آید؟ ما می گوییم مرگ بر دیکتاتوری مگر مرگ بر دیکتاتوری چیز بدی است؟ ما عدالت می خواهیم. مگر این چیز بدی است؟
پیرو دعوت امام از مردم که قیام کنید، الحمدالله قیام کردند. بعد این گوله انقلاب و بیداری اسلامی از تونس شروع شد به لیبی، مصر، اردن، سوریه، بحرین و یمن حرکت کرد.
ممکن است بپرسند این مدرک و حرف ها کجاست که امام گفتند انقلاب ما صادر شد؟ فیلمش الان موجود است. تازه انقلاب ما پیروز شده بود حضرت امام خطاب به انور سادات که آن موقع حسنی مبارک روی کار نبود، فرمود: اگر ملت مصر هم مانند ایران قیام کنند قطعا پیروز خواهند شد. انقلاب دیگر صادر شد. منتهی بازخورد این پیام سی و سه سال بعد به ما برگشت. چون وضع مصر اصلا در یک صندوقچه آهنین بود، از یک طرف آمریکا از یک طرف رژیم صهونیستی و از طرف دیگر عربستان با تطمیع پولهایش و از طرفی در داخل، رژیم پلیسی سخت نظامی حاکم بر گرده مردم، وجود داشتند. آرام آرام پیرو دعوت امام از مردم که قیام کنید، الحمدالله قیام کردند. بعد به تدریج این گوله انقلاب و بیداری اسلامی از تونس شروع شد به لیبی، به مصر، اردن، سوریه، به بحرین و به یمن حرکت کرد.
اما چون بحث در مورد سوریه است، برای آن یک فایل توضیحی جدا باز می کنیم؛ در هر دانشگاهی، سازمانی دولتی، اتاق فکری هم که می رویم می پرسند این سوریه چیست؟ چرا مقام معظم رهبری از تمام این انقلابها و قیامها و بیداریهای مردم از تونس گرفته تا بحرین و شمال آفریقا تا خاورمیانه و بحرین، دفاع میکنند، به سوریه که میرسند میگویند توطئه آمریکا و اسرائیل است؟ مگر الان بشار اسد مردم سوریه را نمی کشد؟ مگر الان در سوریه حمام خون جاری نیست؟ چرا ما باید از سوریه دفاع کنیم؟ سوال خیلی کلیدی است. لذا ما نیاز داریم قدری کاوش بورزیم و روزنامه ای و ژورنالیستی نمی توان با قضیه سوریه برخورد کرد.
در ادامه کلیپی پخش شد که مروری بر تصاویری از انقلابهای اخیر خاورمیانه و سخنان امام و رهبری در موضوع بیداری اسلامی بود.
از کجا بفهمیم که بیداری اسلامی به بار نشسته است؟
یکی از مسایلی که مطرح است این است که آیا این اتفاق بیداری هست یا نه؟ ما باید به این سوال پاسخ بدهیم. اگر این بیداری است و توهم توطئه نیست، چه کسی می گوید صفتش اسلامی است. مردم شاید برای معیشتشان، برای فقر، بیکاری و حتی عدالت قیام کردند. از کجا بفهمیم این بیداری اسلامی است؟ درست است که اکنون مقام معظم رهبری این را فرمودند؛ اما ما باید آن را تحلیل کنیم، کورکورانه که نمی توانیم پیروی کنیم. ایشان می فرمایند باید بصیرت داشته باشید. می خواهیم نقد کنیم ببینیم بیداری هست یا نیست. علایم بالینی وجود دارد؟ این را باید تحلیل کرد؛ چون باید دفاع کنیم. یا چرا باید همسو بشویم یا کنار بکشیم و تماشا کنیم. یا باید اجتناب کنیم و بگوییم که اصلا نه بیداری است و نه اسلامی، بلکه بهار عربی است. و ما نمی گوییم بهار عربی، کشورهای عربی می گویند بهار عربی است.
