به گزارش خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، حجت الاسلام رحیمیان، نماینده ولی فقیه در بنیاد شهید، با حضور در جمع دانشجویان عضو اتحادیه انجمن های اسلامی در مشهد مقدس به سخنرانی پرداخت و با اشاره به بخش هایی ناگفته از زندگی و نهضت حضرت امام خمینی(ره) گفت: نهضت امام خمینی مورد خصومت هر دو ابر قدرت بود تا به آن روز هر گروهی که برای مبارزه با رژیم بر می خواست وابستگی به یکی از ابر قدرتهای آن روز داشت اما امام خمینی بدون هیچ وابستگی قیام کرد و هر دو ابر قدرت این بار در قبال این نهضت ایستادگی کردند و پشت شاه بودند و در یک کلام اگر بخواهم توضیح بدهم این است که این دو ابر قدرت در همه چیز با هم اختلاف داشتند مگر مقابله با نهضت امام خمینی(ره) و این نهضت به مذاق هیچ کدام از این دو خوش نمی آمد.
وی افزود: در مقابل تمام این قدرت ها از ابر قدرت های شرق و غرب گرفته تا قدرت های نظامی و رسانه ای شاه، امام خمینی هیچی غیر از خدا نداشت.
رحیمیان در ادامه به بیان خاطره ای از امام پرداخت و گفت: آن روزها ما طلبه ساده ای در قم بودیم و در فیضیه ظهرها مرحوم اراکی نماز می خواندند و ایشان در میان طلبه ها از مقبولیت بسیاری برخوردار بودند با این حال ما نماز ایشان را رها می کردیم و به منزل امام خمینی می رفتیم و آنجا نماز می خواندیم در آن زمان رسم بر این بود که هر کدام از مراجع به تناسب مقامشان جای نماز جماعتشان مهمتر می شد. امام هم که همیشه از مشهوریت فراری بود حاضر نبود در مکان های بزرگ نماز بخواند و به منزل خود بسنده می کرد و در آن زمان تعداد افرادی که پشت امام نماز می خواندند، تعدادشان به 15 نفر هم نمی رسید این درحالی بود که درس امام آن زمان از مهمترین دروس حوزوی قم بود و بزرگانی چون فاضل لنکرانی آیت الله سبحانی آقای جوادی آملی و نخبگان درجه یک دیگر حوزه شاگرد ایشان بودند.
وی افزود: امام تنها عالمی بود که در قم از منزل تا محل درس و بعضا تا حرم رفت و آمد می کرد و بی سر و صدا تردد می کردند و هیچ گاه اجازه نمی دادند کسی ایشان را همراهی کند حتی زمانی که ایشان در نجف بودند و جان ایشان تهدید می شد اجازه نمی دادند که کسی ایشان را همراهی کند.
رحیمیان ادامه داد: امام خمینی به شدت از مظاهر دنیا و مشهوریت و مرجعیت فرار می کرد و قاعده دنیا بر این است که هر کس از دنیا فرار کرد دنیا به او روی می آورد و در این دوره هیچ کس به اندازه امام از مشهوریت فرار نمی کرد و امروز در جهان بشریت هیچ کس به اندازه او مشهور نیست.
وی ادامه داد: امام در زمان خودش بسیار گمنام بود و حتی طلبه ها هم امام را نمی شناختند و در میان مردم قم هم ایشان شناخته شده نبودند و در آن زمان بیشتر مردم قم مقلد اقای مرعشی نجفی بودند تمام این ها را بیان کردم که به این نکته برسم که امام در زمان قیامش نه عده و نه عُده ای داشت و تعداد مقلدانشان هم محدود بودند اما امام با امکانات صفر در مقابل ابرقدرتها ایستادند و در آن زمان هیچ کس امیدی نداشت این نهضت پا بگیرد و در کنار این حتی امیدی به زنده ماندن امام هم نداشتند و در زمانی که در 15 خرداد ایشان دستگیر شدند بحث از محاکمه صحرایی امام بود صحبت از اعدام امام بود یعنی حتی مراجع بزرگ ما در آن زمان حرکت امام را آن چنان معقول نمی دانستند.
