حسین خماری، باغبان 80 ساله نیشابوری در گپ و گفتی صمیمانه با خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» گفت: کاشت درخت به زندگی ام برکت می دهد، برکتی که خداوند در این کار به بنده اش عطا کرده در کار دیگری قرار نداده است.
باشگاه دانشجویان«خبرگزاری دانشجو»؛ اسفندماه که می شود بوی عید و تازگی و طراوت دوباره زمین، کم کم خودش را نشان می دهد آن هم امسال که هوا گرمتر شده و بهار خودش را تقریباً در اواسط اسفندماه به رخ زمستان کشیده است. همیشه در این ایام که برخی افراد سنت حسنه کاشت درخت را احیا می کنند. این بیت از شعر کتاب فارسی دوران دبستانم را به یاد می آورم.
به دست خود درختی می نشانم
به پایش جوی آبی می کشانم
یادم می آید اولین بار یک نهال انار را با کمک برادرم در باغچه منزلمان کاشتم. هنوز در حال مرور دوباره این بیت شعر بودم که به صدا درآمدن زنگ گوشی ام توجه من را به خودش جلب کرد.. مخاطب پشت خط از باغبانی صحبت می کند که علی رغم سن زیادی که دارد، همچنان به باغبانی و کشاورزی مشغول است. فرصت را غنیمت دیدم تا صحبتی با این باغبان پیر داشته باشم.
پس از هماهنگی انجام شده به روستای فرخ محل زندگی این باغبان رفتیم، یکی از روستائیان درباره کربلایی حسین شروع به صحبت کرده و می گوید: سرسبزی و نشاط باغ های این روستا به واسطه زحمات زیادی است که او برای کاشت درختان و پرورش آنها کشیده است.
وی ادامه می دهد: اکثر درختان باغ های این روستا پرورده دستان پینه بسته کربلایی حسین خماری است، او با عشق و علاقه بسیاری به این کار مشغول است.
وی می افزاید: هیچ گاه پیش نیامده تا از او درخواست نماییم تا درختانمان را هَرَس کند، هر وقت کربلایی لازم بداند که درخت نیاز به هَرَس دارد به باغات آمده و کود و آب مورد نیازشان را نیز فراهم می کند.
به منزل کربلایی حسین رفته، تا با او به گفتگو بنشینیم. پیرمرد خوش برخوردی که علی رغم سن زیادش همچنان سرحال و با روحیه به باغبانی مشغول است.
کربلایی حسین خماری با 80سال سن، جزو پیرمردهای باصفایی است که با این صفای دل، روحیه بخش اطرافیانش می باشد. ساده زیستی زمان های قدیم را همچنان حفظ کرده، جزو آن پدربزرگ هایی است که انسان از صحبت کردن با او لذت می برد این را در همان برخورد اولی که دارد؛ می توان فهمید.
کربلایی حسین درباره شروع به کارش در زمینه کشاورزی و باغبانی می گوید: به واسطه اینکه پدرم باغدار و کشاورز بود من نیز به این کار علاقه مند شدم. از کودکی با پدرم برای کشاورزی سرِ زمین می رفتم و به او کمک می کردم. این که آدمی بتواند حاصل دسترنج خود را از زمین بگیرد بسیار لذت بخش است.
دستان پینه بسته و خطوط بسیار زیادی که بر چهره اش نقش بسته، نشان از فعالیت های بسیار کربلایی در زمینه کشاورزی و کاشت درخت دارد.
کربلایی حسین با همان لحن صمیمانه ای که دارد می گوید: کاشت درخت، کاری است خیر و این کار را تنها برای افراد و مکان هایی انجام می دهم که به آن نیاز داشته باشند. البته بیشتر تمایل دارم تا در کنار جاده درخت بکارم تا عموم مردم و مسافرین از ثمره آن استفاده نمایند.
او که انواع مختلف نهال را در گلخانه اش پرورش می دهد، می گوید: همین نهال هایی را که خودم در گلخانه پرورش می دهم برای کاشت به مکان های مختلف می برم.
وی می گوید: کاشت درخت به زندگی ام برکت می دهد، برکتی که خداوند در این کار به بنده اش عطا کرده در کار دیگری قرار نداده است. همین که در این مدتی که از خداوند عمر گرفته ام، تاکنون برای تامین زندگی ام محتاج به کسی نبوده ام، بزرگترین توفیق است چرا که جای پای خدا را همیشه در زندگی ام احساس کرده ام.
کربلایی ادامه می دهد: وقتی مشغول کاشتن درخت هستم، در حقیقت خستگی برایم معنایی ندارد.
او می گوید: درخت مثل فرزند انسان نیاز به تربیت و پرورش دارد تا بتواند خوب به بار نشسته و ثمر دهد. پدر و مادر اگر در تربیت فرزند خود دقت نداشته باشند و وقت صرف نکنند فرزندشان آنطور که می خواهند رشد نمی کند. درخت نیز همین حالت را دارد اگر به موقع آب، کود داده نشود و یا هرس نگردد، شاید رشد کند اما مطمئناً ثمره مناسبی عائد مالک آن نمی شود.
از وی می پرسم کربلایی یادتان هست تا کنون چند درخت کاشته اید؟ اظهار می دارد: از ابتدای شروع به کارم در زمینه کشاورزی و باغداری حضور ذهن ندارم اما در این چند سال اخیر حدود 450 نهال در نقاط مختلف کاشته ام.در قبال درختانی که در مکان ها و روستاهای مختلف می کارد هزینه ای دریافت نمی کند، با همان سادگی که نشان از خلوص و صفای دلش دارد می گوید: من هزینه اش را از خدا می گیرم و ادامه می دهد: چندی پیش در یکی از روستاها مشغول کاشت چندین نهال بودم که پس از اتمام کارم یک نفر از شورای روستا، خواست هزینه این کار را به من بپردازد، به او گفتم اگر قرار باشد هزینه بگیرم، نهال هایی که کاشته ام را هم اکنون درآورده و با خود می برم. هزینه برای من مهم نیست چرا که من با خدا معامله می کنم. هم اکنون نیز حاضر هستم هر جایی که آبادانی نیست و یا هر فرد نیازمندی که تمایل داشته باشد در منزلش درخت پرورش دهد، در آنجا به طور رایگان نهال بکارم.
او ساده زیستی و قناعت را پیشه خود قرار داده و می گوید: من از ابتدای زندگی روی پای خودم ایستاده ام، به نان کم خود می سازم و قانعم؛ حاضر نیستم از بنده خدا درخواست تامین نیازی داشته باشم. به قول شاعر که می گوید:
آنکه نان از عمل خویش خورد
منت از حاتم طایی نکشد
حرف هایم با کربلایی به پایان می رسد از او خداحافظی کرده و به خانه برمی گردم. به حرف های کربلایی فکر می کنم از موهبتی که خدا نصیبش کرده به پاس شکرگذاری از این موهبت به نحو احسنت استفاده می کند. درباره اهمیت درخت و درختکاری به یاد حدیثی از پیامبر اکرم (ص) می افتم که فرموده اند: (هیچ کسی نیست که درختی بنشاند، مگر این که خداوند به اندازه میوهای که آن درخت میدهد، برایش اجر بنویسد).
و اما در این روزها شاید کمتر کسی توفیق به دست آوردن این اجر را داشته باشد...