یک سوال این است که این بیداری است و اسلامی است. بر علیه کیست؟ یعنی وقتی مردم حسنی مبارک را به زمین زدند، بن علی تونس را به زمین زدند، علی عبدالله قذافی را به زمین زدند، دیگر تمام شد و مردم باید به خانه هایشان برگردند؟ حالا باید چه کار کنند یک دیکتاتور دیگر بر آن ها حاکم نشود؟ چه تضمینی هست و از کجا بفهمیم که خود انقلاب به بار نشسته است؟
آمریکا در برابر این بیداری اسلامی چه برخوردی خواهد داشت؟
مسئله سوم این است که اگر مردم میخواستند مانند ایران به انقلاب خودشان تداوم بدهند، بعد از انقلاب اول دست به انقلاب بزرگتری بزنند و بعد از اینکه نوکر را به زمین زدند، به سراغ ارباب بروند، در این شرایط آمریکا چه کار میکند؟ چه برخوردی میکند و مردم و ملت چطور باید برای رویارویی با آمریکا خود را آماده کنند؟ آیا از وضع آمریکا آگاهی دارند؟ از وضعیتهای منطقه برآورد دارند؟ یعنی وقتی مردم بحرین قیام کردند، آیا میدانستند انقلابشان این اندازه طول می کشد؟ اگر بیش از این بخواهد طول بکشد برنامه ای دارند؟ توان و انرژی دارند؟ چون بالاخره خسته میشوند و به یکسری از رفرمیستیهای حداقلی رضایت میدهند و به خانه هایشان می روند، روز از نو روزی از نو.
وضع اسرائیل در اینجا چیست؟ اگر توهم توطئه است که پس آمریکا این کار را کرده است، قاعدتا باید وضع اسرائیل بهتر شود. نه بدتر. ما باید ببینیم وضع اسرائیل بعد از تحولات منطقه و سقوط دومینار دیکتاتورهای منطقه، رو به بهبود است یا رو به کاهش است.
رهبر انقلاب در جریان بیداری اسلامی چه اقداماتی انجام دادهاند؟
سوال بعد این است که جایگاه انقلاب اسلامی ما کجاست؟ چرا مقام معظم رهبری وقتی فرایند بیداری اسلامی شروع شد، تمام قد خودشان را با این مسئله درگیر کردند؟ یک دلیل این است خودشان وقتی اولین همایش برگزار شد، آمدند تحلیل کردند و بعد به آقای ولایتی دستور دادند دبیرخانه تشکیل دهید و تمام جزییات و تحولات را کشور به کشور باید آنالیز کنید و گزارش دهید. افزون بر این چند همایش سراسری از سطح دنیا چه جهان اسلام چه غیر اسلام افراد را دعوت کردند. اولین همایش نیز همان همایش بیداری اسلامی بود که تمام سران گروه های اسلامی، احزاب، متفکرین، اندیشمندان، رهبران جنبش های آزادی بخش را از سراسر دنیای اسلام دعوت کردند. خودشان نیز تشریف آوردند و صحبت کردند. بعد از آن همایش بیداری اسلامی و زنان، بیداری اسلامی و جوانان، بیداری اسلامی ادبا و شعرا، بعد بیداری اسلامی و اساتید دانشگاه که همین اواخر بود، برگزار شد.
جریان از چه قرار است؟! دارند ریل گذاری و مدیریت می کنند. آقا اوایل بیداری اسلامی فرمودند: ما الان در آستانه ورود به پیچ بزرگ تاریخ هستیم این به چه معناست؟ این یعنی امت اسلامی مسیر خطایی را طی میکرد و وادارش کرده بودند که این مسیر را برود، بعد بیدار شد و فهمید مسیر را اشتباه میرود حالا از مسیر خطا برگشته و میخواهد به یک پیچ صحیح که آن را به دارالسلام می رساند وارد شود. چه کسی باید این پیچ را ریلگذاری کند؟ اگر ما امروز ریلگذاری نکنیم، دوباره امریکا برمیگردد ریلگذاری میکند و یک پیچ میدهد و دوباره سر راه اول.