رحیمیان افزود: زمانی که امام زندان بودند آقای پسندیده به ملاقات امام رفتند و امام متوجه شدند که مراجع از شهرهای مختلف به تهران مهاجرت کردند و علمای درجه اول همه شهرها به تهران آمدند که از امام دفاع کنند و طبق قانون اساسی امام مرجع است و باید مصونیت داشته باشد وقتی که امام متوجه این نکته شد به اقای پسندیده گفت که به علما بگویید که من راضی نیستم که علمای محترم برای آزادی من به دستگاه جبار رو بیاندازند شما بروید نهضت را ادامه دهید. آقای پسندیده پیام امام را به علما رساند و در آن جمع آقای مرعشی نجفی گفت اگر امام را دوباره ملاقات کردید به ایشان بگویید که ادامه نهضت از ما بر نمی آید و این تنها راهی است که شما باید آن را طی کنید و ما پشت سر شما می آییم.
وی با بیان اخلاص و مقاومت حضرت امام در پپیشبرد نهضت گفت: زمانی که انسان با ایمان و اخلاص در راهی قدم بگذارد و برای خدا مقاومت و ایستادگی کند و برای برقراری حق تلاش کند خداوند که این دنیا را بر مبنای حق بنا نهاده او را کمک خواهد کرد و آن چیزی که در مخیله هیچ کس نمی گنجد محقق خواهد شد. شاه هر آنچه را که آمریکایی گفتند برای شکست امام انجام داد و با این معادلات دو دو تا چهار تای عادی می بایست به نتیجه می رسید ولی دقیقا هر آنچه را انها انجام دادند نتیجه عکس داشت؛ حادثه فیضیه، زندانی شدن امام و تبعید ایشان همه و همه به نفع نهصت و به ضرر شاه تمام شد به نحوی که خود آنها اعتراف کردند که دستگیری امام اشتباه و زندانی کردن ایشان اشتباه و حتی آزادی دوباره ایشان هم اشتباه است و ما هر حرکتی انجام می دهیم به نفع ایشان تمام می شود.
رحیمیان در اردوی جهاد اکبر اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان مستقل ادامه داد: امام را به ترکیه تبعید کردند واین حرکت باعث مشهوریت و محبوبیت بیشتر امام در میان مردم شد و بعد مجبور شدند ایشان را به عراق منتقل کنند و از این کار دو هدف داشتند اول اینکه تلخی تبعید را از کام طرفداران امام برطرف کنند و دوم اینکه به شاه مشورت داده بودند که مراجع نجف از نظر علمی جایگاه بالاتری از امام دارند و اگر ایشان به نجف منتقل شوند یا اصلا درس را شروع نمی کند و کم کم شخصیتش منزول می شود و یا اینکه کسی پای درس ایشان نمی نشیند و متوجه کمتر بودن سطح علمی امام می شوند و مطرود می شوند و کم کم نفوذی های ما ایشان را هو می کنند و بی آبرو می شود و این دقیقا بر عکس شد و امام با ورود به نجف درس را شروع کردند و یکی از آیت الله های نجف که خود ار مستغنی از درس خارج دیگران می دانست و خود مرجع طراز اولی بود می گفت با حضور امام برای ارزیابی درس ایشان به کلاسشان رفتیم از روز سوم متوجه شدیم که نه گویا موقع درس خواندن ماست و زانو زدیم تا 13 سالی که امام در نجف بود ایشان از شاگردان پای رکاب ایشان شدند خیلی از علمای نجف مثل ایت الله مدنی که از بزرگان نجف بود ایشان به اعلمیت امام شهادت دادند.
وی افزود: جالب اینکه بعد از فوت ایت الله حکیم امام در نجف به عنوان مرجع جایگزین ایشان مطرح شد و نکته مهم این است که امام اگر صد سال دیگر در ایران می ماندند دایره مرجعیتشان از ایران خارج نمی شد اما این تبعید باعث شناخته شدن امام در بلاد شیعی شد و به طور سنتی مرجع قم تنها مرجع ایران بود و مرجع نجف مرجع کل جهان شیعه بود و دایره مرجعیت امام به پاکستان و افغانستان و بحرین و عراق و منطقه شیعه نشین عربستان کشیده شد یعنی امام بعد از اینکه از عراق برگشت با پشتوانه مرجعیت جهان شیعه برگشت و اقتدار چند برابری پیدا کرد.
