استفاده امریکا از تحریم علیه ایران به عنوان بهترین و ممکنترین و شاید تنهاترین راهی بوده که ناگزیر به انتخاب آن شده است.
باشگاه دانشجویان «خبرگزاری دانشجو» - عابد گل کرمی، نامگذاری امسال به سال حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی از سوی رهبر فرزانه انقلاب،ترسیم چشم اندازی روشن برای ملت ایران در سال جدید است که مسلما با حضور جهادی و پرشور مردم و وحدت بین مسئولان محقق خواهد شد.
یکی از راه های تحقق حماسه اقتصادی، غلبه بر تحریم هاست و با نگاهی گذرا به چهار دوره تحریم از سوی غرب به رهبری آمریکا، مقاومت و ایستادگی ملت ایران به خوبی نمایان می شود.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدای شکل گیری با تحریم هایی از سوی امریکا و دیگر کشورهای حامی آن مواجه شد که دلیل آن وجود استکبار ستیزی و رسالت عدالتخواهی در مبانی نظام اسلامی است که در سیاستهای جمهوری اسلامی تبلور عینی یافته است؛ این اندیشه فضا را برای دخالت نظام سلطه خالی نکرد و انقلاب اسلامی را سرافراز در جهان معرفی کرده است. بنابراین امریکا با احساس خطر از گسترش این اندیشه، از هر روش و تدبیری که این نظام را زمینگیر کند، استفاده کرده است.
استفاده امریکا از تحریم علیه ایران به عنوان بهترین و ممکنترین و شاید تنهاترین راهی بوده که ناگزیر به انتخاب آن شده است تا شاید بتوانند با اعمال تحریم بیشترین ضربه وارد کنند و ضربه کمتری بخورند؛ از این رو دولت آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون با آمدن هر رئیس جمهوری با رصد شرایط، دور جدیدی از تحریمها را علیه ایران وضع کرده است.
عنوان
دولت آمریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون با آمدن هر رییس جمهوری با رصد شرایط، دور جدیدی از تحریمها را علیه ایران وضع کرده است
با اینکه روسای جمهور امریکا از دو حزب متفاوت بودهاند؛ اما در سیاست تحریم علیه ایران با هم مشترک داشتند؛ با این وصف میتوان گفت جمهوری اسلامی تا به امروز سه دوره (مقطع) را پشت سر گذاشته و اکنون وارد چهارمین دوره از تحریمها شده است. در هر دوره با توجه سیاستها و خواستههای ایران که برای آن ها احساس خطر ایجاد کرده، شرایط (مدل) جدیدی از تحریم را علیه ایران از سر گرفته اند. که به شرح زیر است:
1- با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 دشمنی امریکا علیه ایران آغاز شد، اما در 13 آبان 1358 عناد آنها شکل متمایزتری به خود گرفت. کارتر، رئیس جمهور وقت امریکا بلافاصله اولین دور تحریمها را علیه ایران وضع کرد. تحریم آن دستور توقیف بالغ بر 12 میلیارد دلار از داراییهای اموال منقول و غیرمنقول ایران در آمریکا و همچنین انسداد حسابهای دولت ایران در بانک این کشور بود.
افزون بر آن، دولت امریکا از تحویل برخی تجهیزات نظامی خریداری شده پیش از انقلاب اسلامی مانند هواپیمای اف 17، ناو و قطعات یدکی نظامی که هزینه آن را دریافت کرده بود، سرباز زد و جزو مفاد تحریم قرار داد. تحلیل آن ها این بود که با این تحریم انقلاب نوپای مردم ایران زمینگیر میشود و یا حداقل سیاستهای استکبار ستیزش تعدیل میشود.
2- دور دوم تحریمها در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران با ریاست جمهوری ریگان شروع شد. در این دوره آمریکا با یارکشی از کشورهای اروپایی، ژاپن، کانادا و استرالیا و تعدادی دیگر از کشور ها که عملا بیش از 30 کشور میشدند، مضاف بر حمله رژیم بعث عراق، با تحریم ایران را مورد هجمه قرار دادند. گذشته از این، تا آنجا که توانستند عراق را از لحاظ نظامی، سیاسی، اقتصادی و رسانهای در برابر ایران تقویت کردند.
در این دوران حتی ما را از خرید سیم خاردار تحریم کرده بودند. در این دوره کمکهای موسسات مالی به ایران محدود شد و صدور انواع هر نوع سلاح به ایران ممنوع اعلام شد و ورود هر نوع کالایی از ایران به امریکا نیز تحریم شد. با این تحریمها میخواستند ایران را از هر لحاظ ساقط کنند و در انزوای دیپلماتیک زمینگیرش کنند.
اما ایران با این همه فشار و هجمه نظام سلطه، جنگ را پیش برد و آن را مبدل به دفاعی سرافرازانه کرد که ثابت شد ملتی که متکی بر ایمان به خدا باشد، هیچ اراده غیر الهی آنرا شکست نخواهد داد و آنجا بود که رهبر کبیر انقلاب فرمودند: «ما در جنگ انقلاب را صادر کردیم». در واقع در جنگ انقلاب ما به دنیا معرفی شد و این یعنی کارساز نبودن تحریم ها و تبدیل تهدید به فرصت.