شما به اخباری که می شنوید و بیانات آقا دقت کنید؛ کمتر دفعهای است که آقا صحبت بکنند و یادی از بیداری اسلامی نکند. امکان ندارد. ما آمار داریم و ایشان هم تعمد دارند. چرا؟ چون می فرمایند این یکی از فرصتهای طلایی تاریخ اسلام است. هفت هشت کشور با هم یک دفعه قیام کردند. از شخص معظم رهبری تا پایینترین کارشناسها، رسانهها، سایتها، مجلهها، دانشگاهها، وزارتخارجه، اطلاعات و سپاه همه درگیر این بیداری اسلامی شدند. چرا باید خودمان را اینقدر درگیر کنیم؟ چون مستقیما به امنیت ملی کشور ما مربوط است. چرا آقای ولایتی در یکی از مصاحبه هایش گفت: بشار اسد برای ما خط قرمز است. آیا واقعا ارزش دارد که انقلاب اسلامی به این عظمت بیاید خودش را هزینه یک فرد به نام بشار اسد بکند؟ هم وزیر دفاعمان و هم آقای ولایتی گفتند اگر به سوریه حمله نظامی شود یعنی به ایران حمله شده است. یعنی امینت ملی ما، وضعیت ژئوپولوتیک (جغرافیای سیاسی) ما، آینده ما بسته به وضع سوریه است. این را فقط ما نگفتیم. روس ها هم گفتند: از همین نقطه، از همین جا، سرنوشت سیاسی آینده جهان و نقشه جدید از اینجا باز تعریف می شود. پس روس ها قربه الی الله و به خاطر زاویه دید چشم بشار اسد این کار را نکرده اند.
چرا تا این حد سوریه برای ما اهمیت دارد؟
داستان هایی پشت پرده است. آنها با آمریکا در یک بردار درگیر هستند که بهآنها گفته می شود بازیگران بینالمللی. ما در سطح منطقه درگیر هستیم، به ما می گویند خط مقاومت. و در داخل سوریه سر تسلط، توزیع قدرت در داخل همین درگیری است. پس داستان سوریه سه لایه است یک لایه نیست. حتما باید این سه لایه را بدانید. باید حیثییات و زیر ساخت های تحلیل این سهلایه را بدانیم. وگرنه یا انتفاد می کنیم، یا تایید کورکورانه و یا سکوت می کنیم. باید به این که وضع سوریه بر امنیت ملی ما اثر می گذارد، برسیم. بشار اسد اگر پیروز شود، روی ما مستقیم اثر مثبت می گذارد و اگر شکست بخورد ما به دردسرهای جدی می افتیم.
به آقای سوری الفیصل در یکی از مصاحبه هایش گفته بودند: شما که یکی از کشورهای با پرستیژ هستید و از روال دیپلماتی خودتان هیچ وقت خارج نمی شوید، چطور شد در کنفرانس بینالمللی به اصطلاح دوستانه سوریه که در تونس برگزار شد، تغییر موضع دادید و گفتید که باید ملت سوریه را مسلح کنیم؟ این دخالت در امور داخلی کشور نیست؟ گفت: سوریه هدف اولیه ما است. هدف نهایی ما ایران است.
ما از سوریه نمی ترسیم. با سوریه اتفاقا روابط خوبی هم داشتیم و می توانیم روابط خوبی هم داشته باشیم. مشکل ما ایران است. ایران فردا میخواهد هستهای بشود.(البته او گفت بمب هسته ای) ایران درحال حاضر در صنایع نظامی کولاک میکند. خط مقاومتش روز به روز شدیدتر و قوی تر می شود.
