با وجود اشتراکات فرهنگی بسیار میان سوریه و ترکیه، تعیینکنندگی روابط ترکیه با کشورهای غربی و نیز تمایل دیرپای این کشور برای ایفای نقش ژاندارم منطقه که پیوند عمیقی با حضور اسرائیل در منطقه دارد، زمینهساز تنش در روابط دو کشور شده است.
عثمانی و شام
پس از تاسیس امپراتوری عثمانی تنها دو رقیب قدرت عثمانی را تهدید میکرد: حکومت صفوی و حکومت ممالیک مصر و شام. در این میان ممالیک از اهمیت بیشتری برخوردار بود چرا که به دلیل وجود خلافت در مصر، ادعای عثمانی بر سرزمینهای اسلامی خالی از فایده بود. عثمانی به رهبری سلطان سلیم با فتح شامات و مصر، خلافت را به استانبول منتقل کرد و در این میان نبرد شام اهمیتی کلیدی داشت. پس از فتح شام، حکومت عثمانی برای اداره سوریه نخبگان عرب سوری را به خدمت گرفت. قیام فخرالدین دوم نخستین قیام در برابر سلطه
عنوان
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، حرکت نخبگان ترک جهت بنیاد نهادن حکومتی لائیک مبدأی برای جدایی نخبگان عرب بود و به دنبال آن حرکت کردها که علائق دیرینشان به عثمانی سبب ساز مقابله با حکومت ترکیه شد.
عثمانی در منطقه بود و شاید تنها گسست میان نخبگان عرب و حکومت عثمانی به شمار رود. در این دوره پیوند تام و تمامی میان نخبگان سوری و حاکمان امپراتوری عثمانی برقرار بود تا جایی که حکومت عثمانی به درخواست همین نخبگان با تاسیس دولت یهود مخالفت ورزید. طغیان شریف حسین (حاکم مکه) و فرزندانش (عبدالله و فیصل) علیه حکومت عثمانی و هم پیمانیاش با بریتانیا زمینه ساز اختلافات داخلی شد و جمال پاشا حاکم سوریه عده کثیری از نخبگان عرب را زندانی کرد. طبق قرارداد سایکس-پیکو، سوریه به فرانسه داده شد و بعد از آن حرکت نخبگان سوری و ترک مسیری کاملاً متفاوت طی کرد و ترکیه به دست نظامیان افتاد. پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی، حرکت نخبگان ترک جهت بنیاد نهادن حکومتی لائیک مبدأی برای جدایی نخبگان عرب بود و به دنبال آن حرکت کردها که علائق دیرینشان به عثمانی سبب ساز مقابله با حکومت ترکیه شد.
ترکیه جدید و جنگ جهانی دوم
پیش از وقوع جنگ جهانی دوم و به دنبال تسلط فرانسه بر خاک سوریه، قرارداد 1936 میان ترکیه و فرانسه امضا شد که منازعات دامنهدار آینده دو کشور را به همراه داشت. این قرارداد با هدف اتحاد ترکیه و فرانسه و جلوگیری از پیوستن ترکیه به دول متحد امضا شد. طی این قرارداد ترکیه اسکندرون – در حاشیه خلیج اسکندرون –
عنوان
طی قرارداد 1936 که میان ترکیه و فرانسه امضا شد اسکندرون از خاک سوریه جدا شده و به خاک ترکیه اضافه شد.
را از خاک سوریه جدا کرد. همزمان با سلطه فرانسه بر خاک سوریه، علویان که بخش بزرگی از جمعیت فعال سوریه را شکل میدادند موفق به جایگزینی قدرتهای استعمارگر شده و پس از خروج فرانسه قدرت را به دست گرفتند. دهه 1960 دهه حرکتهای چپ در کشورهای منطقه بود و تحت تأثیر شوروی و آمریکا، کشورهای منطقه به دو قطب متخاصم تقسیم شدند و ترکیه و سوریه در برابر هم قرار گرفتند. در ترکیه حزب جمهوری خواه کمالیستی جای خود را به احزاب دموکرات داد و فضا را برای اقتصاد لیبرالیستی غربی خالی کرد و در سوریه حافظ اسد با کمک چپگرایان و حزب بعث به قدرت رسید و در راه رسیدن به قدرت از کمک مسیحیان و سایر اقلیتها نیز بهرهمند شد.
