مراسم شبی با شهدا با خاطرهگویی از همسر شهید مدق در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی تبریز برگزار شد.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرگزاری دانشجو از تبریز، مراسم شبی با شهدا با خاطرهگویی از خانم ملکی، همسر شهید مدق در جمع دانشجویان دانشگاه صنعتی تبریز برگزار شد.
همسر شهید مدق در بیان خاطرات خود از همسرش می گوید وقتی یادش می افتم، دلم می ریزد بهش گفتم من که سعادت نداشتم شهید بشوم؛ اما می بینم شما هم لیاقت شهادت را نداشتید؛ چون هنوز هستید. وقتی این جمله را گفتم منوچهر چنان زد روی ترمز که من نیمخیز روی صندلی جلو افتادم.
منوچهر گفت هرگز در شهادت من شک نکن منتهی من آنقدر عاشق خدا هستم که یک شهادت راحت نمی خواهم، میخواهم درد بکشم و تا دم شهادت پیش بروم و بگویم خدا آنقدر دوستت دارم که حاضرم همه این مراحل را دوباره بگذرانم.
منوچهر بارها تا نزدیک شهادت پیش رفت و برگشت و می گفت هنوز می توانم از اول شروع کنم وقتی منوچهر از شهادتش میگفت من ناخداگاه اشکم جاری می شد.
با خود می گفتم شبی که منوچهر شهید می شود، چه بلایی سر من می آید. پدرم گفت حق نداری اعتراض کنی، گریه کنی.
شام غریبان منوچهر که بود دایی ام گفت چه طور این همه سال تحمل کردی؟ گفتم من تحمل نکردم عاشقانه زندگی کردم، اصلا سختی ندیدم، حالا فکر می کنم بعد از شهادت منوچهر یک عشق توانست مرا پابرجا نگه دارد که بایستم و آن هم عشق به خدا بود.