عنوان
رهبر کبیر انقلاب فرمودند:ما در جنگ انقلاب را صادر کردیم؛ که به معنای کارساز نبودن تحریم ها و تبدیل تهدید به فرصت بود.
3- دور سوم تحریمها بعد از جنگ تحمیلی است. در این دوره جمهوری اسلامی با سرافرازی جنگ را به پایان برده بود؛ اما از تبعات جنگ رنج میبرد و باید سازندگی را شروع میکرد. ایران جنگ زده میخواست ویرانیهای جنگ را بازسازی کند و از سوی دیگر به مدیریت کشور هم ادامه دهد؛ اما امریکا این را فرصتی میدانست که به او ضربه ای وارد کند، از این رو دور جدید تحریمها را از سرگرفت.
امریکا و رژیم صهیونیستی هر گونه سرمایهگذاری را در ایران منع کردند تا از این طریق ابتدا ایران در بازسازی و بعد از آن دیگر عرصهها فلج کنند. این دوره نزدیک به 15 سال طول کشید و تا سال 1384 ادامه یافت.
این تحریم در دوران بیل کلینتون، رئیس جمهور وقت امریکا به قانون داماتو مشهور شد که بر اساس آن هر گونه سرمایهگذاری بیش از 20 میلیون دلار در ایران منع شد؛ اما باز با این تحریمها، نه آن ها توانستند بر ایران غالب شوند و نه ایران از خواستهها و ایستادگی خود دست برداشت و همچنان پلههای ترقی و پیشرفت خود را با این تجربیات شیرین کام امریکای تحریمگر را تلخ کرده است.
4- دوره چهارم تحریمها دوره فعلی است که با بهانه دستیابی جمهوری اسلامی ایران به انرژی هسته ای شروع شده است. اگر چه انرژی هستهای تبلور بخشی از پیشرفتهای ملت ایران در طول این سالها است که ابتدا به وسیله ابزارهای دیپلماتیک مطالبه شد؛ اما از آنجا که با مقاومت و حساسیت ابزارهای خودساخته نظام سلطه بدون دلیل، نظیر آژانش انرژی هستهای و شورای امنیت سازمان ملل مواجه گردید، به خواست ملی مردم ایران تبدیل شد و عزم جمهوری اسلامی را برای این مهم بیش از پیش جدی کرد.
به همین خاطر امریکا با تحریک صهیونیزم جهانی به دلایل واهی این حق مسلم را برای مردم ایران جایز نشمردند و جهت منصرفشدن تصمیمگیران نظام، باز راه تحریم را برگزید. در این تحریم امریکا به جنگ ابزارهای تامین مالی و تأمین تکنولوژی ایران رفته است. از این رو ایران را در سرمایهگذاری خارجی در حوزه نفت و گردش پولی و مالی کشور تحریم کرده است.
در این دوره حتی خطوط کشتیرانی، بانکها و شرکتهای صنعتی مورد هجمه قرار گرفته است. این دوران جزو سختترین دوران تحریم تلقی میشود؛ چرا که نظام سلطه با دخالت دادن شورای امنیت سازمان ملل در وضع تحریم علیه ایران به آن وجهه قانونی بخشیده است.
عنوان
بهانه دستیابی جمهوری اسلامی ایران به انرژی هسته ای،نقطه شروع دوره چهارم تحریم ها بود که به دلیل دخالت شورای امنیت در وضع تحریم و بخشیدن وجهه قانونی به آن،سخت ترین دوره ی تحریم ها تلقی می شود.
این سیاست باز به حکم تجربه برای ایران شکست خورده است و نمیتواند در تکامل اقتصادی و سیاسی ایران وقفه ایجاد کند. این امر از ناآگاهی سیاست مداران امریکایی نسبت به روحیه و خصوصیات ملی ایرانیان نشئت میگیرد.
در واقع همانگونه که امریکاییها از پیشبینی انقلاب اسلامی در ایران عاجز ماندند، در طول دهههای پس از انقلاب نیز نتوانستند بر ضعف اطلاعاتی خود در ایران فائق آیند و سیاستها خود را واقعبینانه سازند. از این رو تحریمهای اقتصادی که یکی از سیاستهای ایالات متحده بر علیه ایران را تشکیل داده است، همواره بیاثر بوده و با شکستهای فاحشی روبه رو شده است.
به همین دلیل میتوان چنین اذعان داشت که بیش از آنکه انقلاب اسلامی از تحریمهای آمریکا آسیب دیده باشد، ایالات متحده از قطع رابطه سیاسی و بازرگانی متضرر شده است؛ چرا که از یک سو سرمایهگذاری و سودهای حاصل از آن را در ایران از دست داده و از سوی دیگر توان و انرژی اقتصادی بیشماری را به شکلی بی حاصل صرف مبارزه با انقلاب اسلامی و براندازی جمهوری اسلامی ایران کرده است.
با توجه به این مطلب که ایالات متحده هر سال مبالغ هنگفتی برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران اختصاص میدهد، باید اذعان داشت که این امر نه تنها موجب اتلاف سرمایههای امریکایی شده، بلکه با توجه به پایداری نظام جمهوری اسلامی ایران، هیچ سودی نیز برای واشنگتن در برنداشته است.