ترکیه و سوریه در دهه 1970
دهه 1970 از اهمیت بسیاری در روابط سوریه و ترکیه برخوردارست زیرا ترکیه با اجرای پروژه های سد سازی (گ.ا.پ) سبب ساز حضور رژیم صهیونیستی در منطقه شد. ترکیه سرچشمه های دجله و فرات – بیشتر
عنوان
ترکیه با اجرای پروژه های سد سازی بر روی سرچشمه های فرات سبب حضور رژیم صهیونیستی در منطقه شد. که این سدها به معنای محروم شدن عراق و سوریه از آب این دو رود بود. کمی آب در منطقه و نیاز کشورهای منطقه به آب در تشدید این بحران نقشی به سزا داشت.
فرات – را در اختیار داشت و سد سازی ترکیه به معنای محروم شدن عراق و سوریه از آب این دو رود بود. کمی آب در منطقه و نیاز کشورهای منطقه به آب در تشدید این بحران نقشی به سزا داشت. هرچند ترکیه تلاش کر د با ایجاد اعتماد از نگرانی سوریه بکاهد و تورگوت اوزال، نخست وزیر وقت ترکیه، با سوریه بر سر 500 متر مکعب آب در هر ثانیه به توافق رسید ولی بحران همچنان ادامه یافت. از سوی دیگر کردها مشکل بزرگی برای دولت ترکیه بودند و دولت ترکیه حاضر به پذیرش چنین قومیتی نبود و حکومت، آنان را ترکهای کوهستان مینامید. فشار ترکیه به کردها، تمایلشان به شوروی را تقویت نموده و گروه بسیار عظیمی از آنان به حرکتهای چپ گرایش یافتند و نهایتاً در 1975 پ.ک.ک تاسیس شد. وجود کردها در دو سوی مرز ترکیه و سوریه منازعاتی پدید آورد و ترکیه سوریه را به حمایت از کردها و پ.ک.ک متهم کرد. حرکت کردها پیش از هر چیز یک حرکت عقیدتی بود – پیشتر در 1925 احسان نوری علیه حکومت آتاتورک شورش کرد و این شورش اظهار تمایل به بازگشت خلافت عثمانی بود – ولی ترکیه آن را به مسئله ای امنیتی تبدیل کرد و با فشار به کردها سبب ایجاد گرایشهای سوسیالیستی و ناسیونالیستی میان آنان شد.
ترکیه و سوریه دهه 80 و 90
این دو دهه بیش از هر چیز به سه حادثه مهم در روابط سوریه و ترکیه اشاره دارد:
1-بحران اسکندرون یا هاتای
2-بحران کردها
3-سقوط شوروی و
عنوان
در آستانه تغییر هزاره، حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه ضمن موافقت با تحویل رهبر کردهای ترکیه عبدالله اوجالان ترکیه را به آرامش دعوت کرد. ترکیه در 1991 در مورد کردها عقب نشینی کرد و اوزال از «واقعیت کردی» سخن به میان آورد.