از آن طرف امریکا دارد از منطقه بیرون می رود. وضع افغانستان از یک سمت، عراق که امریکا را بیرون انداخت از سمت دیگر، و این هم از سوریه شکست بخورد.
بنابراین مشکل اصلی ما ایران است. ایران یک تهدید جدی برای ما است و می گوید من میخواهم اسرائیل را از بین ببرم که اگر بتواند این کار را بکند، به طبع ما که بند به اسرائیل هستیم، ضرر میکنیم. این موارد را با زبان ها و ادبیات بسیار در لفافه می گویند که احتیاج به تحلیل دارد. ولی بحث مسلح کردن و اینکه هدف اصلیشان ایران است را صریح گفتند.
بنابراین ما نمیتوانیم به این بیداری اسلامی هم به لحاظ امنیتملی و هم به لحاظ اقتصادی و هم به لحاظ بینالمللی و منطقهای بیتفاوت باشیم. هشت کشور با هم قیام کردند و جبهه فشار دشمن از روی ایران تبدیل به هشت جبهه شد. بنابراین باید بدانیم وضع و جایگاه انقلاب های بیداری کجاست؟ چگونه است؟
دیگر کشورها در بیداری اسلامی چه جایگاهی دارند؟
از آن طرف یکی از معضلات تحولات منطقه که پارادوکس ما موضع گرفته، کشور ترکیه است. چرا ترکیه اینقدر خودش را آلوده به مسئله سوریه کرد؟ سامانه موشکی ناتو و 850کیلومتر مرز ترکیه را در اختیار صهیونیستها قرار داد. از هر طرف که توانسته است، وارد شده و به بشار اسد ضربه می زند تا او سرنگون شود.
باید آنالیز شود ترکیه که بهترین روابط را داشت، الان به دنبال چیست؟ ترکیه که ده سال غیر از روابط رسمی و دیپلماتیک، خانواده بشار اسد با خانواده رجب طیب اردوغان رفت و آمد داشتند. چه شد که اردوغان یک دفعه تحریک شد؟ حالا بحث قطر و عربستان را بگذاریم کنار که خیلی نقشی ندارد حمال الحطب هستند. باید این کشورهای بازیگر اصلی را بررسی کنیم.
تازه کشورها بیدار شدهاند. اگر یک اتفاقی در مصر افتاد، یک شخصیت سیاسی در تونس ترور کردند به معنی این نیست که بیداری از بین رفت. این مسائل در کشور ما هم بود.
یک شب رئیس جمهور و نخست وزیرش را شهید کردند و یک شب هفتاد و دو تن یعنی شهید بهشتی و یارانش را. یک شب خوابیدیم و بیدار شدیم و به ما گفتند که دیگر امام خمینی (ره) نیست. انقلاب ها این ها را دارد.
من از این مجموعه بیانات رهبری سه شاخصه کلی برای بیداری اسلامی تعریف میکنم که البته زیر شاخه هم دارد. یکی اینکه این قیام ها مردمی بود.
یعنی مردم فرمان از هیچ حزب و جریان سیاسی نگرفتند و قیام کردند، بلکه احزاب و گروههای اسلامی و سکولار و ملیگرا، سوار بر موج تظاهرات مردم شدند، چیزی که در تونس اتفاق افتاد. اتفاقی که در مصر و اردن و یمن افتاد.
ماهیت این قیام گرچه رهبری فرمودند صددرصد اسلامی است، البته ایشان هم آمار و استدلال خودشان را دارند، اما ما هم در اینجا یکسری مدارک داریم که یا قانع میشوید یا نمیشوید.
قطب نمای حرکت و رویکرد مردم، قطعا در راستای تصادف و نبرد و کشمکش با استکبار اسرائیل خواهد بود. این را قطع یقین بدانید و شکی در این نکنید. البته الان هم علائم زیادی دارد. منتهی ما منتظر هستیم که بیداری کمی پختهتر بشود. اکنون اولش است و بیداری جوان و عمرش دو سال است و ممکن است ده سال طول بکشد و یک جوان 16 و 18 ساله بشود که آن زمان کولاک می کند.