رحیمیان با بیان اینکه امام با نهضت خود کاری کرد که نه تنها شاه رفت بلکه تاریخ 2500 ساله شاهنشاهی در ایران برچیده شد و در کنار این، دماغ ابرقدرتها به خاک مالیده شد و بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر رقم خورد، گفت: امام اثبات کرد که می شود برخلاف نظر ابرقدرتها عمل کرد و این چیزی بود که حتی در میان احزاب داخلی ایران هم تبدلی به باور شده بود که باید زیر یوغ ابرقدرتها بود تا توانست به جایی رسید و عملا این شده بود در دنیا که تمام کشورها برای این دو ابرقدرت تفکیک شده بودند آلمان غربی و شرقی ویتنام شمالی و جنوبی و امثالهم.
سوال دانشجویان: مسئله ای که امروز مطرح است این است که مقاومت امام تنها در قبال حکومت شاه بود یا مشی ایشان مقاومت بود در حال حاضر در کشور ما مسائلی مطرح است از مقاومت اقتصادی گرفته تا مقاومت سیاسی، برخی امروز معتقدند که اگر امروز امام بود با امریکا مذاکره می کرد و سوال اینجاست که روحیه مقاومتی امام و استقامت امام تا کجا پیش می رفت؟
پاسخ رحیمیان:
امام نهضتش برگرفته از نهضت امام حسین است در طولی مدتی که امام در نجف بودند فردی به نام سید موسی موسوی که روحانی بود و نوه یکی از بزرگترین مراجع آن زمان بود که به شدت ضد شاه بود و بعد از انقلاب هم به ایران آمد و بعد کاندیدای بروجرد شد و رای نیاورد و بعد در رفت. این ادم منحرفی بود هم از نظر اخلاقی هم اعتقادی و در تمام این مدت که با شاه مبارزه می کرد هر کاری کرد که امام راهش بدهد ایشان به او اعتنایی نکرد.
افرادی چون تیمور بختیار و فردی به نام پناهیان و جریان های چپ که همه ضد شاه بودند و می خواستند با امام همراه شوند امام اما هیچ کدام از این ها را راه نمی دادند و از همه این ها بالاتر خود حزب بعث بود که می خواستند با امام همراه شوند و مقاماتشان را می فرستادند اما امام با آنها کنار نمی آمدند شاید در نگاه اول به نظر می رسید که اینها دشمن مشترک دارند و می توانند بر ضد شاه با هم متحد شوند اما امام با این ها همراه نمی شود چرا که هدف و خط فکری آنها با امام متفاوت بود حتی نهضت آزادی قبل از تبعید امام در قم در خواست ملاقات با امام را داشتند و مرحوم طباطبائی واسطه شدند که این ملاقات سر بگیرد اما امام نپذیرفت امام به استناد قرآن می گفت من کسانی را که راهشان منحرف است را بازوان خودم قرار نمی دهم.
و حتی زمانی که بعد از انقلاب مهندس بازرگان نخست وزیر شدند امام در سخنان و وصیت نامه خودشان علت آن را بیان کردند و دست آخر گفتند ما اشتباه کردیم.
امام در مقابل کسانی که تمایل به امریکا دارند می فرمایند اگر کسی در بین شما در مخیله اش کمی تمایل داشته باشد به شرق و غرب او را از صفحه روزگار محو کنید اصلا مذاکره با آمریکا از دید امام مترود است گاهی برخی از بستگان امام طبق نظر خود چیزی را به امام نسبت می دهند که درست نیست و انها قصد دارند امام را به اندازه فهم خودشان برسانند و امام را با خواسته های نفسانی خودشان تطبیق می دهند و در نگاه امام کوچک ترین سازش جایگاهی ندارد.
امام مذاکره با امریکا را چیزی جز نابودی اسلام و نظام اسلامی نمی داند و در چهارچوبی که امام برای اسلام بیان کرد محال است که امریکا و غرب سر سوزنی قبول داشته باشند و اجازه تداوم به آن بدهند امام به صراحت در کلام خود اعلام می کند که ما به دنبال خشکانیدن ریشه های امپریالیسم جهانی هستیم.