خلأ قدرت
بحران اسکندرون که از مدتها پیش نقشی اساسی در روابط سوریه و ترکیه پیدا کرده بود، در 1989 و با صحبتهای وزیر اطلاعات سوریه در مورد تعلق اسکندرون به سوریه جنبه جدیتری گرفت. شورش کردها در جنوب شرق ترکیه در 1984 موجبات تنش را فراهم کرد یعنی زمانی که سوریه به حمایت از پ.ک.ک متهم شد. در 1987 و با امضای پروتکل امنیتی میان دو کشور، بعد از دیدار تورگوت اوزال از سوریه روابط تنش زا میان دو کشور به سرعت رو به بهبودی رفت. اندکی بعد و در پی ادامه تنش میان دو کشور بر سر مسئله کردها، اوزال ضمن سفر به جنوب شرق سوریه را به جنگ تهدید کرد. در همین زمان مطبوعات ترکیه با انتشار گزارشی از اعترافات یکی از شورشیان کرد برنامه شوروی و سوریه و بلغارستان برای کمک به کردهای ترکیه را پیش کشیدند. در آستانه تغییر هزاره، حافظ اسد رئیس جمهور وقت سوریه ضمن موافقت با تحویل رهبر کردهای ترکیه عبدالله اوجالان ترکیه را به آرامش دعوت کرد. ترکیه در 1991 در مورد کردها عقب نشینی کرد و اوزال از «واقعیت کردی» سخن به میان آورد اما مسئله به اینجا ختم نشد و با روی کار آمدن احزاب تندرو مسئله کردها بیش از پیش جنبه امنیتی به خود گرفت. در همین راستا روزنامه اکشام چاپ ترکیه علت وقوع جریانات کردی را ضعف اراده دولت دانسته و پ.ک.ک را «ارتش سوریه» در خاک ترکیه دانست.
پس از سقوط شوروی، ترکیه خواهان اعمال نفوذ بیشتری بود و با حرکت در جهت اقتصاد آزاد و گسترش صنعت توریسم تلاش کرد تا با اتحادیه اروپا پیوند برقرار کند اما تلاش ترکیه با موفقیت توأم نشد زیرا ترکیه از ساختهای اقتصادی ضعیفی برخوردار بوده و توان تأمین اعتبار کافی برای پر کردن این فاصله را نداشت.
سوریه و ترکیه پس از سال 2000
در ابتدای هزاره جدید و با فوت حافظ اسد، احمد سزر برای شرکت در مراسم تدفین حافظ اسد به سوریه رهسپار شد. روابط سوریه و ترکیه در سال 2003 دگرگونیهای زیادی را تجربه کرد. ورود آمریکا به خاورمیانه و نگرانی بشار اسد از حضور آمریکا در م
عنوان
اردوغان در سال 2004 دعوت رژیم صهیونیستی را رد کرد و اندکی بعد در ماه ژوئیه ملاقات با ایهود اولمرت وزیر کار و تجارت رژیم صهیونیستی را لغو نمود. در پی این اعلام مواضع اردوغان به دمشق رفت و پایه روابط دو کشور بر صلح و همکاری قرار گرفت.
نطقه در کنار ناراحتی مردم ترکیه از حضور نیروهای آمریکایی در خاورمیانه باعث نزدیکی دو دولت و روابط دوسویه شد. ترور رفیق حریری مسئله ای تنش زا در روابط سوریه و غرب همچنین کشورهای همسایه بود. ترکیه با ملاحظه فراوان و با توجه به دو مشکل پیش رو به این رویداد واکنشی آرام نشان داد و سکوت اختیار کرد:
1-همراهی آمریکا با کردهای عراق که ترکیه آن را پاسخی به عدم اجازه در استفاده از خاک این کشور برای حمله به عراق تلقی میکرد.
2 –پدید آمدن منطقه خودمختار کردستان و بحث الحاق کرکوک به خاک کردستان
اردوغان در 14 مارس 2003 به نخست وزیری ترکیه برگزیده شد و این شروع دیپلماسی جدید ترکیه در برابر سوریه بود. اردوغان در سال 2004 دعوت رژیم صهیونیستی را رد کرد و اندکی بعد در ماه ژوئیه ملاقات با ایهود اولمرت وزیر کار و تجارت رژیم صهیونیستی را لغو نمود. در پی این اعلام مواضع اردوغان به دمشق رفت و پایه روابط دو کشور بر صلح و همکاری قرار گرفت. شش ماه بعد که سوریه برای ترک لبنان مورد انتقاد کشورهای غربی قرار گرفت ترکیه سکوت اختیار کرد. او در آوریل 2007 با شرکت در کمیسیون همکاریهای تجاری دو کشور اعلام کرد سوریه برای اطلاحات باید از مدل ترکیه استفاده کند و تمامی آنچه سوریه بدان نیازمند است توانایی «دوشیدن شیر حتی از بز نر» است. اما این روابط دیرپا نبود و با جدی شدن مسئله پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا و هم سویی روابط دو جانبه به سردی گرایید. فرانسه پیشگام این ترفند سیاسی و عامل اجرای آن بود پس با ارائه وعده های دلفریب و حمایت از پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا، سیاست کهنه ای را به آزمون گذاشت.