تازه کشورها بیدار شدهاند. اگر یک اتفاقی در مصر افتاد، یک شخصیت سیاسی در تونس ترور کردند به معنی این نیست که بیداری از بین رفت. این مسائل در کشور ما هم بود. یک شب رئیس جمهور و نخست وزیرش را شهید کردند و یک شب هفتاد و دو تن یعنی شهید بهشتی و یارانش را.
یک شب خوابیدیم و بیدار شدیم و به ما گفتند که دیگر امام خمینی (ره) نیست. انقلاب ها این ها را دارد. منتهی آن جریان سیال، آن جریان فعال و پویا و بالنده مسیر خودش را میرود.
مثل یک قطار است، یک عده از این قطار پیاده میشوند و یک عده دوباره سوار میشوند. یک عده رویش میکنند و یک عده ریزش میکنند. این سنت همه انقلاب هاست. ولی اینکه امام فرمودند اگر یک خادم ملت و یک طلبه از میان شما برود، خللی در اراده مردم و مسیر انقلاب وارد نخواهد شد، محقق میشود.
زمانی که امام رفت ارتباط مردم با مقام معظم رهبری بیشتر شد گرچه خواص آقا را در فتنه 78 و 88 تنها گذاشتند. بحث ما این رویکرد ضد استکباری و ضد صهیونیستی است.
همان گونه که ملاحظه فرمودید در اظهارات خانم کلینتون، در اظهارات آن دو کارشناس عرب و انگلیسی گفتند که این بیداری اصلا اسلامی نیست. اصلا اسلامگراها نقشی ندارند یعنی مردم برای شکم و معیشت و بیکاری و فقر و مفاسد مالی است که قیام کردهاند.
عوامل بیداری اسلامی در کشورها چه چیزی بوده است؟
ما عوامل را به سه دسته تقسیم میکنیم تا هیچ جایی برای این که چیزی از قلم بیفتد نماند. نمیگویم که تمام این عوامل اینجا وجود دارد ولی عمده عواملی که می شود رویش بحث کرد را برایتان بیان می کنیم.
عوامل اولیه، عوامل میانی و عوامل اساسی در بیداری اسلامی
عوامل اولیه، به چند دسته تقسیم می شود. یکی بحث مطالبات صنفی-دانشجویی، چه کارگری و چه کارمندان و چه کشاورزان. بحث فقر و بیکاری و بحث گسترش فساد مالی و مافی اقتصادی، رانتخواری، بی عدالتی اجتماعی که در همه کشورها وجود دارد.
من از کشور خودمان شروع میکنم و انتقاد می کنم. همان پرونده 3 هزار میلیارد تومان که بسیاری از دستگاه های مملکت و حتی شخص خود مقام معظم رهبری دخالت کردند.
تازه این مملکتی است که در راس آن یک فقیه عادل، زاهد، شجاع، نترس، رک و زاهد از دنیا است و دستور پیگیری می دهد. وای به حال کشورهایی مثل عربستان صعودی، قطر و بحرین که اصلا از راس نظام دزد هستند تا آبدارچی. چه کسی می خواهد دنبال تحقق عدالت باشد؟
عوامل میانی از نظر ارزشی، ارزشمندتر از عوامل اولیه هستند، بحث آزادیهای سیاسی، مطبوعات و احزاب که چگالی اینها از چگالی عوامل اولیه ارزشمندتر است.