این امریکایی ها که امروز دم از مذاکره می زنند دلیلش این است که نیاز دارند دوم اینکه اینها سالها بود که در آستانه 22 بهمن تهدید می کردند تا مردم از آمدن به خیابان ها خودداری کنند امسال رویه را تغییر دادند و باز هم مردم ایران نا امیدشان کردند و مردم سست نشدند وجه دیگر این است که اینها می خواهند وجه نظام اسلامی که نماد مقاومت است را بشکنند و ایران را که الگوی بیداری اسلامی است را تخریب کنند و می خواهند به مردم دنیا بگویند که بالاخره ایران که دم از مقاومت می زد و اسطوره مقاومت بود نیز با فشار تحریم و فشار اقتصادی به زیر کشیدیم و پای میز مذاکره نشاندیم.
آیا امریکا می خواهد اسلامی را که حضرت امام بیان می کند که قصد دارد ابرقدرتها را زیر بکشد و امپریالیسم و صهبونیسم را نابود کند را در مذاکره بپذیرد؟ این مساله بسیار روشن است که اگر امام امروز بودند دقیقا همان چیزی را عمل می کردند که امروز رهبری انجام میدهند این نکته که می گویم حاصل 25 سال همراهی با حضرت امام و تطبیق مواضع ایشان با مقام معظم رهبری است.
سوال دانشجویان: برخی از افرادی که امروز داعیه خط امام و راه امام را دارد می گویند ما معتقدیم که باید در مقابل امریکا ایستادگی بشود اما این مقابله همیشه به این معنی نیست که مقاومت کنیم و داد بزنیم مرگ بر امریکا؛ و ما می توانیم در مذاکره از رقیب امتیاز بگیریم؟
پاسخ رحیمیان:
این هم از خدعه های شیطانی است راه هدایت را امام به امت نشان دادند در این میان اگر باز کسی مرتد می شود از تسهیلات شیطان است این ها القائات شیطانی است اینها سراب را در شکل آب وانمود کردن است این همنشینی و نزدیک شدن با لیبرالها باعث این تفکر می شود شما می بینید که این افراد بعد از رحلت امام در جمع نهضت آزادی می نشینند و آن اقا در جماران در منزل خود جلسه ماهیانه می گذارد و فلان عضو ارشد نهضت آزادی برای ایشان تفسیر قرآن می گذارد؛ من متحیرم که چطور این ادم و اطرافیانش خود را نماد خط امام می دانند مگر همین امام در نامه ای به وزیر کشور می نویسد نگفتند که این نهضت آزادی ها به دلیل اینکه قرآن را تفسیر به رای می کنند خطرشان از فرزندان بازرگان یعنی همان منافقین بیشتر است و امام دقیقا انگشت می گذارد به تفسیر قرآن این افراد و تظاهرشان به دین و جالب ان که همین ادمها باز پای تفسیر قرآن این افراد می نشینند این تفکر و این گونه ادمها می خواهند بگویند که خط امام را خوب می شناسند و پیروی از خط ولایت را کنار بگذارند؟ و دم از مذاکره با امریکا می زنند و می خواهند مصالح نظام را تامین کنند.
مگر این ها زمانی که خود حاکم بودند ما انواع کوتاه آمدن ها در قبال غرب را نداشتیم؟ مگر دستگاههای خود را در نطنز از کار نیانداختیم و درست در همان زمان مگر ما را محور شرارت نخواندند؟ مذاکره با امریکا تنها در راستای منافع امریکاست و تنها چیزی که برای ما دارد مایوسی ملت ازاده جهان است.
در اخر باید بگویم که راه امام ادامه خواهد داشت و امروز با تجربه ای که ما به دست آوردیم ادامه نهضت را بهتر می توانیم پیش ببریم و قطعا امروز امریکا و اسرائیل در حال افول هستند و اسلام در حال صعود است و این روند نشان می دهد که پرچم لااله الا الله قطعا در دنیا برافراشته خواهد شد و قرن آینده قرن اسلام است و امام همان موقع می فرمایند که من با اطمینان می گویم که اسلام ابرقدرتها را به زیر می کشاند و امام در جمله ای دیگر می فرمایند من امروز به قطع می گویم که مردم امروز از زمان حجاز در زمان پیامبر و مردم عراق در زمان امیرالمومنین و مردم زمان امام حسین بهتر هستند و این را در طول این 34 سال اثبات کردند و ما قطعا این گردنه فشارها را هم پشت سر خواهیم گذاشت.