سوریه و ترکیه پس از 2010
ناپایداری چنین
عنوان
توضیحیه همواره از عوامل خارجی برای حفظ اتحاد در داخل استفاده کرده و از سوی دیگر سعی در پیوند عمیقتر با اروپا داشت. این سیاست تفسیری از جمله معروف آتاتورک در سیاست خارجی ترکیه است: «صلح در خانه، صلح در جهان».
روابطی در دل سیاست خارجی ترکیه جا داشت زیرا ترکیه همواره از عوامل خارجی برای حفظ اتحاد در داخل استفاده کرده و از سوی دیگر سعی در پیوند عمیقتر با اروپا داشت. این سیاست تفسیری از جمله معروف آتاتورک در سیاست خارجی ترکیه است: «صلح در خانه، صلح در جهان». از سوی دیگر ترکیه با حفظ چنین رویکردی، سعی در احیای بنیادهای فرهنگی خود داشت زیرا خلأ چنین بنیانی موقعیت ترکیه را در برابر کشورهای عربی تضعیف میکرد پس با احیای امپراتوری عثمانی سعی کرد موضعی برتر در برابر اعراب ایجاد کند. به طور کلی اهداف دولت ترکیه از احیای امپراتوری عثمانی بدین قرار است:
·ایجاد ارتباط دوستانه با اعراب و سایر کشورهای منطقه از موضعی برتر که همزمان امکان حفظ فرهنگ لائیک را پوشش دهد.
·تقویت موضع استراتژیک ترکیه در منطقه با تکیه بر مرزهای تاریخی
·کاستن از فشار نظامیان بر دولت همگام با سیاست آمریکا
·اسکات حرکت کردهای مخالف که خود را دلبسته خلافت عثمانی میدانند.
هرچند دلایل دیگر نیز قابل ذکر است.
عنوان
شکست آمریکا در مصر و لیبی و ناتوانی از مدیریت بحران همراه با بحرانهای داخلی در آمریکا و انگلیس بر موج نگرانی کشورهای غربی در مورد خاورمیانه افزود بنابراین با طرح ریزی حساب شده سعی در به آشوب کشیدن سوریه کردند.
سوریه و ترکیه: بهار عربی
بهار عربی که به سرعت در کشورهای حاشیه خلیج فارس توسعه یافت و یمن، لیبی، مصر را درنوردید، نگرانی بزرگی برای کشورهای غربی پدید آورد. شکست آمریکا در مصر و لیبی و ناتوانی از مدیریت بحران همرا ه با بحرانهای داخلی در آمریکا و انگلیس بر موج نگرانی کشورهای غربی در مورد خاورمیانه افزود بنابراین با طرح ریزی حساب شده سعی در به آشوب کشیدن سوریه کردند و در این
عنوان
سوریه تنها کشور حامی حزب ا... است که به مدیترانه دسترسی دارد. بندر لازقیه از دیر باز منظور نظر و محل طمع سایر کشورها بوده و دولت صهیونیستی خواهان جدایی این بندر از کشورهای حامی حزب ا... است.