بحث مبارزه با وابستگی کشورهایشان نظامها و رژیمهایشان به سلطه جهانی است، بحث تداول و انتقال قدرت به صورت موروثی است. در سیستم پادشاهی و امیری و شیخنشینی و هم در سیستم جمهوری کمکم دارد متاسفانه موروثی می شود. بحث تحقق نظامهای مردمسالار در صورتی دموکراسی است که معطوف به ارزشهای خودشان باشد نه اینکه دموکراسی وارداتی را از شرق یا غرب وارد بکنند و بحث تحقق عدالت اجتماعی که هسته مرکزی قیام است و این همان هدف غایی و محوری مردم است.
مردم می خواهند به اسلام برگردند نه به اسلام عربستان صعودی نه به اسلام آمریکا که یک دستش در دست اسرائیل و دست دیگرش در دست ناتو است.
اسلامی را می خواهند که حضرت امام برای آن تعریف کردند و تفکیک کردند. امروز دو اسلام داریم یک اسلام آمریکایی و یک اسلام ناب محمدی، اسلامی را می خواهند که حاضر است مقاومت کند و بایستد حتی اگر کتک بخورد؛ مثل 8 سال دفاع مقدس که ما را زدند، ولی ما ایستادیم.
اسلامی که امروز، می آیند و با ما مذاکره می کنند، در همایش ها با آنها گرده می کنیم و گپ می زنیم و خارج از چهارچوب های دیپلماتیک و رسمی آنها، درد و دل می کنند و می گویند شما چه طور جرات می کنید بگویید مرگ بر آمریکا؟ ما در مصر قیام کردیم، تنهایمان میلرزد که نکند کاری کنیم که آمریکا عصبانی شود.
ما گفتیم:چرا؟ می گویند: چون آمریکا در حال حاضر علی الحساب سالی یک میلیارد و پانصد میلیون دلار فقط حقوق ارتش ما را می دهد. پس ما چطور بگوییم مرگ بر آمریکا، ما چه طور بیاییم قطع نامه کندرید را ملغی بکنیم؟ اینجا قدر انقلاب خودمان را می دانیم. به نازم به حضرت امام (ره) که چه کار کرد با این کشور. چقدر از همان ابتدا بنیان را مستحکم گذاشت.
نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی
بازرگان آدم خوب و پاک طینتی بود، ولی کج سلیقه سیاسی بود و انحرافات سیاسی داشت. آقای بازرگان و کل اعضای نهضت آزادی به امام گفتند: آقا برای اینکه ما نشان بدهیم انقلاب ما انقلاب واپسگرا نیست بیاییم اسم انقلاب و اسم جمهوری اسلامی را بگذاریم: "جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران".
ولی امام (ره) فرمودند: نه، وقتی می گوییم جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران یعنی اسلام دموکراسی ندارد و دیگر اینکه کدام دموکراسی آقای بازرگان؟ دموکراسی وابسته به شرق را می خواهید بچسبانید به اسلام یا غرب را؟ چون الان دموکراسی یک چیز متکثر و متنوع و متعدد و حتی بعضی اوقات دموکراسیها بر علیه هم می جنگند. جمهوری اسلامی نه یک کلمه زیاد و نه یک کلمه کم.
چون وقتی می گوییم جمهوری یعنی حق رای مردم و این یعنی دموکراسی و وقتی می گوییم اسلامی، مشروعیت به نظام میدهی. و وقتی می گویی جمهوری، مقبولیت به نظام می دهی.
بعضی وقت ها مشروعیت هست اما مقبولیت نیست؛ که می شود علی بن ابی طالب (ع)؛ وقتی خلیفه اول و دوم و سوم، ابوبکر و عمر و عثمان خلیفه بودند، علی (ع) ولی امر مسلمین نبود؟ این خلفا ولی امر مسلمین نبودند ولی امام علی (ع) هیچ کمک نداشت. وقتی مردم بعد از مرگ عثمان آمدند، جمهوری اسلامی یا همان خلافت اسلامی شد.