راه محور خود را بر شهرهایی قرار دادند که سابقه تاریخیشان، آنان را در برابر حزب حاکم قرار میداد. ورود ناگهانی صد هزار اسلحه به حلب و پایگاه قرار دادن شهر حماه که در 1982 توسط حکومت سرکوب شده بود موقعیتی بغرنج پدید آورد. ورود ناگهانی ترکیه و درخواست اردوغان از اسد مبنی بر ترک قدرت، آغاز چالش در روابط دو کشور بود. دلایل اصلی آن، خواست ترکیه برای دخالت بیشتر در مسائل منطقه و نیز به دست گرفتن راه های ارتباطی لبنان و فلسطین بود زیرا سوریه تنها کشور حامی حزب ا... است که به مدیترانه دسترسی دارد. بندر لازقیه از دیر باز منظور نظر و محل طمع سایر کشورها بوده و دولت صهیونیستی خواهان جدایی این بندر از کشورهای حامی حزب ا... است. بدیهی است به سرعت برنامه ای توسط یهودیان برای چند پاره شدن سوریه آماده شد و ترکیه، یعنی هم پیمان پیشین دولت یهود مجری آن شد. طرح مزبور که توسط تحلیلگران صهیونیست نیز تایید شده، شامل فروپاشی سوریه به چهار بخش مجزاست هرچند این فرصت را از دست ندادهاند تا ضمن جدا کردن بخش ساحلی برای حامیان دولت سوریه مقاصد خود را بپوشاند. به واقع طرح اصلی بنا بر دو پاره شدن سوریه و تفکیک بخش غربی تحت نظارت دولت ترکیه بوده است. اکنون که بحران سوریه فروکش کرده، وزیر خارجه ترکیه، احمد داوود اوغلو با حضور در اجلاس شورای امنیت در مونیخ ضمن ارائه تلاشهای ترکیه برای اسکان مخالفین و پناهندگان سوری، آشکارا اعلام کرد که دولت ترکیه 500 میلیون دلار برای برادران و خواهران سوری خود خرج کرده است و در ادامه خواستار کمکهای بیشتر سازمان ملل و عضویت ترکیه و عربستان در 1+5 و تبدیل آن به 3+5 شد و این خود ن
شانگر نقش بارز ترکیه در تحولات سوریه است.
نتیجه
با وجود اشتراکات فرهنگی بسیار میان سوریه و ترکیه تعیین کنندگی روابط ترکیه با کشورهای غربی و نیز تمایل دیرپای این کشور برای ایفای نقش ژاندارم منطقه که پیوند عمیقی با حضور اسراییل در منطقه دارد زمینه ساز تنش در روابط دو کشور شده است.
ترکیه همواره اذعان به دوستی با سوریه داشته و برخورد کنونی محل تردید و تأمل بسیارست چرا که بلافاصله بعد از اظهارات ترکیه در مورد ناآرامیها و عدم واکنش سوریه، اردوغان به حمایت از شورشیان روی آورد. عدم پیوستگی نخبگان دو کشور و خواست نهایی ترکیه مبنی بر احراز جایگاهی فراتر از اعراب در منطقه که مورد قبول هیچ یک از کشورهای منطقه نبوده و نخواهد بود در کنار مسئله کردها که ترکیه همچون سوریه قادر به حل آن نیست بعلاوه عدم همراهی علویان – تنها واسطه فرهنگی دو کشور که بیشتر مایل به حمایت از احزاب راست ترکیه هستند – در دخالت ترکیه در مسائل سوریه، همگی عوامل ناکام ماندن سیاستهای کنونی ترکیه در سوریه خواهد بود.
عاملی که سبب همراهی کنونی اعراب با ترکیه شده، نگرانی اعراب از به خطر افتادن موقعیت تجاریشان در منطقه بوده و نقشی که ترکیه تا کنون ایفا کرده بیشتر اقتصادی بوده و نه سیاسی.
باید ذکر نمود که ترکیه نیاز به برونفکنی نداشته و عاقبت بایستی مسائل داخلی خود را حل کند زیرا احیای امپراتوری عثمانی بدون داشتن پیوندهای عربی ناممکن است و طرفداران حکومت لائیک و ملیگرایان ترک هرگز با چنین ارتباط فرهنگی موافق نبوده و نخواهند بود.