علی مشروعیت داشت ولی خانه نشین بود و نمی توانست حکم خدا را اجرا بکند. آنها که شرایط را داشتند، مردم را منحرف می کردند و مردم هم تحت تاثیر آنها قرار گرفته بودند. الان هم ما جمهوری اسلامی داریم. یعنی هم حق رای مردم محفوظ است ولیکن رای مردم در چهارچوب شریعت اسلام تعریف می شود.
و گرنه مثل کشور های شرقی و یا غربی می شویم. بالاخره باید زیر بار شرق یا غرب برویم ولی ما از ابتدا گفتیم: "نه شرقی و نه غربی، جمهوری اسلامی".
اگر صفت اسلام را برداریم، مثل بعضی از موج سبزیها که گفتند: استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی؛ می خواستند دوباره به دموکراسی غربی بروند. و این زیر بنای اسلام را نابود می کنند.
بنابراین مردم می خواستند به ارزش های والای اسلام، با مکانیزیم نه شرقی، نه غربی و با تاکتیکها و تکنیکهای ولایت فقیه، برگردند. چون ولایت فقیه خودش یک تئوری مستقلی نیست و امتداد امامت است که آن نیز امتداد رسالت، و رسالت نیز امتداد توحید است. یعنی هیچ حلقه مفقودهای بین نظام جمهوری اسلامی ایران و توحید ربوبی وجود ندارد.
در حالی که برادران اهل سنت می گویند: شورایی. و مشروعیت این شورا را از خود مردم می دانند. در حالی که اگر مشروعیت شورایی از خود بدو مردم بیرون بیاید، یعنی شما خودتان می توانید شریعت خدا را تعدیل کنید و بروید سراغ تشریعات مدنی، آن زمان حکومت، مدنی می شود.
به کدام یک از کشورهایی که بیداری اسلامی در آنها روی داده است باید بیشتر ضریب داده شود؟
بحث دوم در مورد کشورهایی است که در حال قیام هستند که آنها از منظر آمریکا و غرب، چند دسته هستند. آیا تمام کشورهایی که امروز قیام کرده اند از یک ارزش برخوردار هستند؟ از یک ضریب اهمیت برخوردار هستند؟ خیر؛ بعضی از کشورها به خاطر نفتشان اهمیت دارند مثل لیبی و الجزایر و...، بعضی از کشورها نفت ندارند و فقیر هستند. ولیکن موقعیتهای سیاسی امنیتی و سیاسی استراتژی دارند مثل مصر، سوریه، اردن، یمن، فلسطین و لبنان، اینها فقیر هستند.
اما ببینید لبنان چه خبر است، مرتب اسرائیل به حزب الله حمله می کند، فلسطین چه خبر است، مرتب به غزه حمله می کند، بعضی از کشورها هم هر دو مزیت را دارا هستند، یعنی هم از نفت و گاز برخوردار هستند و هم از موقعیت های حساس و استراتژی، که به اینها کشورهای دو منظوره می گویند که عمدتا شامل کشورهای حوزه جنوب خلیجفارس هستند.
این تقسیم بندی ارزشی، از منظر غرب، حساسیت دشمن و حساسیت آمریکا نسبت به تحولات هریک از کشورها متفاوت است. یک کشور جلوی قیام مردم را می گیرد. مثل بحرین، که سانسور گورستانی می کند. روز روشن به ناموس مردم تجاوز می کند.
اگر آلخلیفه سرنگون بشود، جمهوری اسلامی بحرین اعلام میشود
عربستان صعودی وارد کشور بحرین شد در حالی که نه مجوز گرفت، نه قطعنامهای صادر شد، نه شورای امنیت به آنها اجازه داد و نه اتحادیه عرب جلسه گذاشت. کلینتون به عربستان صعودی گفت بحرین دارد از دست می رود و اگر آلخلیفه سرنگون بشود، جمهوری اسلامی بحرین اعلام میشود.
مبحث سوم، وضعیت آمریکا در منطقه است و از اینجا بحث اصلی شروع می شود؛ آمریکا در منطقه چه می کند؟ به چه چیزی میخواهد برسد؟ برای رسیدن به اهدافش در منطقه چطور و کجاها سرمایهگذاری کرده است؟
فرض ما این است که ما با آمریکا درگیر می شویم. در ابعاد مختلف اقتصادی، نظامی، امنیتی، فرهنگی، نرم و سخت و نیمه سخت؛ ما میجنگیم. آمریکا با کل امت اسلام درگیر است. او دنبال تحقق یک نقشه است، به این نقشه میگویند نقشه خوارمیانه جدید یا مدرن.
این نقشه مدرن افزون بر کشورهای عربی، شامل کشورهای غیر عربی مانند ترکیه، ایران، افغانستان و پاکستان تا مالزی می شود. این تعریف نقشه مدرن یا خاورمیانه است. بعضی ها میگویند نظریهگذار و پایهگذار تئوری خاورمیانه جدید، خانم رایس بوده است و عده ای می گویند در دهه 70 میلادی آقای شیمون پرز بوده و یک عده دیگر می گویند این نقشه از اول در سر اینها بوده و بعد از جنگ جهانی دوم و تقسیمات، مجددا می خواهند تقسیم مقسم بکنند.
اهداف این نقشه چیست؟ یک نقشه خاورمیانه بزرگ این کشور، که اسمش به زور اسرائیل است و اسم حقیقیاش، فلسطین اشغالی است و نقشه دیگر برای خود آمریکاییها است.
تمام این کشورها به بهانهای و با مکانیزیمهای خاص خودش باید تقسیم بشوند. که این کار را از سودان شروع کردند. الان ما یک سودان جنوبی و یک سودان مرکزی داریم. برای لبیبی تلاش می کنند از وسط دو قسمت بکنند.
که لیبی شرقی و لیبی غربی بشود. همچنین کشور سوریه را می خواهند سه چهار قسمتش بکنند: علوی ها، کردها، دوروزی ها، سنی ها. و همچنین لبنان، این کشور میکروسکوپی، باید 5 کانتوم بشود: مسیحی های مارونی، شیعیان، سنی ها، دوروزی ها و اهل تسنن.
هدف دوم از تحقق این نقشه، تسلط آمریکا بر انرژی منطقه و کنترل خطوط انتقال انرژی که شامل تنگه ها و دریاها است می باشد. ببینید چقدر سر تنگه هرمز در حال حاضر بحث می شود.
ایران برای به چالش انداختن یک بار اعلام می کند که آب را می بندد و گاهی اعلام می کند که نمی خواهد آن را ببندد. وقتی میگوییم میبندیم،قیمت نفت بالا می رود و زمانی که میگوییم نمی بندیم، قیمتش پایین می آید.
چون این تنگه یکی از تنگه های حیاتی این منطقه است. یک تنگه دیگر هم به نام باب المدنه که مشرف به یمن است وجود دارد. از این تنگه ،نفت حرکت می کند، کانال سوئز می رود و وارد مدیترانه می شود.
پس آمریکا کم کم متوجه میشود که دنبال سه هدف است: یک موجودیت اسرائیل، دو انرژی و آب راهه منطقه و مناطق استراژتیک منطقه، سه شکستن خط مقاومت که حلقه اصلی آن جمهوری اسلامی ایران در منطقه است.
باید ایران مهار بشود، اینکه آقای سعود الفیصل به نیابت از آمریکا می گوید: هدف غایی و اصلی ما ایران است. عربستان که برای ما عددی نیست. نه اهل جنگ است و نه تز و دکتری از خودش دارد؛ مگر آمریکا می گذارد کشور وابسته، دکتری مستقل داشته باشد؟ این ایران است که به دنبال دکترین آمریکا، یعنی دکترین خاورمیانه بزرگ، خاورمیانه اسلامی را مطرح می کند.